ویژهیادنامه

یادی از وکیل جلیل بزرگمهر؛ وکیلی که جلیل بود و بزرگ مهر

وکلاپرس- وکیل جلیل بزرگمهر پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در دادگاه تجدید نظر از سوی دکتر مصدق به وکالت برگزیده شد و امر دفاع از مرحوم مصدق را بر عهده گرفت.

به گزارش وکلاپرس، جلیل مجتهد‌زاده (بزرگمهر) نظامی ایرانی بود که وکالت تسخیری دکتر محمد مصدق را دادگاه نظامی رژیم پهلوی بر عهده داشت.

نگاهی به زندگی جلیل بزرگمهر

جلیل بزرگمهر سال ۱۲۹۱ در آستارا متولد شد. پس از اتمام تحصیلات مقدماتی از دانشکده افسری با درجه ستوان دومی فارغ ‌التحصیل شد.

در دولت دکتر مصدق پس از خلع ید از انگلیسی ‌ها، به فرمانداری نظامی آبادان منصوب شد و پس از فراغت از تحصیل در دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دادیار دادگاه عالی انتظامی قضات و بعدا رییس اداره غله و نان شد.

بزرگمهر در سال‌های حکومت محمدرضای پهلوی سکوت اختیار کرده و به گردآوری خاطرات خود پرداخت و در موقعیتی مناسب به انتشار خاطرات خود درباره دکتر مصدق پرداخت.

وی در دوم مهرماه ۱۳۸۶ در سن ۹۵ سالگی در تهران درگذشت.

وکالت پرونده دکتر محمد مصدق

سرهنگ بزرگمهر پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با وزیر جنگ تماس گرفت و برای همکاری اعلام آمادگی کرد. وزیر جنگ(سپهبد نقدی) که خود حاضر به پذیرش وکالت مصدق نشده بود، سرهنگ بزرگمهر را به عنوان وکیل تسخیری دکتر مصدق معرفی کرد و این سرهنگ نظامی برهه جدید زندگی خود را آغاز کرد.

بزرگمهر که در دادگاه تجدید نظر نظامی از سوی دکتر مصدق به وکالت برگزیده شده بود، بر خلاف انتظار حکومت وقت صمیمانه در دفاع از دکتر مصدق کوشید.

همین دلبستگی به دکتر مصدق سبب شد که دیگر در ارتش جایگاهی نداشته باشد، لذا پس از ختم محاکمات، او را منتظر خدمت و بلافاصله بازنشسته کردند.

دکتر مصدق به پاس قدردانی از زحمات او نوشته بود:

شما وکیل تسخیری بودید تسخیر نشدید و از اجرای اوامر مافوق، سر باز زدید.

سخنی برخلاف وجدان نگفتید و هرگونه مدارکی هم که مورد احتیاج این جانب بود از نظر انجام وظیفه، برایم تهیه نمودید که نمی ‌دانم چگونه تشکر کنم؛ و این انجام وظیفه سبب شد که بعد از ختم محاکمه، شما را از کار خارج کنند و یک عمر صحت عمل و درستکاری شما را ندیده بگیرند.

بعقیده این جانب، شما چیزی گم نکردید و چنانچه نام نیک خود را با ثروتی که بعضی از راه خیانت به مملکت بدست آورده‌ اند مقایسه کنید، معلوم خواهد شد کدام گواراتر و وزین تر است…

نگاهی به خاطرات جلیل بزرگمهر از دکتر محمد مصدق

کتاب «خاطرات جلیل بزرگمهر از دکتر محمد مصدق» جریان محاکمه نخست وزیر ایران را از روی یادداشت ‌ها، دست ‌نوشته ‌ها و جراید و مجلات روایت کرده است.

بزرگمهر می‌ گوید: «این کتاب‌ ها و ناله‌ هایم از آن اوست. برای ارائه جمال ملکوتی او و اعتلای نام اوست. هرچه گویم و نویسم، نمایانگر همه حسنات او نمی ‌تواند باشد و شرمنده ‌ایم از این ‌که قادر نبوده ‌ام در عمق حسنات او فرو روم و چنان که باید گفته باشم».

