یادداشت

دکتر محسن برهانی: زندگی شرافتمندانه هزینه دارد

وکلاپرس- وکبل حسین بیات در یادداشتی اینستاگرامی، بخشی از گفت و گویش با دکتر محسن برهانی را در جریان مناظره ای که با وی داشته، منتشر کرده است.

به گزارش وکلاپرس، دکتر محسن برهانی وکیل دادگستری و استاد دانشگاه تهران در ۱۷ تیرماه بازداشت شد و مرکز رسانه قوه قضائیه در اطلاعیه مختصری اعلام کرد: محسن برهانی که پیشتر در فرآیند رسیدگی به یک پرونده قضایی در محاکم قضایی محکوم و حکم وی قطعی شده بود برای اجرای حکم قانونی دادگاه، احضار و به زندان معرفی شده است.

در مدت گذشتن دو ماه از بازداشت دکتر برهانی، برخی از وکلا و حقوقدانان، روزنامه نگاران، مسئولان و … به این موضوع واکنش نشان داده و خواستار آزادی دکتر برهانی شدند.

همچنین وکیل حسین بیات در یادداشتی بخشی از گفت و گویش با دکتر محسن برهانی را در جریان مناظره ای که با وی داشته، منتشر کرده است که در بخشی از این گفت و گو دکتر برهانی عنوان داشته است: زندگی شرافتمندانه هزینه دارد شیوه برخورد با من از چند احتمال خارج نیست یا از دانشگاه اخراج می‌شوم یا پروانه وکالتم باطل می‌شود یا به زندان می‌افتم و اسیر حبس و حصر خواهم شد و یا اینکه هر سه احتمال مذکور همزمان رخ خواهد داد در هر صورت برای هر چهار احتمال آماده‌ام و به بهانه‌ی تداوم زیستی خفّت‌بار و تهی از آزادی و آزادگی امّا تحت عناوینی چون استادی دانشگاه و وکیل دادگستری شرافت خویش را نخواهم فروخت و دست از انجام وظیفه‌ی شرعی، اخلاقی و قانونی خویش بر نخواهم کشید.

وکیل حسین بیات همچنین در این یادداشت انتقاداتی را به وکلا و نهاد وکالت وارد کرده و عنوان داشته است: نه تنها نظام اندیشه ورزی دانشگاهی در ایران دچار سکته گردیده و در بستر بیماری هراس و خودسانسوری گرفتار آمده بلکه وکلاء و کانون‌های وکلای دادگستری دچار چنین بلیّه‌‌ای گردیده‌اند از خود و ماهیّت وجودی خویش به غایت تهی شده‌اند.

بیشتر بخوانید:

متن این یادداشت به شرح زیر است:

پس از مناظره‌‌ اوّل با دکتر محسن برهانی که البته به دلیل کیفیت پایین صدا قابل پخش نبود از ایشان برادرانه و از منظری کاملاً عاطفی تقاضا کردم کمی مراعات کنند و مانع از پیگرد قضایی خویش گردند. به‌ عبارت بهتر بگذارند آب‌ها از آسیاب بیفتد و حساسیّت‌ها زدوده شود و حتّی پیشنهاد کردم جای نقد عملکرد اجزاء و ارکان نظام سیاسی تنها به کار فکری و تولید اندیشه در حوزه‌ی تخصّصی خویش مشغول شوند.

پاسخ ایشان به پیشنهاد من نه تنها برای نگارنده بلکه برای همه‌ی وکلای دادگستری درس‌آموز است. ایشان آن شب در حالیکه دور سفره‌ی شامی مختصر جمع بودیم گفتند: زندگی شرافتمندانه هزینه دارد شیوه برخورد با من از چند احتمال خارج نیست یا از دانشگاه اخراج می‌شوم یا پروانه وکالتم باطل می‌شود یا به زندان می‌افتم و اسیر حبس و حصر خواهم شد و یا اینکه هر سه احتمال مذکور همزمان رخ خواهد داد در هر صورت برای هر چهار احتمال آماده‌ام و به بهانه‌ی تداوم زیستی خفّت‌بار و تهی از آزادی و آزادگی امّا تحت عناوینی چون استادی دانشگاه و وکیل دادگستری شرافت خویش را نخواهم فروخت و دست از انجام وظیفه‌ی شرعی، اخلاقی و قانونی خویش بر نخواهم کشید.

آن شب به ایشان گفتم بی آنکه بدانید و بخواهید با گفتار و کردار متفاوت خود تصویری متمایز از یک استاد دانشگاه و یک حقوقدان یا یک‌ وکیل دادگستری ارائه کرده‌اید زین روی تردید روا نیست که نامتان در تاریخ معاصر حقوق ایران جاودانه شود. با همان لحن و صورت جذّاب و مردانه لبخند زدند و پرسیدند چرا؟

پاسخ دادم نه تنها نظام اندیشه ورزی دانشگاهی در ایران دچار سکته گردیده و در بستر بیماری هراس و خودسانسوری گرفتار آمده بلکه وکلاء و کانون‌های وکلای دادگستری دچار چنین بلیّه‌‌ای گردیده‌اند از خود و ماهیّت وجودی خویش به غایت تهی شده‌اند. نه اساتید دانشکده‌های حقوق و نه وکلای دادگستری جز اندکی انگشت‌ شمار صرفاً به منافع فردی خویش نمی‌اندیشند و دانش حقوق را جز به منظور اعاشه، توجیه وضعیت موجود و مشروعیت بخشی بدان مدّنظر قرار نمی‌دهند.

برایشان توضیح دادم که نیم نگاهی به وضعیت اسف‌بار نهاد وکالت بیاندازید. ظرف بیست سال گذشته هر روز بیش از دیروز مدام برابر زیاده‌خواهی اصحاب قدرت عقب نشسته‌ و از استقلالی که انتظار می‌رفت تا پای جان برای بقاء و دوامش بجنگد عقب نشسته‌ است. مدام از استقلالی می‌گوید که ندارد و سر گوری می‌گرید که مرده‌ای درون خویش ندارد.

برایشان شرح دادم که نمایندگان جامعه وکالت در کانون‌ها و در اسکودا فهمی از استقلال نهاد وکالت و حق دفاع مستقل ندارند. بیش از آنکه استقلال نهاد وکالت ذیل حقوق بنیادین انسانی قرار دهند و از دریچه انسان محوری عقلانیت مداری و آزادی خواهی بدان بنگرند از منظر یوتیلیتاریانیسم یا اصالت سود مینگرند که نهایتا هویتی تجاری صنفی دارد. اساتید دانشگاه بویژه در دانشکده های حقوق نیز جیره خوار حقوق دولتی و چارچوب ایدئولوژیکی گشته اند که از بالا بر نظام فکری ایشان تحمیل میشود و بدین ترتیب آزادی اندیشه و عمل به وظیفه روشنگری و روشنفکری را از آنان سلب مینماید.

برایشان توضیح دادم در روز و روزگاری که اساتید دانشگاه، حقوقدانان قضات و وکلای دادگستری و نهاد وکالت تن به تقدیر استبداد و سانسور و جبر و اکراه داده و از نقد و نقادی قدرت سیاسی دست کشیده اند شما تصویر دگری از یک استاد دانشگاه و یک وکیل دادگستری ارائه کردید حقوقدانی که به اقتضاء شان علمی و وظیفه وکالتی به نقد علمی و عملی نابسامانی های ساختاری هنجاری و رفتاری قدرت سیاسی و کارگزاران آن میپردازد امروز در روز و روزگار خفت و خواری نهاد دانشگاه و نهاد وکالت کیمیایی است که شاید دوای درد روشنفکری امروز ایران نهاد دانشگاه و وکالت باشد.

کانون های وکلای دادگستری دچار الیناسیون حقوقی شده اند یعنی نمیدانند استقلالی که از آن سخن بمیان می آورند اساساً چیست؟ مبانی نظری آن کجاست و از کدامین آبشخور معرفتی سیراب میشود و چه نسبتی با حقوق بنیادین و قدرت سیاسی دارد…

کانونهای وکلای دادگستری خود را ذیل هژمونی مسلط ایدئولوژیک و تفوّق هنجاری فقه تکلیف مدار خلاصه کرده اند و به همین علت از حقوق جز سرسپردگی قدرت و زندگی خائفانه ذیل متصلب ترین فهمها از شریعت و از فقه و از حقوق و سیاست فهم نکرده اند. دانشگاهیان نیز جز آنکه بر تنور واپسگرایی حقوقی و تکریم فقه تکلیف مدار بدهند کار دگری نمیکنند زین روی است که نه میان دانشگاهیان و وکلای دادگستری و نه میان گرایشهای مختلف حقوقی هیچ نسبت انسانی اخلاقی قابل ذکری که مایه امیدواری ارتقاء نظام حقوقی ایران باشد دیده نمیشود. اگر دانشکده های حقوق را منبع تعالی اندیشه حقوقی بدانیم و نهاد وکالت را نماد آزمون تجربی آن اندیشه ها قلمداد کنیم هر دو در رکود و سکوت دچار سقوط اخلاقی شده اند.

دکتر محسن برهانی پدیده ی منحصر بفرد زمانه ای شد که نهاد تجربه و نهاد اندیشه حقوقی را توامان به مسلخ تحجر و عقب ماندگی برده است. ایشان در تمامی مناظره ها و مصاحبه های خویش تلاش کرد هم در مقام یک استاد دانشگاه و هم در مقام یک وکیل دادگستری اندیشه و عمل را به سلاح شجاعت جسارت حق طلبی عدالت ورزی و آزادگی مسلح سازد…

زین روی بود که گهگاه در قامت یک تئوریسین گهگاه در قامت یک وکیل دادگستری زبردست و گهگاه در قامت یک حقوقدان حقوق عمومی حقوق جزا و جرم شناسی و حقوق خصوصی ایفاء نقش مینمود. آن بیان جذاب آن قوه ی ناطقه ی قراء و آن کلام بلیغ و فصیح که جز در خدمت دین و آیین اخلاقی و صلاح ملک و ملت نبود امروز در کنج عزلت زندان روزگار میگذراند باشد که وکلای دادگستری و حقوقدانان دانشگاهی ایشان را الگوی خود قرار دهند و شعار حقوق و استقلال حقوقی نهاد وکالت و حق دفاع مستقل را شعور و آگاهی عمیق مبتنی بر عدالت ورزی و آزادی خواهی بخشند.

‫۹ دیدگاه ها

  1. چرا روزنامه ای با نام روشنگری . مطالبه گری و دلواپسی حرف هایی می زند که باعث اختلاف و. دوقطبی سازی و تشویش اذهان عمومی می شود و در راستای خواسته دشمنان قدم بر میدارد کسی اعتراضی نمی کند ؟ چرا احساس امنیت می کند ؟ چرا می تواند هر حرفی بزند حتی خوشایند دشمنان باشد؟

    1. اگر دو قطبی منظورت دو قطبی میان مردم باشد نه اینطور نیست . اکثریت مردم ایران به جز عده ای کم همه با هم متحد و یکدست هستیم. اگر دو قطبی منظورت دو قطبی بین مردم و حاکمیت باشد . بله صحیحه . دو قطبی و شکاف عمیقی ایجاد شده که به این راحتی ها بر طرف نمیشه. حتی با شعار های قشنگ .

    2. چقدر کشور وبه شکل ویژه جامعه حقوقی به این انسانهای شرافتمند نیاز داره.الحق خیل کثیری از غم جایگاه و نان و…به انسانیت پشت پا زدند بر خلاف استاد برهانی

  2. از فرط آزادی های اجتماعی و سیاسی منکر آزادی های انسانی می شوند و به هر صورت در این دوره شکوفایی آزادی در تمام دوران ایران هر ناهنجاری هایی را آزادی تلقی می کنند.

    1. دوره شکوفایی آزادی ؟ حد آزادی برای ملت در تفکر شما به نظر در حد و اندازه مردم کره شمالی باشه که راضی باشی

  3. دکتر محسن برهانی نماد مردانگی وشجاعت در کشور پر از ترس واسترس مثل ایران هس مثل این افراد انگشت شمارند

  4. چه جمله نابی ،زندگی با شرافت ،هزینه دارد .برای اینچنین انسانهای بزرگی تحمل زندان‌ سهل تر از زیستن در بستر جامعه بیمار و خفته است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا