عضویت اجباری وکلا و کارآموزان وکالت در صندوق حمایت فاقد وجاهت قانونی است
فهرست
وکلاپرس– یک مدیر سابق نهاد وکالت با اشاره به تعدادی از آرای صادر شده توسط قضات گفت: اجبار وکلا و کارآموزان عضو سایر صندوق های بازنشستگی به عضویت در صندوق حمایت، فاقد وجاهت قانونی است.
دکتر رضا وطن خواه، رییس اسبق کانون وکلای البرز، در گفتگو با خبرنگار وکلاپرس، به موضوع غیرقانونی بودن عضویت اجباری وکلا و کارآموزان در صندوق حمایت وکلا پرداخت.
بیشتر بخوانید:
شرح گفتگو در ادامه آمده است.
استدلال مدیران صندوق و موافقان عضویت اجباری وکلا در صندوق چیست؟
استدلال مدیران صندوق و موافقان عضویت اجباری وکلا در صندوق حمایت این است که بعد از صدور پروانه، تمامی وکلا و کارآموزان وکالت، باید به صورت اجباری عضو صندوق حمایت شوند و اگر قبل از دریافت پروانه، سوابق بیمه ای دارند، صرفاً می توانند اقدام به انتقال آن به صندوق نمایند.
به نظر آنها تبصره یک قانون تشکیل صندوق حمایت وکلا و کارگشایان دادگستری صرفاً شامل وکلای بازنشسته سایر ارگان ها، اعضای هیأت علمی دانشگاه، وکلای با سابقه ۳۵ سال پرداخت حق بیمه و وکلایی است که سابقه پرداخت حق بیمه اجباری بین ۳۰ تا ۳۵ سال را داشته و به طور اختیاری پرداخت حق بیمه را قطع نموده اند.
بیشتر بخوانید:
استدلال مخالفان عضویت اجباری در صندوق حمایت چیست؟
استدلال موافقان عضویت اختیاری وکلا در صندوق حمایت این است که آن دسته از وکلا و کارآموزانی که سابقه بیمه دارند و در زمان صدور پروانه هم به صورت خویش فرما، بیمه هستند، اجبار و الزام قانونی جهت عضویت در صندوق حمایت ندارند و به تجویز از تبصره یک قانون تشکیل صندوق حمایت وکلا و کارگشایان دادگستری، این اختیار را دارند که عضو صندوق حمایت شوند یا به عضویتشان در صندوق تأمین اجتماعی تداوم بخشند.
نظر شما در خصوص امکان اینکه وکیل تحت پوشش بیمه دیگری غیر از صندوق باشد چیست؟
فلسفه تأسیس صندوق حمایت وکلا و هدف اصلی از ایجاد این صندوق، فراهم نمودن امکان بازنشستگی وکلا و دریافت حقوق بازنشستگی یا مستمری از کار افتادگی از جانب وکیل یا وراث قانونی حسب مورد است.
مسلماً این امکان از هر طریقی که حاصل شود، کافی به مقصود است و در صورت فراهم بودن امکان عضویت همکاران در صندوقهای بازنشستگی دیگر، سلب اختیار آن ها و الزامشان به عضویت در صندوق حمایت تکلیف مالایطاقی بیش نیست.
آنچه که برای کانون ها باید مهم باشد، عضویت همکاران در یکی از صندوق ها و اطمینان از فراهم بودن امکان بازنشستگی آنها باید باشد نه اینکه همکاران به اجبار عضو صندوق حمایت وکلا شوند.
تجویز قانونی هم در خصوص اختیاری بودن عضویت وکلا و کارآموزان در صندوق حمایت وجود دارد و با توجه به تبصره ماده یک قانون صندوق حمایت وکلا و کارگشایان دادگستری، هر یک از همکاران که در صندوق تأمین اجتماعی به صورت خویش فرما عضویت دارند یا مشمول مقررات بازنشستگی دیگری هستند، الزام و اجبار آنها به عضویت در صندوق حمایت فاقد وجاهت قانونی است و همکاران محترم باید مختار باشند که عضو صندوق حمایت باشند یا اینکه در صندوق تامین اجتماعی یا در صندوق بیمه دیگر عضویت داشته باشند. برخی از آرای دادگاه ها هم که با طرح دعوا از جانب تعدادی از همکاران صادر شده است، مؤید این استدلال است.
مزایای هریک از طرفین این مسئله چیست؟
از مزایای عضویت در صندوق حمایت می توان به الزامی نبودن بازنشستگی، دریافت حقوق بازنشستگی بالاتر نسبت به اکثر صندوقها، قدرت مالی بالای صندوق حمایت به علت کم بودن تعداد بازنشستگان آن نسبت به تعداد اعضای جدید اشاره کرد.
از مزایای عضویت در صندوق تأمین اجتماعی نیز می توان به داشتن بیمه درمانی مناسب، امکان بازنشسته شدن، دریافت حقوق بازنشستگی بدون تودیع پروانه وکالت و عدم لزوم پرداخت جریمه تأخیر سنگین در صورت تأخیر بیمه شده در تأدیه حق بیمه اشاره کرد.
نظر شما در خصوص این موضوع که صندوق حمایت، رتبه اول در بین صندوق های بازنشستگی بر اساس نسبت پشتیبانی را کسب کرده، چیست؟
صندوقی که بازنشستگی در آن اجباری نیست و در اکثر کانون ها، صرفاً سالانه چند نفر از وکلا تقاضای بازنشستگی می کنند، باید هم رتبه اول در بین تمام صندوق های بازنشستگی به نسبت پشتیبانی را کسب نماید.
کسب این رتبه، برای بنده به عنوان یک وکیل دادگستری و مطمئناً برای اکثر همکاران محترم عضو این صندوق موجب افتخار نیست و به دست آوردن چنین رتبه هایی زمانی می تواند موجب افتخار و مباهات باشد که صندوق حمایت وکلا، رتبه اول ارائه خدمات به همکاران را کسب کند.
به نظرم به عنوان یکی از اعضای صندوق حمایت وکلا، این صندوق از نظر حمایت از وکلا و کارآموزان محترم عضو آن، رتبه آخر را در بین صندوق های بازنشستگی کشور دارد.
اساساٌ حمایت و پوشش صندوق حمایت وکلا به درد چه زمانی میخورد؟
به طور کلی صندوق حمایت نه به درد زمان حیات وکلا می خورد و نه به درد زمان ممات آن ها؛ چون در زمان حیات وکلا اولاً خدمات شایسته و بایسته ای به وکلا و خانواده آن ها ارائه نمی شود.
ثانیاً، به علت ضعف قانونی موجود، اکثریت قریب به اتفاق وکلا حاضر به بازنشسته شدن و تودیع پروانه و استفاده از مزایای بازنشستگی نیستند.
بعد از فوت وکیل هم با توجه به شرایط قانونی مقرّر عملاً اکثر بازماندگان وکیل متوفی به ویژه وکلای زن نمی توانند از مستمری برخوردار شوند؛ چون اگر وکیل متوفی، زن باشد، همسر وی صرفاً در صورتی که درآمد کافی برای معیشت نداشته باشد و سن او از ۶۰ سال متجاوز بوده و یا به تشخیص کمیسیون پزشکی از کارافتاده بوده و از هیچ صندوقی مستمری دریافت نکند و فرزند و همسر تحت کفالت وکیل متوفی بوده باشند، در ردیف مستمری بگیران قرار می گیرند.
در مورد پدر و مادر وکیل متوفی هم فقط زمانی که بیمه شده در زمان حیات، آن ها را تحت تکفل خود به صندوق معرفی نموده باشد و ایشان نیز شرایط تحت تکفل بودن را داشته باشند؛ یعنی پدر بالای ۶۰ سال و مادر بالای ۵۵ سال باشد و از هیچ ارگانی مستمری دریافت نکنند، امکان دریافت مستمری فرزند وکیل خود را خواهند داشت.
اجبار وکلای قانون دان برای پر کردن جیب صندوق های به ظاهر حمایت کننده ؟