نگاهی به وضعیت پیگیری کانون وکلای مرکز راجع‌به بازداشت وکیل امیرحسین کوه کن در کرج

با سلام ،چه بسیار کسانی که بحق یا نا حق (سهوا یا عمدا اتهامی بر آنان وارد شد که تعدادی بحق و شماری نیز برعکس دیگران.فقط خداوند است که از جزئیات کارشان بحق داناست. البته همینکه از کلام اتهام استفاده کردم یعنی برای تمام شان فعلا جرمی که مرتکب شده باشند به اثبات نرسیده و مجرم نیستند انشاالله… فقط اتهامی بر آنان وارد شده.
یا علی (ع)

چه کسی پیگیر بازداشت و زندانی شدن من می شود؟ در حال خروج از مجتمع قضایی بعد از جلسه دادگاه پرونده شخصی ام،در داخل مجتمع، به دلیل شکایت بحق از سرپرست متخلف قبلی مجتمع اجرای احکام سلیمانی که هر وکیل یا ارباب رجوعی هم دیدم اظهار نارضایتی از عملکرد او داشت و قبلا این خانم سرپرست، یک کارمند ساده دادگستری بوده که مدرک دکترا گرفته و تبدیل وضعیت شده است، و تهدید مقامی که مثلا باید بر او نظارت نماید مبنی بر اینکه دیگر شکایت نکنم و جالب اینکه گفته بودم چَشم و دیگر شکایتی نکرده بودم، به لحاظ انتقامجویی، با خشونت دستگیر شدم، هشت نفر اعم از انتظامات درب مجتمع و مامور کلانتری ریختند سر من، بدن مرا کبود و زخمی کردند که بهداری زندان هم نوشته است، و مامور نامحرم کلانتری مدام به من دست می زد وقتی سوار ماشین نیروی انتظامی شدم معترض شدم که شما نامحرمی چرا به من دست می زنی؟؟ دهانش را نزدیک گوش من کرد و گفت «فکر می کنی،من مَحرم ات هستم خراب، می برمت کلانتری حالی ات می کنم» و باتوم اش را به من نشان داد که ناچار سکوت کردم و رایی که دست من بود، پاره کردند و صفحه آخرش را کندند،… یک ماه در حالیکه نیاز به عمل جراحی داشتم زندانی بودم،….بخاطر شرایط بسیار بد زندان نسوان اصفهان،دچار سردرد، اگزمای پوستی و زانو درد شدید شده ام، که هنوز ادامه دارد،در زندان یک مجرم که ماشین پلیس دزدیده بود و جرایم اعتیاد و مواد مخدر هم داشت، به من وکیل، دستور می داد باید بروم کارگاه کار کنم، که با درخواستم به رییس محترم زندان که خانم خوبی بود، بجای کارگاه، رابط فرهنگی شدم،… ولی پله های زندان که روزانه ۱۰ بار بالا و پایین می رفتم، آب حمام که اصلا داغ نمی شد، و غذاهای نامطلوب آن و بخصوص نبود حتی نمک برای غذا که به لحاظ فشار پایینم برایم بسیار لازم بود و یک ماه می رفتم فروشگاه زندان و حتی نمک نداشت، و شرایط بد دیگر که فقط زندانیان زندان نسوان می دانند چخبر است،و آنطور که می گفتند، زندانهای شهرهای دیگر، شرایط بهتری دارند،… چنان دچار ناراحتی های روحی و جسمی گشتم که ناگفتنی است، آن هم به جرم انجام وظیفه وکالتی ام، که بایستی قاطعانه در برابر هر متخلف از قانون و پایمال کننده عدالت بایستم،… تاسف بار و بسیار زننده است این اتفاقات… گرچه قاطعانه ایستاده ام و از طریق حفاظت اطلاعات قوه قضاییه پیگیر تمام این اتفاقات خواهم بود

سایت خوب وکلاپرس این کامنت را هم لطفا تایید فرما، شکایت من از سرپرست مجتمع قضایی با دستور خود ریاست کل محترم دادگستری اصفهان به دادسرای انتظامی قضات ارجاع شد، حالا چرا یک مقام پایین تر از ایشان، حتی به دستور مقام بالاتر احترام نگذاشته و مرا تهدید می کند؟…باید پاسخگو باشد.. پیگیر نه تنها این جریان، بلکه پیگیر همانهایی که سالیان قبل در کانون وکلا هم برایم پرونده سازی و شانتاژ کردند و غلط بودن رای انتظامی شان معلوم شد، با مدارک بسیار قوی خواهم شد، این قائله را برای همیشه ختم خواهم نمود…. این هم از متولی امامزاده… به زودی باید پاسخ دهند چرا وکیل متخلف را رها کرده، برای من پرونده ساختند؟ تک تک آنها که در آن زمان، حرف مفت زدند، دروغ گفتند، دروغ نوشتند، آیین دادرسی را لگد مال کردند و حقیقت را دیدند اما پی باطل رفتند… آری از من نخواهید که اکنون وقتی آثار اعمال خودتان را می بینید، مدافعتان باشم… هرگز… و به من ربطی ندارد… باید خیلی جلوتر فکر چنین روزی می بودید و متاسفم که وکلای خوب هم پاسوز اعمال یک عده خاص می شوند..