تعیین مجازات برای بیحجابی ؛ برتری انتزاع بر واقعیت
فهرست
وکلاپرس– رییس سابق کانون وکلای گیلان پیشنهاد برخی نمایندگان مجلس درخصوص تعیین مجازات برای بیححابی را ناشی از برتری «واقعیت» بر «انتزاع» دانست.
به گزارش وکلاپرس، دکتر محمدرضا نظرینژاد، رییس سابق کانون وکلای دادگستری گیلان، در یادداشتی اختصاصی به موضوع پیشنهاد برخی نمایندگان مجلس درخصوص تعیین مجازات برای بیححابی پرداخت.
بیشتر بخوانید:
متن یادداشت در ادامه آمده است.
برتری انتزاع بر واقعیت
۱- این روزها برخی از راهیافتگان به مجلس از جزای نقدی سنگین برای بیحجابی سخن میرانند؛ چنین پیشنهادی برای شهروندان مایه شگفتی است، به ویژه آن که آن را با دیه آدمیان مقایسه میکنند و از خود می پرسند که چگونه است اگر آدمی کشته شود، خونبهای او کمتر از مجازات بیحجابی است.
شخصا این شگفتی اجتماعی را مبارک دانسته و آن را ناشی از برتری « واقعیت » بر « انتزاع » میدانم که آهستهآهسته، وضع قوانینی با تقدم انتزاع بر واقعیت را بر ارادهگرایانی که تصور می کنند هر آنچه میاندیشند و میگویند درست است، پرهزینه و شاید ناممکن نماید.
دوگانه «قانون-فرمان»
۲- به برتری انتزاع بر واقعیت مکررا اشاره کردهام، اما به مناسبت همین مجازات پیشنهادی برای بیحجابی، مناسب میدانم که یک بار دیگر آن را مرور نمایم؛
شاید آغاز کار از مناظره ای که در کتب تاریخی به آن پرداخته شده است، مطلعی مناسب باشد که برابر آن دماراتوس سردار اسیر یونانی، خطاب به شاه ایران خشایارشاه، اعلام می دارد که در سرزمین او «قانون» مقدس است و در ایران، «فرمان» شاه.
بیشتر بخوانید:
دوگانه «قانون-فرمان» ناشی از دو زمینه اجتماعی متفاوت است که در یکی، خاستگاهِ قدرت سیاسیْ مردم است و در دیگری، مشروعیت شاه به پذیرش آسمانی. قدرت، جایی، زمینی است که زمینیان از قدرت برخوردار و حاکم نتواند بی توجه به اراده و فاعلیت آنان، تصمیمی اتخاذ نماید: «دموکراسی»؛
دموکراسی _متاثر از اندیشه ای که پروتاگراس یونانی با عنوان قرارداد اجتماعی بین نهاد قدرت و مردم از ان یاد میکند_، پیامدش تصمیمی است متاثر از اراده عمومی که نهاد قدرت به عنوان امانتدار مردم، گریزی از اجرای آن ندارد؛ تصمیمی چنین، برآمده از ارادهای چنان، قانون خوانده می شود که به ادعای دماراتوس، مقدس است.
اما فرمان شاه، در زمینه ای اجتماعی، مقدس است که او بتواند با تکیه بر برگزیدگی آسمانی، اراده خویش را بر همگان تحمیل و آنچه را بر اندیشه او وارد و بر زبان او جاری و شکل فرمان به خود می گیرد، از صفت مقدس برخوردار سازد.
بیشتر بخوانید:
استواری دوگانه «قانون-فرمان» بر دوگانه «عقلانیت-تعبد»
۳- لازم به یادآوری است که دوگانه «فرمان-قانون» را بر دوگانه دیگری به نام «عقلانیت-تعبد» باید استوار نماییم؛ بدان شرح که در دورهای از تاریخ اجتماعی آدمیان، در یونان و در عصر اندیشمندانی مانند سقراط، انسان، مقیاس همه چیز قرار گرفت و این مهم در حوزه اندیشه به حاکمیت عقل منتهی و هر آنچه مرجعیت سنتها، اسطوره ها و پیشینیان بود، به چالش کشیده شد؛ سقراط با پرسشگری مداوم، بدنبال آن بود که آدمیان را با تکیه بر عقل و استدلال مجاب کند که آنچه حکم عقل است اعتبار دارد و غیر آن جهالت است که باید از آن دوری کنند.
مقیاس شدن انسان، حاکمیت عقل و زمینی شدن قدرت، راه را بر روی واقعیات زندگی گشوده و بدین بنیاد، قانون تابعی می شود از رعایت مصالح عمومی و خیر همگانی که با ابزار عقل و تکیه بر سیره عقلا می توان بدان رسید.
اولویت و برتری دو نهاد دین و نهاد قدرت به ویژه بر انسان
۴- اما در زمینه اجتماعی دیگر، اراده بر آن بود که راهی برای پذیرش فرمان شاه فراهم شود؛ چه راهی بهتر از آنکه او، خدا یا سایه خدا دانسته و مستظهر به حمایت آیینی شود که اساس آن پیروی از اراده شاهی است. بدیهی خواهد بود که در چنین زمینه اجتماعی، نهاد قدرت فربه خواهد شد و فربهیت او تا حد زیادی مرهون تعبدی است که در بدنه اجتماعی به وجود می آید؛ به سخن دیگر، پیروی جامعه از اراده قدسی و در غیاب توانمندی او بر چالش عقلانی، نهاد قدرت را فربه خواهد نمود.
شاید اتحاد نهاد دین و نهاد قدرت در تاریخ، بدین مقصود و برای توجیه و نتیجتا پذیرش اجتماعی آنچه که بر اراده ملوکانه تعلق میگرفت، بوده باشد. در چنین بستری، اولویت و برتری دو نهاد دین و نهاد قدرت به ویژه بر انسان و حقوق انسانی او را شاهدیم؛
بیشتر بخوانید:
- نمونه دادنامه برائت و قرار بایگانی پرونده درباره اتهام عدم رعایت حجاب شرعی
- وکیل پوربابایی: ضابط دادگستری حق بازداشت افراد به خاطر مسئله حجاب را ندارند
برتری «عقیده» انتزاعی بر «واقعیتی» به نام جان انسان
تاریخ حقوق کیفری در چنین جوامعی، گواهی میدهد که لطمه علیه انسان در مقایسه با آنچه که فرامین دینی و فرامین نهاد قدرت برشمرده میشود، بسیار کمهزینهتر است؛ جدای از غیرقابل مقایسه بودن مجازات جرمی مانند قتل با توهین به شاه و یا توهین به مقدسات، توجه به مثال ارتداد، گواهی است بر آن برتری که ذکرش رفت؛ در جرمی مانند ارتداد که به معنای روی گرداندن از نظام عقیدتی است، مجازات اعدام مقرر بوده است. مجازات اعدام برای چنین جرمی، به معنای برتری «عقیده» ای انتزاعی بر «واقعیتی» به نام جان انسان است!
در زمینه ای با وحدت نهاد دین و نهاد قدرت- با برتری نظام عقیدتی بر وجود انسانی-آهستهآهسته، انتزاع بر واقعیت غلبه خواهد کرد و نهاد قدرت اراده خویش را در گذر زمان با پوششی به نام نظام عقیده، بر انسان و حقوق انسانی او برتری می دهد!
تقدیس انتزاعی به نام نظام سیاسی
۵- تقدیس انتزاعی به نام نظام سیاسی و بر صدر نشستن اراده او-از حمایت ویژه از اعتباری به نام پوشش و حجاب آدمیان تا دیگر اراده ها و فرامین-، از چنین زمینه اجتماعی و تاریخی بر میخیزد که آنچنان که در ابتدای نوشتار آمد، مایه خوشبینی آن است که امروزه، دستکم در وجدان عمومی و اخلاق اجتماعی، چنین بینش و ارادهای، غیر قابل پذیرش و مردود دانسته می شود؛ مردود دانستنی که نشان از آن دارد که جامعه در چالش عقلانی با آنچه ارادهگرایی مقدس باید نامید، توانمند شده و در یافته است که واقعیتی به نام انسان و حقوق اوست که باید بر صدر نشسته و مبنای تعیّن سیاستها و رفتارهای نهاد قدرت باشد!
به عنوان کسی که تحقیقات دینی مفصل انجام داده عرض می کنم در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حجاب برای ارج نهادن به کرامت زنان بود نه لطمه زدن به حقوق انسانی آنان، و حجاب را هم خیلی آسان گرفته اند نه سخت، یعنی هر نوع لباس با هر رنگ که پوشش در حد اسلامی ایجاد نماید کافی است و شخصا چادر به رنگ مشکی در حتی یک روایت که جعلی باشد هم نیافتم، البته باید اذعان داشت متاسفانه برخی خانمها هم از حد گذرانده حجاب که ندارند هیچ، بلکه خیلی هم پوشش زننده ای دارند، در حد بیرون بودن ناف، ولی آیا راهکار حجاب بگیر و ببند است؟ آیا فقط برای زنان است و شلوارهای بسیار زننده فاق کوتاه مردان ایرادی ندارد؟ آیا جایی برای گزارش مزاحمت نوامیس توسط بانوان وجود دارد؟ آیا اسلام دستور به مردان هم نداده که چشم خود را کنترل کنند؟ چه برسد به کنترل زبان و متلک گفتن به زنان؟ پیامبر مهربان اسلام صلی الله علیه و آله اول تالیف قلوب انجام می دادند با ارج نهادن حقوق زنان، سپس زنان خودشان مایل به اسلام و رعایت حجاب می شدند، آیا حقوق زنان به عنوان یک انسان در ایران ارج نهاده می شود؟ چرا اجرت المثل انجام کارهای منزل برای زنان، از دستمزد یک مستخدم کمتر است که سالی فقط یک میلیون تومان برای ۳۶۵ روز کار طاقت فرسای منزل اعم از ظرف شستن و غذا پختن و نظافت منزل تعیین می شود که بزرگ ترین توهین به بانوان است، یک کارگر اسباب کشی هم یک میلیون تومان دستمزد دو سه روزش هست نه یکسال، چرا علاقه به پایین آوردن کرامت زنان دارند که اسلام اصلا برای کرامت ایشان آمد؟ چرا مردی غیرت ندارد بلند شود بخاطر مادر خودش که زن بوده فریاد بزند و کاری انجام دهد که این چه وضع است، متاسفانه حقیقت اینست اکثر مردان در هرجای مملکت ما فقط فکر خودشانند که اگر به زنها زیادی حقوق قانونی بدهند لابد دو روز دیگر زن خودشان علیهشان مطالبه خواهد کرد و حتی در این زمینه فکر نمی کنند که مادر خودشان، خواهر خودشان و حتی دختر خودشان هم از زنان است و به آنها نیز صدمه وارد می شود و چه اشکالی دارد حق زن خود را هم بدهند، خلاصه زن در ایران یعنی نوکر بی جیره مواجب، مهریه که قسطی می شود، نفقه ماهی یک تومان که به هیچ چیز نمی رسد، و اجرت المثل هم اصلا تناسبی با دستمزد مثل ندارد
آفرین کاملا درست است
خلاصه که ساراجان به قول سیاوش کسرایی در شعر آرش کمانگیر: غیرت اندر بندهای بندگی پیچان، عشق در بیماری دلمردگی بیجان…. حالا اون غیوری که تیرکمان از جان بکشد طلب ما، فعلا غیرتی باشد که حق زن پایمال نشود ما را بس است
احسنت و آفرین
ضمن احترام برای شما بهتره در زمینه فلسفه ازدواج هم تحقیقی بنمایید.
به عنوان مقدمه تحقیق توجه شما را به روایتی از پیامبر اسلام ص که در آن کارهای منزل رو بر عهده حضرت فاطمه س و کارهای بیرون از منزل رو برای حضرت علی ع گذاشته بودن جلب میکنم و ادامه راه رو به شما میسپارم و منتظر نوشتار زیبای شما هستم.
با تجدید احترام
سلام تحقیقات بنده بسیار مفصل تر از این روایات بوده، روایتی که مولا علی علیه السلام در کار منزل هم کمک می کردند بخوانید، و اینکه قطعا خود ایشان مقیدتر از هرکسی به پرداخت اجرت المثل همسرشان بوده اند و فضه خدمتکار بانو فاطمه علیها السلام هم در روایات اشاره شده و اینکه مولا علی خرج همسر خود که هیچ بلکه مخارج بسیاری زنان را شبانه به درب منزلشان می بردند
کاش انقدر که فکر حجاب هستند فکر حق زنان و کرامت ایشان بودند، فکر برداشتن خشونت علیه زنان بودند، شخصا در یک بنگاه املاک بودم که داشت به هیات مدیره یک مجتمع مسکونی می گفت چرا به یک خانم دارای نوزاد که شوهرش فوت کرده خانه اجاره نمی دهند و آنها می گفتند چون شوهر ندارد، و بنگاه هم جواب خوبی داد که ایشان یک مسکن برای زندگی می خواهد، بخاطر مسکن برود شوهر کند؟شاید اصلا نخواهد دیگر بعد از فوت همسرش ازدواج کند و بنده خدا خانمه هم چادری محجبه، خوب اینها که برای حجاب گریبان چاک می کنند کجایند بگویند چرا به خانم محجبه با بهانه واهی مسکنی برای سکونت خودش و فرزندش نمی دهید؟وای بر مسببین این اوضاع و بی نظارتی بر مجتمعهای مسکونی و هیات مدیره های خودسر
پیشنهاد بنده هم به مجلس این است بجای آه و ویلا سر دادن راجع به مهریه زنان که حق قانونی و شرعی آنان هست و هر روز یک تیشه ای بر ریشه مهریه زدن، پیشنهاد مرا قانونی و اجرا کنند و هی بهانه نیاورند که «آی زندانیان مهریه»… وام مهریه در بانکها را قانونی و اجرایی کنند به این صورت که هر مردی بتواند همراه زوجه اش یا با ارائه مدارک مطالبه مهریه توسط همسرش و با مجوز قانونی وام مهریه بگیرد و به همسرش مهریه را یکجا بپردازد، و در عوض بجای قسطی شدن مهریه، اقساط وام بانک را بپردازد، که هم زنان از قسطی شدن مهریه متضرر نشوند و بتوانند آن را یکجا دریافت کنند تا زمین یا مسکن تهیه کنند و آواره و مستاجر نشوندو هم مردان بخاطر مهریه زندانی نشوند و راهکارهایی بیاندیشند که جلوی حقه بازی هم گرفته شود طوری نشود مرد وام مهریه بگیرد ولی مهریه همسرش را هم ندهد… و غیرت داشته باشند با تیشه زدن به مهریه زنان عامل فقر و فحشا نشوند
بسیار عالی و باید به این پیشنهاد بها داد و آن را بررسی کرد ولی کو گوش شنوا
عجب! نوشابه ای نون اضافه ای چیزی…
آخه این نوشته بیشتر داره ارزش خانم ها رو پایین میاره که اینگونه دنبال مهریه هستند.
مهریه حقی است که خداوند برای زنان مقرر فرموده، و حتی روایات گفته اند نباید خیلی پایین باشد، خداوتد متعال بهتر می داند، شما هم اگر مخالف مهریه اید کلا زن نگیرید، دنبال جهیزیه زنان و یا کار مفتی و خدمتکاری شان هم نباشید
جناب دیوید که من نمی دونم خارجی هستید یا ایرانی… نگرفتن حق هست که ارزش خانمها را پایین میاره نه گرفتنش… چرا دنبال مهریه و حقشان نباشند، حلالا طیبا، چیزی که خدا حلال کرده شما حرام می کنید، مگر مردها از حقشان کوتاه می آیند؟ خود شما و اتفاقا همین مردانی که در برابر مهریه موضع می گیرند، اگر زن بودند، از آنهایی بودند دو روز نگذشته مطالبه مهریه می کردند
تابحال دقت کرده اید هر گونه دین در دادگاهها مشمول خسارت تاخیر تادیه می شود، جز نفقه و مهریه و اجرت المثل زنان؟ اینست وضعیت کرامت زنان ما
مسالا این است که اغلب زنان ناآگاه هم عقیده دارند که نبازد به زنان بها داد زیرا پر رو می شوند و دیکر تمکین نمی کنند.حتی به روایات هم استناد می کنند که اگر امور دست زنان بیفتد همه چیز از دست می رود. تغییر را باید از خودمان شروع کنیم قانون مردانه را باید به چالش کشید. زنان طبق قانون اسلام باید برای کار خانه و بچه داری حقوق متعارف داشته باشند و کلفت نباشند.
احسنت بر خانم سارا، بله متاسفانه مصادیق صحبت شما زیاد است، اینگونه بگویم در حتی خود دادگستری ها، بارها دیده ام مثلا یک کارمند خانم چشمش به یک مرد نامحرم که می افتد چنان تحویلش می گیرد که نگو ولی همجنس خودش را می بیند ترشرویی می کند، یا مثلا این زنانی که گذاشته در کنار قاضی به عنوان مثلا قاضی مشاور، چنان در عالَم بی خبری هستند گویا نمی دانند آنها را خدایی نکرده برای این گذاشته اند که اگر قاضی هم خواست حق زنی را ندیده بگیرد، مرد سالاری و یا زن ستیزی در نحوه رسیدگی نماید، آنها جلوگیری کنند و از حق زنان دفاع کنند، انگار نه انگار، وجودشان در اکثر دادگاهها نه تنها برای زنان مفید نبوده که مضر هم بوده، واقعا اینان را چه می شود؟ یکم از آقایان یاد بگیرند، ببینند چطور آنها هوای هم را دارند
خانم سارا، راجع تمکین هم بنده کاملا در قرآن و تفاسیر روایی آن تحقیق کرده ام، این تمکینی که الان رویه قضایی شده در روایات صحیح هیچ گونه وجود خارجی ندارد بخصوص تمکین خاص، که اصلا باید و باید حتما به میل زن باشد و خداوند منزه است از اینکه احدی را بر تن و جسم احدی مالک و حاکم گرداند، سبحان الله عما یصفون، مفسرین واقعی قرآن معصومین اند لایمسُه الّا المطهرون، وقتی انسان خطاکار قرآن تفسیر نماید نتیجه اش می شود، تمکین خاص اجباری و یا تفسیر قرآن به زدن زنان، یا تفسیر آیه ای که مربوط به اجرت المثل زنان است به ازدواج موقت!!! ؟ در مورد تمکین خاص من روایت دیدم که حتما باید با میل زن باشد و مردان را راهی نیست برای اجبار زن، در مورد تمکین عام ذیل آیه قرآن و تفسیر آن از دو امام معصوم امام باقر و امام صادق علیهما السلام، آمده است که اگر زن نشوزش حالت خوف دارد، یعنی آبروی خانواده و یا مرد در خطر است، خیلی مهم است حتما باید در حد خوف باشد تازه آنجا حق سخت گیری در نفقه دارند، سخت گیری با نپرداختن کلی خیلی متفاوت است، حالا کدام دادگاه ما خوف را در نظر می گیرد، تازه آن هم فقط تمکین عام، ما اصلا در اسلام تمکین مطلق زن نداریم، در تمکین خاص هم اصلا تمکین در اسلام نداریم، خیلی خداوند متعال منزه تر از این افکار مرد سالاری و ضد انسانی است که به دروغ به دین و قرآنش نسبت می دهند، همین بس که خداوند دید حق زنان پایمال می شود سوره نساء نازل فرمود، ولی سوره رجال نداریم
امیدوارم آقای سیاوش هوشیار با خود نگویند چرا انقدر کامنت در سایت خوبشان می گذارم، چون فعلا فقط همین تریبون هست، وکلای زیادی مطالب را می بینند و می خوانند و می توان حرف زد، حرفهایی که سالهاست کسی بی پرده و بدون تعارف بیان نکرده است، می خواهم به آقایانی که احیانا بی خیال یا مخالف حقوق زنان مثل مهریه هستند مطالبی را یاد آوری کنم:
هرگز فراموش نکنید، حتی در بدترین حالت هم، حتی اگر مادرتان چندان هم به نظرتان خوب نبوده است، هرچه دارید از همان مادر خود دارید، و حقوقی که اسلام اصیل برایش در نظر گرفته است، هر وقت خواستید مخالفت کنید، یادتان بیفتد، اگر مهریه نبود، پدر شما هم عین بقیه مردها، مادرتان را راحت طلاق می داد، خود شما را هم به گردن نمی گرفت، شما می ماندید و فقر و مادرتان و آوارگی، بدون پدری که مخارج زندگی را بدهد بزرگ شدن و سختی هایی که در تصورتان هم نمی گنجد از کودکی متحمل شدن، پس قدر آنچه خدا برای زنان قرار داده بدانید و خوب تفکر کنید به فوایدی که برای خودتان به عنوان فرزند مادرتان، داشته است، و از حق هر زنی، و زن خودتان هم دفاع کنید و آن را بپردازید که غیرت در همین است
خانم محترم مشکل شما این هست که زندگی مشترک و ازدواج رو داری با قواعد معاملات نگاه میکنید در صورتی که همین دید اشتباه باعث شده که ازدواج رو بیشتر شبیه یه عقد مغابنه ببینید! برای همین شما رو ارجاع میدم به مقدمه حقوق خانواده، جلد اول از جناب آقای دکتر سید حسین صفایی از انتشارات دانشگاه تهران. اشتباه جنابعالی و امثالهم این هست که فکر میکنید زندگی مشترک یه معامله هستش! اصلاً وقتی زن و مرد درک درستی از زندگی مشترک داشته باشند و مسائل رو با بردباری با هم حل کنند اصلاً بحث مهریه و اجرت المثل ایام زوجیت و غیره پیش نمیاد! متأسفانه جوانان در این زمانه اجتماعی نیستد و بدتر از اون این به خاطر تربیت غلطی هست که خانواده مسبب اصلی اون هست! و بعد هم جامعه. بنده خودم وکیل هستم و با این که وکیل خانواده نیستم اما میبینم که در درجه اول خانوادهها نتونستند یه فردی اعم از زن و مرد رو تربیت کنه که بتونه مستقلاً مشکلات زندگی مشترک رو خوشون حل کنند و خیلی وقتا این خانوادهها هستند که نمیتونند به عنوان یک مشاور خوب در کنار زوجین باشند. چون قاضی دادگاه و مشاور مثل یه پزشک بعد از مدتی این مسائل براش عادی میشه. بنابراین، مشکل اصلی در درجه اول برمیگرده به خانواده.
موفق و پیروز باشید.
نوشتار من هیچ ربطی به قواعد معاملات نداشت، مشکل شما هم این هست اصلا درست نخوندی و متوجه نشدی، مهریه، نفقه، اجرت المثل، همه از حقوق زنان هست، ما راجع اختلافات خانوادگی صحبت نکردیم که ریشه در کجاست، راجع حقوق زنان صحبت کردیم و حاضر به عقب نشینی هم نیستیم، باید حقوق زنان به نحو صحیح شرعی اجرا شود
با درود و ادب.مطالبتان را خواندم اما یک تذکار میخواهم بدهم اینکه توجه داشته باشید زندگی انسان به لحاظ عرفی از درهم تنیدگی پیچیده اخلاق و حقوق و مصلحت شکل میگیرد.حقها در بستر عرف جامعه میباید به هنجار اخلاقی بدل شوند و اگر عرف عمیقا متحول شود باید حقوق و ضمانت اجراها را در تناسب این عرف متحول کرد وگرنه تمام آن احکام فقهی و حقوقی ابتر میشود و اساسا در بلندمدت ارزشی برای حق و اخلاق نمیماند که این اصلا مصلحانه نیست و به دور از صلح و صلاح است.فقط بحث حدود شرعی مستثناست که آنهم شرایط اثبات و اجرایش بعضا بسیار پیچیده و مقید به قیود بسیاری است.بنابراین فقیه باید با دیدگان باز و واقع نگر فقاهت کند.
دین اسلام هدف بزرگ و نهایی اش اینست که انسانها با ایمان و تقوا و تفکر و عقلانیت خود کنترلگر خود باشند و این فقه الاکبر این دین است که فقه الاصغر فقط وسیله ایست برای این هدف غایی.
بعد هم جواب بهتر برای آقای امیر حسام:
خوب شما هم که وکیلی حق الوکاله ات را نگیر اصلا، بعد هم من موضوع را ربط می دهم به اینکه اصلا هدف وکالت خیر رساندن است و ریشه وکالت گرفتن حق الوکاله نبوده است، باید مجانی وکالت کرد و ازین جور حرفها، ببینم می پذیرید
من اصلاً پرونده خانواده نمیگیرم!
اتفاقاً اشتباه شما همینه که فکر میکنید مهریه، نفقه و اجرت المثل ایام زوجیت باعث بقای زندگی مشترک هستش! یعنی دقیقا به زندگی مشترک و عقد نکاح به شکل معامله نگاه میکنید! قول میدم بهتون که حتی یه بارم کتاب حقوق خانواده دکتر جعفری لنگرودی رو از نزدیک ندید چه برسه به مطالعه!
ضمناً به احتمال زیاد تخصص شما در وکالت دعاوی مهریه، نفقه و اجرت المثل ایام زوجیت باشه!
به جای وام مهریه که یه موضوع مضحک هستش به فکر کار فرهنگی باشید که بنیان خانوادهها محکم بشه نه این نظرات آب دوغ خیاری که شما اسمشو گذاشتید (تحقیق)!!! مرحوم استاد دکتر جعفری لنگرودی میفرماید کسی که ادعای تحقیق مفصل به قول شما و به قول استاد جامع در علوم انسانی میخواد داشته باشه باید ذوالفنون باشد و احاطه کامل به علوم انسانی داشته باشد و به قول ایشون باید فیش برداری ماهر باشد! شما یکی دوتا روایت و یکی دوتا تفسیر خوندید بعد اسمشو میزارید تحقیق مفصل؟! شما رو ارجاع میدم به مقدمه آخرین تألیف استاد، کتاب جامع علوم انسانی (عناصرشناسی عمومی) و همچنین، کتاب تربیت محقق از انتشارات گنج دانش.
موفق و پیروز باشید خانم محقق…
با درود.اقای دکتر نظری نژاد مثل اینکه هنوز بصیرت عمیق در قانون اساسی و قران کریم ومنویات مذهب رسمی کشور ندارید.احساسات از حقوق جدا هستند،مطلقا حجاب باید توسط همه در این اب وخاک اهورایی وسرزمین کوروش بزرگ وکشور امام حسین ع مراعات گردد.
ما حریم خصوصی با تعریف وشرایط غربیها را قبول نداریم.حریم خصوصی در اسلام مشروط به حفظ هنجارهای عمومی وعدم مزاحمت است.لطفا نوامیس مردم را به بی حجابی تشویق نکنید .بجایش دختران معصوم ایران را به پوشش متعارف در خور تاریخ ملی ایرانیان توصیه نمایید.ممنونیم
اون وقت در کشور امام حسین مردان اجازه دارند زل بزنند ببینند زنی حجاب دارد یا ندارد یا مرد غریبه دست ناموس مردم را بگیرد به بهانه حجاب سوار ون کند؟
بسیار عالی بود
حقوق خانمها
خانم غلامعلی را از زمان دانشجویی تا کنون می شناسم بسیار دلسوز و منطقی
تشکر از شما، لطف دارید، کامنت شما را امروز دیدم و هر شخصی از آشنایان هستید.. درود بر شما
این شخص به نام امیرحسام، در همین سایت کامنتهایش موجود است… معلوم نیست چرا علاقه به هتاکی دارد… و خودش را ذوالفنون می داد و بقیه را بیسواد…. حتی یقینا اسم کتابهای اصول کافی و توحید صدوق را هم نشنیده