بزرگمهر در جایی از کتاب می‌ گوید:

«روال عادی من هر روز صبح در ورود به زندان -که همیشه یک ساعت زودتر از شروع محاکمه بود- این بود که به محض ورود و عرض سلام و احوال پرسی استفسار از وضع خواب شب گذشته که خوب بوده یا نه؟ روزنامه ‌های اطلاعات و کیهان شب گذشته و مجلات منتشرشده روز پیش را روی میز دکتر مصدق می ‌گذاشتم.

شنیده‌ هایی از وقایع و احیانا ملاقات ‌های مربوط به کار خودمان و اگر اوراقی، اسنادی که یاران و دوست دارن مصدق به من می ‌دادند، ارائه می ‌دادم، به صحبت می ‌پرداختیم.

من تردیدی در داوطلبی وکالت نداشتم. بلکه با عشق وافر و شوق بی ‌پایان قدم در این راه مقدس نهادم و اگر تردید داشتم داعی نداشت که به مرحوم سپهبد نقدی ملتجی شوم تلفنی تقاضای همکاری با او را بکنم که او با استنکاف از قبول وکالت دکتر مصدق در بادی امر و تقاضای دکتر مصدق از اینکه سپهبد افسری را معرفی کند، مرا به دادگاه معرفی کرد.

اگر تردید مرا در خود فرو برده بود، در ابلاغ برای قبول یا نفی وکالت با یک کلمه نَه خود را از معرکه دور می‌ کردم؛ مانند افسری که قبل از من برای وکالت تسخیری از طرف دادگاه از او سؤال و استمزاج شده بود، افسر مورد خطاب دادگاه پاسخ نداد یا قبول نکرد یا انقضای فرصت مناسب در جواب گویی، نام مرا سپهبد نقدی به میان آورد و دادگاه فوراً مرا احضار کرد. من هم چنان کردم.

او در سرآغاز یکی از کتاب هایش آورده بود:

«از ۱۹ مهرماه ۱۳۳۲ که وکالت دکتر مصدق را به جان خریدم…

کاشکی می ‌خواند و می ‌دید و عشق و عمق آن ‌را در می ‌یافت. دکتر محمد مصدق را تا روز مرگ الهام‌ بخش خود می ‌دانم.»

آثار وکیل جلیل بزرگمهر

۱- خاطرات سرهنگ جلیل بزرگمهر، نشر علم ۱۳۵۷

۲- تقریرات مصدق در زندان، تنظیم از ایرج افشار، سازمان کتاب ۱۳۵۹

۳- دکتر مصدق در محکمه نظامی، ۲ جلد، نشر تاریخ ایران ۱۳۶۳

۴- دکتر محمد مصدق در دادگاه تجدید نظر نظامی، شرکت سهامی انتشار، تهران، ۱۳۶۵

۵- دکتر مصدق و رسیدگی فرجامی در دیوان کشور، با شرحی از ناصر پاکدامن، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۵

۶- خاطرات جلیل بزرگمهر از دکتر محمد مصدق، انتشارات ناهید، تهران ۱۳۷۳

۷- ناگفته ها و کم گفته ها از دکتر محمد مصدق و نهضت ملی ایران، کتاب نادر، تهران ، بهار ۱۳۷۹

۸- مصدق به بیان تصویر، انتشارات علم چاپ اول ۱۳۸۰ ، چاپ دوم ۱۳۸۲

منابع:

یک دیدگاه

  1. من در زمان صدارت جناب دکتر محمد مصدق ۸ ساله بودم پدرم افسر ارتش بود ولی همه اقوام‌نزدیک‌و دوستان خانواده طرفدار اقای مصدق ‌پایداری و علاقه او به ایران را میستودند .روز ۲۸ مرداد را یادم‌هست که چندین نفر از اقوام در منزل ما بودند برادر بزرگ من
    از پنجره‌به خیابان نگاه‌میکرد یکعده لات و زن‌هایی مثل آنها برعلیه دکتر مصدق شعار میدادند برادرم اشک میریخت بپدرم‌میگفت ایران‌ از بین خواهد رفت دیدیم که چه شد حدس او درست بود . دکتر مصدق یکی از قهرمانان‌ ملی ایران‌است و همیشه خواهد بود
    هرگز نمیرد آنکه دلش زنده‌شد‌بعشق
    ثبت است‌در جریده عالم‌ دوام ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا