نظریه مشورتی

نظریه مشورتی در خصوص دادگاه صالح در مطالبه همزمان حقوق و مزایا و خسارت تاخیر تادیه ناشی از قانون کار

نظریه مشورتی در خصوص دادگاه صالح در مطالبه همزمان حقوق و مزایا و خسارت تاخیر تادیه ناشی از قانون کار

جزئیات نظریه

  • شماره نظریه: ۷/۱۴۰۳/۵۴۲
  • شماره پرونده: ۱۴۰۳-۱۲۷-۵۴۲ح
  • تاریخ نظریه: ۱۴۰۴/۰۱/۳۱

استعلام:

آیا منظور از صلاحیت رسیدگی به دعوا به شرح مندرج در رأی وحدت رویه شماره ۷۵۷ مورخ ۱۳۹۶/۱/۲۹ هیأت عمومی دیوان عالی کشور، شامل تمامی خواسته‌های خواهان؛ اعم از مطالبات ناشی از قانون کار، مطالبه حقوق و مزایا، مرخصی و مطالبه خسارت تأخیر تأدیه است و رسیدگی به تمامی این مطالبات در صلاحیت محاکم دادگستری است و یا آنکه باید پرونده تفکیک و بدل آن نزد هیأت حل اختلاف اداره کار ارسال شود؟

بیشتر بخوانید:

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه:

اولاً، با عنایت به رأی وحدت رویه شماره ۷۵۷ مورخ ۱۳۹۶/۱/۲۹ هیأت عمومی دیوان عالی کشور، رسیدگی به دعوای مطالبه خسارت تأخیر تأدیه محکوم‌به رأی هیأت تشخیص یا حل اختلاف موضوع ماده ۱۵۷ قانون کار مصوب ۱۳۶۹، از صلاحیت آن هیأت‌ها خارج و در صلاحیت محاکم دادگستری است؛ بر این اساس، در صورت طرح همزمان دعوا در هیأت‌های یادشده، این مراجع در خصوص مطالبات کارگری و کارفرمایی از جمله حقوق و مزایا مبادرت به صدور رأی و در خصوص خسارت تأخیر تأدیه قرار عدم صلاحیت صادر می‌کنند.

ثانیاً، با توجه به رأی وحدت رویه شماره ۸۵۸ مورخ ۱۴۰۳/۱۱/۲۳ هیأت عمومی دیوان عالی کشور، استماع دعوای خسارت تأخیر تأدیه در دادگاه فرع بر اتخاذ تصمیم در خصوص اصل مطالبات کارگر در هیأت‌های یادشده است؛ بنابراین در صورت مطالبه همزمان حقوق و مزایا و خسارت تأخیر تأدیه راجع به آن، دادگاه در خصوص خسارت تأخیر تأدیه، قرار عدم استماع دعوا و راجع به مطالبات حقوق کارگر و کارفرمایی قرار عدم صلاحیت به شایستگی مرجع صالح صادر می‌کند.

نظریه مشورتی در خصوص مطالبه همزمان مطالبات ناشی از قانون کار
نظریه مشورتی در خصوص مطالبه همزمان مطالبات ناشی از قانون کار

رأی وحدت رویه ۷۵۷ – ۱۳۹۶/۱/۲۹ هیات عمومی دیوان عالی کشور

نظر به اینکه مطابق ماده ۱۵۷ قانون کار، رسیدگی به هرگونه اختلاف فردی بین کارفرما و کارگر که ناشی از اجرای این قانون و سایر مقررات کار باشد، در صلاحیت هیأت‌های تشخیص و حل اختلاف قرار داده شده است؛ بنابراین، چنانچه دعوای دیگری غیر از آنچه که در ماده مرقوم به آنها تصریح شده، بین اشخاص مذکور در فوق مطرح شود، رسیدگی به آن با توجه به اصل یکصد و پنجاه و نهم قانون اساسی که دادگاه‌های دادگستری را مرجع تظلّمات و شکایات قرار داده، از صلاحیت هیأت‌های مورد اشاره خارج و در صلاحیت دادگاه‌های دادگستری خواهد بود. بر این اساس، به نظر اکثریت قریب به اتفاق اعضای هیأت عمومی، رأی شعبه دهم دیوان عالی کشور که دعوی مطالبه خسارت تأخیر تأدیه محکومٌ‌به رأی هیأت تشخیص اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی را در صلاحیت دادگاه دانسته، صحیح و قانونی است.

رای وحدت رویه ۸۵۸ – ۱۴۰۳/۱۱/۲۳ هیات عمومی دیوان عالی کشور

نظر به اینکه عبارت (دین از نوع وجه رایج) در صدر ماده ۵۲۲ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹، اطلاق داشته و شامل هر نوع دین که بر ذمه مدیون است، می گردد لذا در مواردی که کارفرما به موجب رأی صادره از هیات تشخیص یا هیأت حل اختلاف مستقر در اداره کار و امور اجتماعی به پرداخت دین در حق کارگر محکوم شده و با مسجل شدن دین، از تادیه آن امتناع کرده باشد، با لحاظ سایر شرایط مقرر در ماده مذکور از تاریخ قطعیت رای، کارگر استحقاق دریافت خسارت تأخیر تأدیه با رعایت تناسب تغییر شاخص سالانه که توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران اعلام میگردد را دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا