یادداشت

غم‌انگیزترین حالت تهران در پی قتل امیرمحمد خالقی

وکلاپرس- دکتر مرتضی شهبازی نیا در واکنش به پرونده سرقت از دانشجوی دانشگاه تهران نوشت: اگر نظام اداره عقلانیت و تدبیر و اندیشه داشته باشد؛ قتل امیرمحمد سرآغاز تحول در امنیت می شود.

به گزارش وکلاپرس، امیرمحمد خالقی درمیان، دانشجوی دوره کارشناسی رشته مدیریت کسب و کار دانشگاه تهران ۲۴ بهمن‌ماه هنگام مراجعه به خوابگاه کوی دانشگاه در محدوده پل گیشا توسط دو سارق موتورسیکلت‌سوار با سلاح سرد مورد ضرب و جرح قرار گرفته و پس از انتقال به بیمارستان، به دلیل شدت جراحات دار فانی را وداع گفت.

دکتر مرتضی شهبازی نیا در واکنش به این حادثه یادداشتی منتشر کرده است.

بیشتر بخوانید:

متن یادداشت در ادامه آمده است.

غم‌انگیزترین حالت تهران در پی قتل امیرمحمد خالقی

۱- دانشکده مدیریت دانشگاه تهران با یک نرده فلزی از دانشگاه ما سوا شده است. هر روز در ورود و خروج از دانشگاه تربیت مدرس رفت و آمد شتابان دانشجویان کم سن و سال و اغلب شهرستانی این دانشکده توجهم را جلب میکند و با دیدن شور و نشاطشان جوانه امیدی در دل میروید از دیروز مدام در فکرم که چه بسا امیر محمد خالقی را هم در بین آن جوانان دیده باشم از دیروز لحظه ای هم فکر امیر محمد و خانواده اش که نمیشناسمشان رهایم نمی کند. دلم به حال همکلاسیها و بویژه استادانش هم می سوزد.

۲- اگر نظام اداره عقلانیت و تدبیر و اندیشه داشته باشد و دلش برای شهروندانش بسوزد، رخدادهایی مثل قتل امیر محمد همه جانبه واکاوی و دستکم سرآغاز تحول در امنیت می شوند. پلیس و سیاستها و برنامه ها و توانمندیها و چالشهایش بررسی و بازاندیشی میشود ولی در جایی که پلیس از معیشت پرسنلش عاجز است و به هزار کار غیر مرتبط مشغول این قبیل حوادث چنان معمولی میشوند که آدمها یک عدد بیشتر به حساب نمی آیند و کسی ککش نمی گزد که از فردا همه دانشجویان با ترس و لرز از آن محل شلوغ دانشجویی خواهند گذشت و تهرانی که از فرط تراکم موتورسوار به شهرهای هند و پاکستان رکب زده برایشان پر از دلهره خواهد شد.

۳- همه ما اوضاع آشفته شهرها و بی نظمی نزدیک به هرج و مرج در خیابانها را می بینیم؛ چند سالی است که پلیس تقریبا خیابانها را رها کرده و هرجا هرکس هرچه میخواهد میتواند با موتور انجام دهد. رانندگی در تهران به مصیبت تمام تبدیل شده و جالب است بارها می شود صحنه هایی را دید که پلیس با متخلفین با ملاطفت همراهی میکند و تقریبا هیچکس در خیابانها نگران آن نیست که در حضور پلیس مرتکب تخلف رانندگی شود همین چند روز پیش با ترافیک سنگینی در خروجی اتوبان چمران به آل احمد مواجه شدم و هنگام ورود به خروجی متوجه شدم که باعث راه بندان خودرو پلیس راهنمایی است که دقیقا کنار همین دانشکدگان مدیریت و در خروجی باریک اتوبان توقف کرده و راننده اش در حال صرف ساندویچ است. کدام متخلف از چنین پلیسی می هراسد؟ واقعیت این است که پلیس در کشور ما از مفهوم واقعیش دور شده و شهروندان حتی از حضورش احساس امنیت نمی کنند.

۴- البته که پلیس خود تابعی از شرایط کلی است و نباید بار گناه را یکسره بر آن بست. شرایط بحرانی اقتصادی کشور تورم بی حد و ناامنی اقتصادی فقر و شکاف طبقاتی حاصل از فساد و ناکارآمدی گسترده و سیستمی به طور طبیعی امنیت را هم قربانی میکند. می شود مثل کبک سر را در برف کرد و با وجدان آسوده غم بزرگ خانواده امیرمحمد و دلهره هزاران خانواده دیگر که فرزندان کم سن و سالشان را با امید به دانشگاه فرستاده آمد ندید ولی نمی توان از عواقب این ناامنی گریخت.

۵- سارقین و زورگیرها یقینا می دانسته اند که امیرمحمد دانشجو و ظاهرا مقیم خوابگاه است و دانشجوی خوابگاه نشین حداکثر چیزی که دارد یک گوشی و یک لپ تاپ احتمالا ارزان قیمت است. تازه جامعه ما معمولا در برخورد با دانش آموز و دانشجو با ملاطفت برخورد میکند کمی بیاندیشیم که چه خشونتی زیر پوست جامعه پنهان و البته در ابعادی آشکار است که زورگیرها به راحتی برای این وسائل کم ارزش دانشجوی جوان را به قتل می رسانند؟ آقایان مسئولان این خشونت را جدی بگیرید اگر می توانید درک کنید.

۶- غمگینانه ظاهرا فعلا چاره ای جز مراقبت نداریم. این توصیه را مدام به هم و به عزیزانمان بکنیم که در هیچ شرایطی در مواجهه با زورگیرها مقاومت نکنیم تا شاید کمتر شاهد این رخدادهای دردناک باشیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا