هنر و سینماویژه

موکل به مثابه مشتری؟ تحلیلی بر ماهیت حرفه وکالت با نگاهی به فیلم فقط رحمت

وکلاپرس- دکتر بهنام حبیبی در یادداشتی با عنوان “موکل به مثابه مشتری”به نقد و تحلیل فیلم عفو عادلانه یا فقط رحمت (Just Mercy) پرداخته است.

فیلم عفو عادلانه( یا فقط رحمت) داستان واقعی وکیل حقوق مدنی برایان استیونسون و مبارزه او برای جلوگیری از اعدام یک مرد بی گناه است.

بیشتر بخوانید:

دکتر بهنام حبیبی درگاه، وکیل دادگستری کانون وکلای مرکز، در این تحلیل با اشاره به تلاش ها و دغدغه های وکیل داستان برای رفع مشکل موکلش، به مقایسه تفاوت موکل و مشتری پرداخته و خواستار عدم نگاه کسب و کار مابانه به حرفه وکالت شده است.

متن کامل یادداشت به شرح زیر است:

موکل به مثابه مشتری ؟

فرصتی دست داد تا به تماشای فیلم سینمایی عفو عادلانه یا فقط رحمت[۱] بنشینم. فیلمی با درام حقوقی – قضایی که روایت تلاش وکیلی جوان، پر انرژی و مصمم به نام برایان استیونسون برای اثبات بیگناهی موکل اش است. برایان که فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد است در برابر نابرابری های اجتماعی، تبعیض نژادی و بی عدالتی در سیستم قضایی آمریکا با تمام توان ایستاده است.

وی به مثابه یک مصلح و فعال اجتماعی عمل می کند و یکی از پرونده هایش تبدیل به کتابی با عنوان عفو عمومی: یک داستان از عدالت و رستگاری[۲] می شود.

او در این کتاب به پرونده جانی دی می پردازد. فردی که مالک یک کارگاه تولید چوب محقر است و متهم به قتل جوان سفید پوستی به نام راندا موریسون شده و در نهایت به اشد مجازات یعنی اعدام از طریق صندلی الکتریکی محکوم می گردد.

برایان بعد از مطالعه پرونده و پی بردن به تبعیض های ناروا تصمیم می گیرد تا در برابر حکم ناروایی که صادر شده بایستد و از جانی دی دفاع کند. این کتاب مبنای ساخت فیلم از سوی کارگردانی به نام دستین دنیل کرتون قرار گرفته و در سال ۲۰۲۰ برای نمایش عمومی به بازار عرضه می شود.

بی تردید هر ببیننده ای که فیلم را می بیند حمیت و غیرت برایان در مقام جمع آوری دلایل، رو در رویی با هیات منصفه، ایجاد فضا برای مجاب نمودن هیات قضایی و اصلاح نگرش های غالب در تبعیض نژادی را با معیار مادی و دریافت حق الزحمه نمی سنجد. مگر می شود الگوی دفاعی وکیل برایان را با محاسبات بی روح مادی اندازه گرفت. استرس هایی که می کشد، غصه هایی که می خورد، اسنادی که از مکان ها و افراد گوناگون جمع می کند، اوقاتی که اختصاص می دهد و … .

اینجاست که به فکر من خطور می کند آیا موکل، مشتری به شمار می آید. مثلا بگوییم مشتری شخصی است که در قبال به دست آوردن کالا یا خدمات وجهی پرداخت می کند [۳]. بعد بگوییم موکل، نوعی خاص از مشتری [۴] است که اقدام به خرید خدمات حرفه ای حقوقی [۵] می نماید [۶].

در واقع معتقد باشیم که کلمه مشتری و موکل، مشترک معنوی [۷] اند. در لفظ مختلف اند و در معنی واحد. یا اینکه با تحلیل اقتصادی پریشان و غیر منطقی و با حربه ایجاد رفاه قضایی بر آن باشیم که موکل، شکل رسمی [۸] از مشتری است که در قبال پرداخت پول به دریافت خدمات حقوقی و قضایی می رسد.

به نظر می رسد که اینگونه نگرش برآمده از یک ضرب المثل در دنیای مادی و در بازار اقتصادی است که به موجب آن تنها یک رئیس وجود دارد و آن نیز مشتری است [۹]. این در حالی است که هدف غایی در بازار حقوقی، دستیابی به عدالت با تمسک به قانون، مبارزه با انحرافات و ادای وظیفه عمومی توسط کارگزاران حقوقی است. به همین خاطر نیاز داریم تا گره از واژه ها [۱۰] باز کنیم و به مدد ترمینولوژی دست به مقایسه بزنیم.

سخن یکم:

تفاوت مشتری و موکل در معنی ذاتی آنها است. با این توصیف که تعریف رابطه مشتری و فروشنده یا عرضه کننده یک تعریف مضیق و صرفا مادی است . اما مشتری نهایی دادگستری، موکل است و نقش وکیل به مثابه یک واسط حرفه ای و تاثیر گذار می باشد.

سخن دوم:

فروشنده یا عرضه کننده کالا و خدمات[۱۱] رابطه قوی و مستمر[۱۲] با مشتری ندارد. در سوی دیگر موکل دارای یک رابطه امانی و اذنی[۱۳] است که موجد یک اعتماد منحصربفرد[۱۴]است. بنابراین رابطه وکیل – موکل واجد دو هدف است. هدف بلند مدت[۱۵] و هدفی که ایجاد یک رابطه با دوام و پیوسته[۱۶]را دنبال می نماید.

من فکر می کنم اینجاست که بین هدف[۱۷] و غایت[۱۸] فرق بنیادین وجود دارد. هدف در رابطه وکیل و موکل حمایت از موکل، بی یا با دریافت حق الوکاله است. لکن غایت اقدامات وکیل چیزی غیر از رسیدن به عدالت نیست. از همین روی نمی شود دریافت حقوق ماهیانه توسط قاضی دادگستری را بخاطر قضاوت کردن و یا پرداخت نفقه فرزند از طرف ولی قهری را محمول بر بنیان های مادی لحاظ کرد. در ورای همه اینها یک رابطه عمیق و یک انگیزه فرا مادی است که ظاهر را کنار زده و باطن رابطه را ملاک قرار می دهد[۱۹].

سخن سوم:

رفتار دفاعی وکیل عمدتا تابع مقررات آمرانه است. محض اطلاع اقتصاد دانان! باید به عرض برسانم که مقررات آمرانه در حقوق نشان می دهد که وکلای دادگستری در پذیرش پرونده و دفاع، قبل از آنکه حق[۲۰] داشته باشند تکلیف[۲۱] دارند. موکل نیز خدمات نهایی و اصلی را از سیستم قضایی اخذ می کند و نه از وکیل.

نقش وکیل دادگستری هموار نمودن مسیر رسیدن به عدالت است و لزوما عدالت پوشش دهنده منافع شخصی موکل نیست و هنجاری کلان و معظم است. فلذا جنس توافق وکیل و موکل با ماهیت خرید مشتری از فروشنده که رابطه موردی[۲۲] و مادی دارند تفاوت اساسی دارد.

سخن چهارم:

شخصیت موکل[۲۳] و عدم امکان جایگزینی وی دارای خصوصیت است. ولی اصل بر جایگزینی مشتری است و شخصیت وی موضوعیت ندارد. شاید به همین خاطر است که قرارداد وکالت به دلیل اعتبار شخصیت وکیل و موکل قابلیت عزل و استعفا را دارد و این در حالی است که اصل در معاملات تجارتی و کاسب کارانه بر لزوم قرارداد بوده و شخصیت ها در اولویت نیستند بلکه موضوع کالا یا خدمات اهمیت دارد.

به همین دلیل است که با فوت یکی از طرفین رابطه وکالت، قرارداد از بین می رود ولی این فرمول در قرارداد پیش فروش یا سایر قراردادهای با ماهیت صرف بده – بستان وجود ندارد. فلذا قرارداد وکالت اولا و بالذات، دینی و شخصی است و ثانیا و بالعرض یک مسوولیت اجتماعی است. به همین خاطر است که تکلیف[۲۴] وکالتی پر رنگ تر از تعهد[۲۵] در این منصب خطیر و الهی است.

سخن نهایی

سخن نهایی اینکه این فیلم برای چندمین بار یادآوری کرد و اثبات نمود که وظیفه بین – فردی یا خصوصی[۲۶] وکیل عبارت از حمایت از موکل است لکن وظایف اصلی وکیل دادگستری مشعر بر نظارت بر عملکرد دستگاه قضایی و نظارت بر حسن اجرای قانون است.

مع الوصف دو وظیفه اخیر وکیل موجب می گردد تا وجهه اجتماعی وکالت و تلقی این شغل به خدمت عمومی[۲۷] پر رنگ تر از وجهه خصوصی وکالت باشد. لوازم پذیرش این اصل نیز حق دادخواهی شهروندان، حق داشتن وکیل به عنوان حق بشری، دسترسی به معاضدت قضایی رایگان، پیش بینی وکالت تسخیری و معاضدتی، عدم امکان تبلیغ از سوی وکلا و … است.

در پایان پیشنهاد می شود کارکرد نهاد وکالت با تحلیل های اقتصادی همچون الزامی نمودن وکالت، پیش بینی بیمه دادخواهی، رتبه بندی وکلای دادگستری و اقدامات مشابه آن[۲۸] از ناحیه قوای سه گانه مطمح نظر قرار گرفته و دفتر وکالت را تجارت خانه نپندارند. چه اینکه در غیر این صورت عدالت متضرر خواهد شد.


  • [۱] – Just Mercy
  • [۲] – Just Mercy: A story of Justice and Redemption
  • [۳] – Customer is a person that buys something from a shop, store or business
  • [۴] – certain type of Customer
  • [۵] – Professional Legal Services
  • [۶] – A Client is person who uses the services or advice of a professional person or organization
  • [۷] – same Meaning
  • [۸] – formal form
  • [۹] – There is only one boss, The customer
  • [۱۰] – word – fight
  • [۱۱] – Seller
  • [۱۲] – Strong Relationship
  • [۱۳]– Fiduciary Relationship
  • [۱۴] – Special Trust
  • [۱۵] – Long – term goals
  • [۱۶] – long – lasting relationship
  • [۱۷] – purpose
  • [۱۸] – Targets
  • [۱۹] – بعضی از ناشایستگان ظاهر را در نظر گرفته اند و مصداق بارز کلمه الحق یراده به الباطل است.
  • [۲۰] – right
  • [۲۱] – duty
  • [۲۲] – one – time purchase
  • [۲۳] – Personality
  • [۲۴] – Duty
  • [۲۵] – Obligation
  • [۲۶] – inter personal/private feature
  • [۲۷] – public service
  • [۲۸] – سالها قبل در کتاب حقوق و اقتصاد (تحلیل اقتصادی آیین دادرسی مدنی) به تحلیل اقتصادی نهاد وکالت پرداخته شد. این کتاب از انتشارات جنگل به چاپ رسیده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا