سخنرانی عمادالدین باقی درباره زندان در اسلام و ایران و مجازاتهای جایگزین
فهرست
وکلاپرس- عماد الدین باقی در نشستی علمی که به مناسبت هفته قوه قضاییه توسط کمیته پژوهش نهضت آزادی برگزار شد، به بیان تاریخچه ای از زندان پرداخت.
به گزارش وکلاپرس، عمادالدین باقی، حقوقدان، دینپژوه و فعال حقوق بشر، در یک نشست علمی به مناسبت هفته قوه قضائیه درباره مجازات حبس از منظر تاریخی و فقهی بحث کرد و با اشاره به ملاکهای فقهی و معیارهای احکام درباره جایگزینی این مجازات گفت: « مجازات جایگزین حبس مانند دستبند و پابند مناسبترین مجازات از نظر فقهی است و اگر پیامبر امروز در این سطح از تمدن و تکنولوژی ظهور میکرد بدون شک به جای بسیاری از مجازاتها این را ترجیح میداد.»
بیشتر بخوانید:
متن سخنرانی عمادالدین باقی به شرح زیر است:
با سلام و تسلیت درگذشت شادروان محسن محققی از مردان استوار در راه آزادی. در زمینه موضوع بحث ما کتابهای متعددی منتشر شده که فهرستی از این کتابها را برای برخی برگزارکنندگان نشست فرستادهام و چون این کتابها قابل دستیابی هستند من سعی میکنم چند نکته تکمیلی و برجسته را که میتواند تکمیلکننده یا تشریحکننده باشد مطرح کنم.
با توجه به اینکه موضوع بحث، زندان در اسلام و ایران امروز است یک پیشنیاز برای بحث، ضروری است آنهم این است که بارها شنیدهایم که میگویند اساسا زندان پدیدهای مدرن است و آنچه در سدههای پیشین مطرح بوده به موضوع زندان ربطی ندارد، آنها سیاهچال بودند اینها ساختمانهایی هستند که تابع مقررات و اصول و بر مبنای حقوق زندانیانند.
به عبارت دیگر با توجه به این دیدگاه، ما یک مشکل بنیادی با رویکرد گسستگرایانهای داریم که اصرار دارد در همهچیز میان دو دوره و دو دنیا دیوار بکشد، سنتی و مدرن، قدیم و جدید. از اینرو وقتی که از حقوق بشر، جامعهشناسی یک واقعه تاریخی، زندان و بسیاری موضوعات دیگر سخن میگوییم پاسخ میدهند اینها پدیده مدرن هستند و هیچ ربطی به عصر پیشامدرن ندارند. درباره این رویکرد بحثهای مفصلی را قبلا در جاهای دیگر داشتهام ولی فعلا سخنمان متوقف و متمرکز بر موضوع زندان است.
پیوستار زندان
من در اینکه زندان درگذشته سیاهچال بوده و امروز کیفیت کاملا متفاوتی دارد مناقشه عمدهای ندارم اما دو ملاحظه جدی دارم.
۱- اینکه در واقع زندانهای امروز تکامل سیاهچالهای دیروزند به عبارت دیگر سیاهچالها در طول زمان و به مرور با وضع محدودیتها و مقرراتی روبرو شدهاند. حتی همین زندانی که به عنوان پدیده مدرن شناخته میشود آییننامهها و مقررات امروزش با دویست سال پیش بسیار متفاوت است.
دویست سال پیش سلول انفرادی شکنجه نبود اما امروز شکنجه است. دویست سال پیش بسیاری از حقوق برای زندانیان وجود نداشت ولی امروز وجود دارد. نمیتوان تکامل یک پدیده را اینگونه تعبیر کرد که تا یک زمانی و نقطه مشخصی یک پدیده بوده و از زمانی و نقطه مشخصی، آن پدیده به تاریخ پیوسته و پدیده دیگری جایگزین شده است.
زندان هم درست مانند دیگر برساختههای بشری است مثلا ماشینی که اولینبار ساخته شد با زغالسنگ و بخار بود و به فرغون چهار چرخ بیشتر شباهت داشت اما آن هم ماشین بود و آنچه امروز به عنوان قطار برقی و اتومبیلهای برقی، بدون راننده و هوشمند و فول اتومات به وجود آمده، هم ماشین است اما تفاوت آنها آنقدر زیاد است که امروزه اتومبیلهای قدیمی را بیشتر یک اسباببازی میدانیم در عین حال همه خردمندان عالم، اتومبیل امروز را در امتداد و تکامل همان اتومبیل دیروز میدانند و نمیگویند از فلان تاریخ به بعد آنچه وجود دارد دیگر اتومبیل نیست.
۲- ملاحظه دوم این است که برای باوراندن و تثبیت این گسست – که یک نگاه افراطی به رخدادهای تاریخی است- گاهی ناچار از اغراق میشوند و مجبور میشوند یک چیز را بیش از حد سیاه و آن یکی را بیش از حد سفید کنند.
به عبارت دیگر نه سیاهچالها آنقدر بدون مقررات بودهاند و نه زندانهای امروز آنقدر تابع مقررات و حقوقمحورند. در همان سیاهچالها هم آدابی وجود داشت، محکومیتها، زمان داشتند و زندانیان هم حقوقی داشتند. امروزه یکی از مقررات زندان، داشتن وکیل بند است که یک زندانی از طرف زندانیان با موافقت زندانبان تعیین میشود و در آن زمان همچنین عنوانی وجود داشت و حضرت «یوسف داروغه زندان شد» (یا وکیل بند) گرچه طبقهبندی زندانیان به مفهوم مدرن امروزی وجود نداشت اما تفکیک زندانها وجود داشت به این معنا که در دوره فراعنه مصر سه زندان داشتند: «اول زندان عمومی که در دل شهر و نزدیک بازار قرار داشت و خطاکاران و مجرمان معمولی که خلافهای کوچکی انجام داده بودند در آنجا نگهداری میشدند و تعداد این خطاکاران هم کم نبود. زندان عمومی همیشه پر بود و مدت حبس از ۲ سال تجاوز نمیکرد.
بیشتر بخوانید:
زندان رده دوم، مرکز بازپروری و اصلاح خوانده میشد برای کسانی که جرم شان کمی بیشتر از بد تلقی میشد و مدت محکومیت این افراد از ۵ سال فراتر نمیرفت.
زندان نوع سوم برای بدکاران و جنایتکارانی بود که امیدی به اصلاحشان نداشتند و در جایی دور از شهر قرار داشت. محکومان توسط ناظران، نگهبانان، دبیران و مسوولان دفتری تحت نظر بودند و مدارک زندان با وسواس دقت زیاد نگهداری میشد» همه زندانها هم سیاهچال نبودند آنچه در تاریخ مشاهده میشود این است که بسیاری از زندانها روی زمین بودند نه زیر زمین.
۳- در یونان باستان نیز زندان و مقررات زندان وجود داشت. بدهکاران به ویژه آنانکه به دولت مقروض بودند زندانی میشدند تا مجبور شوند بدهیشان را بپردازند. در ایام جشنهای مذهبی و ملی موقت آزاد میشدند. زندانیان هم چند گروه بودند، بعضی بدون قید و بند در محدوده زندان رفتوآمد داشتند و بعضی هم طبق مدارک موجود در پرونده سقراط به زنجیر کشیده میشدند، دربند قرار میگرفتند و یوغ برگردنشان نهاده میشد یا دست و پایشان را به کنده و سنگ میبستند. به همین دلیل افلاطون جزو اصلاحطلبان حوزه زندان بود و معتقد بود که در قوانین جزایی باید اصلاحات صورت گیرد و کیفرهای وحشیانه یوغ و کند و زنجیر باید لغو شوند (نک: صفحه ۳۸ و ۳۹ سرگذشت زندان).
در دنیای مدرن هم اولا در مقطعی، آییننامهها و مقرراتی وجود داشت که امروز در دنیا جزو اسناد ضد حقوق بشری است (مثل مقرات اجرای اعدام با کمترین خشونت) و نشان میدهد شکنجه و تحقیر و تعذیب، رفتاری قانونی و براساس آییننامهها و مقررات بوده است و جلوتر که آمدهایم آیین نامهها و «مقررات حقوق مدار» وضع شدند اما در عمل اتفاق دیگری میافتد. کافیست شما نگاهی به گزارشهای نهادهای حقوق بشری در همین هزاره سوم بیندازید تا ببینید در زندانهای دنیا چه میگذرد و میان واقعیت موجود با آییننامهها و مقررات حقوق بشری چه شکاف عظیمی وجود دارد.
استنتاج از پیوستار زندان:
با توجه به بحث بالا وقتی از زندان در اسلام و زندان در دنیای امروز و ایران امروز سخن میگوییم در واقع این فرض را پذیرفتهایم که
۱- پدیدهای به اسم زندان در ۱۴ قرن پیش وجود داشته و امروز هم وجود دارد.
2- زندانها در ادامه زندانهای گذشتهاند اما تفاوت کیفی زیادی دارند.
3- آنچه درباره زندانهای امروز و دیروز گفته میشود تا حد زیادی تابع شرایط اجتماعی و تکامل فکری و اجتماعی است یعنی زندان از لحاظ فیزیکی و ساختمان هم بازتابی است از سطح فکر و فرهنگ و اخلاق جامعه.
دلیل جامعهشناختی تفاوت وضع زندانها در جوامع قدیم
اما وقتی از زندان در اسلام بهطور خیلی خاص یعنی زندان در قرآن، شریعت و فقه سخن میگوییم بحث تا حد زیادی متفاوت میشود به این معنا که گرچه زندان به معنای ساختمانی برای نگهداری محکومان در آن دوران وجود داشته اما در شریعت اسلامی زندان به همان معنا وجود نداشته یا بسیار نادرالوقوع بوده است. چرا؟
دلیل اصلی تفاوت وضعیت زندان در جوامع قدیم، دلیل جامعهشناختی است یعنی زندان در دوره یکجا نشینی به وجود آمد در حالی که در دورهای از تاریخ تا همین ۸۰۰-۷۰۰ سال پیش و سدههای نزدیکتر به زمان ما، بخش بزرگی از جمعیت آسیایی، کوچرو بودند. اگر بسیار به ندرت اتفاق میافتاد که کسی حبس شود، در چادر و با کنده حبس میکردند.
در برخی جوامع بدوی و صحرانشین از زندان زیاد استفاده نمیشد و بیشتر از مجازاتهایی استفاده میشد که هم فوری باشد و هم منجر به زندان نشود. عربستان در قرون گذشته نمونهای از آنها بود به خصوص در درون قبیله به خاطر اینکه خویشاوندی زیاد بود و همه به نوعی به هم وابستگی داشتند و وجدان جمعی نیرومند بود و اصل در قبیله، مدارا بود، برای حفظ انسجام قبیله میکوشیدند خانواده مجرم به همراه او مجازات نشود تا کینه و دشمنی زیاد شود.
در جوامع کوچرو نیز به دلیل اینکه یکجانشینی وجود نداشت امکان تاسیس زندان وجود نداشت و میدانیم در گذشتههای دور جمعیت وسیعی کوچرو بودند لذا این نظریه که زندان در همه جوامع و همواره وجود داشته، مورد خدشه قرار میگیرد زیرا در برخی از جوامع برخلاف آنچه بیدلیل اشتهار یافته است تاریخ خشن و خشونت زندان کمتر از جوامع هم عصرشان بوده است.
زندان، محصول جامعه شهری است و در شهرهای بزرگ که تنوع ایلی و خویشاوندی و نیز سازمانی به نام دولت و حکومت وجود داشته، زندان پدید آمده است لذا تاریخ زندان نشان میدهد که بر خلاف تصوری که گفته شد در یونان و مصر و روم باستان هم نمونههای زیادی از مجازات زندان و سیاهچال وجود دارد که زندان اسپارتاکوس و بردههای رومی که قیام میکردند گواه آن است.
در دوره فراعنه در چند هزار سال پیش نیز به دلیل اینکه پدیده شهرنشینی وجود داشت زندان هم وجود دارد و چنان که هم در انجیل و هم در قرآن هم آمده است حضرت یوسف چند سال را در زندان سپری میکند. اما در دورهای که جوامع، قبیلهای بودهاند و در جوامع روستایی و قبیلهای که ساکنان و اجتماع از افرادی نزدیک به هم تشکیل میشدند زندان به معنایی که در شهر بود، وجود نداشت و اگر ضرورت ایجاب میکرد در مکان موقت در اتاق یا خانهای به صورت موقت، فرد را حبس میکردند و او را کاملا تحت نظارت داشتند.
زندان در اسلام
۱- به جز شرایط اجتماعی ذکرشده در بالا، در خود قرآن هم گرچه به وجود پدیدهای به اسم زندان در دوره فراعنه مصر اشاره کرده یعنی اقرار دارد که چنین مکانی وجود داشته اما در مجازاتهای اسلامی چیزی به اسم زندان، مقرر نکرده است. در یک مورد مجازات زندان به شیوهای که در جوامع قبیلهای رایج بوده ذکر شده و آنهم حبس کردن زانیه در خانه است. آیه واللاتِی یأْتِین الْفاحِشه مِنْ نِسائِکُمْ فاسْتشْهِدُوا علیْهِن أرْبعهً مِنْکُمْ فإِنْ شهِدُوا فأمْسِکُوهُن فِی الْبُیُوتِ حتى یتوفاهُن الْموْتُ أوْ یجْعلالله لهُن سبِیلًا (ایه۱۵ سوره نساء)
زنانی از (جامعه) شما که عمل ناشایسته کنند چهار شاهد مسلمان بر آنها بخواهید، چنانچه شهادت دادند آن زنان را در خانه نگه دارید تا عمرشان به پایان رسد یا خدا برای آنها راهی پدیدار گرداند.
این آیه با آیه الزانِیهُ والزانِی فاجْلِدُوا کُل واحِدٍ مِنْهُما مِائه جلْدهٍ (آیه۲ سوره نور) نسخ شد.
در فقه احکام مفصل و بحثهای گسترده در مورد زندان برای متهم به قتل، تروریست، مختلس، نبش قبرکننده، کسی که جرحی وارد کرده، حبس دشنامدهنده، حبس ساحر، حبس دروغگو و مرتد زانی و زانیه، جاسوس، اسیر، حبس راشی و راهن و کارگزار خائن دولت و غیره آمده است اما نکته مهم این است که تمام اینها مبتنی بر روایات یا احکام تعزیری هستند و بر حسب عرف و تشخیص حاکم وضع شدهاند.
۲- در مبحث حدود ما از منظر حقوق بشری با تنبیه بدنی مثل تازیانه مخالفیم و آن را نقض کرامت انسان میدانیم اما اگر شما از منظر دیگری نگاه کنید در واقع یک دلیل استفاده از این مجازاتها در زمانی که مجازات جایگزین دیگری اندیشیده نشده بود و بلکه مجازات جایگزین دیگری ممکن نبود این نوع مجازات به معنی نفی زندان بود.
آیتالله منتظری در بحث زندان در کتاب مبانی حکومت اسلامی که در میانه دهه شصت تدریس میکردند و بعد از آن به صورت کتاب منتشر شد، استدلال آماری کردهاند که تازیانه به جای حبس سبب کاهش جمعیت کیفری زندان است. هرچند از لحاظ حقوق بشری تبدیل تازیانه به حبس پذیرفتنیتر است. آیتالله منتظری هم بعدها با معیارهای درون دینی و اجتهادی، تبدیل تازیانه تعزیری به حبس یا جریمه و مجازاتهای جایگزین را هم پذیرفته است. در قانون مجازات اسلامی هم تبدیل تازیانه به جریمه پذیرفته شده است.
۳- سوم اینکه اساسا رویکرد فقهی و مجازاتی قرآن و شریعت اسلامی، زندانمحور نبوده است به دلیل اینکه در جامعه سنتی، آنچه امروز هم به وفور گفته میشود بیشتر مورد توجه قرار میگرفت و آن این است که وقتی کسی زندانی میشود فقط خود او نیست که مجازات میشود بلکه خانواده او هم مجازات میشوند و این خلاف عدالت کیفری است.
در یونان باستان و صدها سال پیش از اسلام، خود خانواده مجرم هم مجازات میشدند و وقتی کسی اعدام میشد تا مدتها پس از اجرای حکم، او را مورد لعن و نفرین قرار میدادند که موجب آزار بازماندگان بود. امروزه در بحثهای حقوقی مربوط به زندان و رویکردهای انتقادی نسبت به قوانین کیفری این مساله به جدّ مطرح است به همین دلیل به دنبال ابداع روشهایی مانند مجازاتهای جایگزین یا حبس با دستبند و پابند الکترونیکی رفتهاند اما دقیقا همین نکته در جوامع سنتی هم مطرح بوده است لذا اصل را بر پرهیز از مجازات حبس میگذاشتند و مجازاتهایی مانند شلاق و قصاص را مقرر میکردند. چنانکه آیتالله منتظری هم بارها در درسهای خارج خود و در سخنرانیها به استناد روایات گفتهاند در شریعت اسلامی زندان حتی برای جرم قتل، حداکثر برای شش روز مقرر شده که در طول این مدت یا جرم ثابت و فرد مجازات میشود یعنی قصاص میشود یا اینکه از زندان آزاد میشود.
۴- تاکید میکنم که منظور من در این بحث شریعت اسلامی است نه دولتهای اسلامی، چون دولتهای اسلامی از باب استراتژی و اختیار حاکم مجازاتهایی را مقرر میکردند که در آن، حبس، بیش از آنچه در شریعت مقرر شده وجود دارد و در بعضی از زمینهها هم حبس را از بابت تعزیرات در فقه وارد کردهاند اما هیچ مبنایی در قرآن و حتی در سنت ندارد.
بیشتر بخوانید:
۵- امروزه که در قرن مدنیت هستیم یکی از بزرگترین انتقادات به زندان که هنوز پاسخی نیافته و سبب تغییر در ساختار زندان و قوانین آن بوده این است که زندان فقط زندانی را مجازات نمیکند و خانواده او را هم مجازات میکند و این برخلاف اصل حقوقی شخصی بودن جرم و مجازات است.
اما در دوره اسلامی و با ظهور پیامبر اسلام برای اینکه اصل شخصی بودن جرم و مجازات که امروزه اصلی پیشرفته و مترقی و بنیادین در حقوق بشر است و این اصل چند بار به صراحت در قرآن ذکر شده (و لا تزِرُ وازِرهٌ وِزْر اُخْری) و به دلیل اینکه مجازات دیگری وجود نداشت در قرآن بیشتر از مجازات شلاق استفاده شده که مستلزم زندان نیست و در جرایم قتل قصاص را مقرر کرده است اما نسبت به همین مجازاتهای متداول هم محدودیتهایی مقرر کرده است. در مجازات قصاص برخلاف شریعت یهود که مجازات منحصر به قصاص بود، قرآن آن را سه گزینهای کرد (این بحث را در کتاب اعدام و قصاص و کتاب حق حیات بهطور مبسوط بیان کردهام) و در مجازات شلاق نیز اجازه نداد در هیچ مجازاتی بالاتر از صد ضربه منظور شود و در نحوه اجرا نیز اصل را بر آسیب ندیدن محکوم گذاشت.
این در حالی است که در کتاب «خاطرات خانه اموات» رمان نیمه اتوبیوگرافیک داستایفسکی که بعد از زندانی شدنش در آوریل ۱۸۴۹ آن را نوشت، درباره استفاده از مجازات شلاق در روسیه به کرات از صدور احکام چهار هزار ضربه شلاق علاوه بر زندان سخن میگوید و در نحوه اجرا نیز از برآمدن گوشت تن محکومان و اینکه با هر هزار ضربه زندانی به احتضار میرفت و به بیمارستان منتقل میشد و اگر زنده میماند به محض اینکه قدری توانایی پیدا میکرد هزار تای دوم و دوباره بستری شدن تا چهار هزار شلاق تمام شود و البته افرادی هم زیر تازیانه میمردند. ولی در فقه سنتی مقررات برای اجرای این حد وجود دارد. باید آرنج را به پهلو بچسبانند و قرآن بین آن بگذارند که به احترام قران و از ترس اینکه قران بیفتد دست اجراکننده حد، بالاتر نرود و نباید جراحت ایجاد کند و در حدود، بالاترین سقف، صد ضربه فقط برای زنا بود و در تعزیزات سقف آن ۳۹ ضربه است.
۶- همین رویکرد اصالهالاجتناب جاری کردن در مورد حبس، سبب شده است که نه تنها در مورد مجرمان بلکه در مورد اسیران هم قوانین متفاوتی وضع شود. به همین دلیل برخلاف دنیای امروز که اسرا را در اردوگاهها نگهداری میکنند آن زمان اسرا را یا باید در مقابل فدیه آزاد میکردند یا بدون فدیه منت میگذاشتند و آزاد میکردند.
اسیران جنگ را محکم به بند کشید که بعدا یا بر آنها منّت نهید (و آنها را آزاد گردانید) یا فداگیرید تا در نتیجه جنگ سختیهای خود را فرو گذارد.
اما گزینه سوم این بود که بعضی از این اسرا مایل نبودند، برگردند یا پناهنده میشدند یا طرف مقابل حاضر نبود فدیه بدهد و حاکم اسلامی هم آنها را آزاد نمیکرد اما آنها اسرایی بودند که در اختیار جامعه بودند یعنی آنچه امروز به عنوان برده نام میبرند در واقع اینها برده به مفهومی که در دنیای امروز و در امریکا و اروپا وجود داشت، نبودند آنها اسرایی بودند که یا در ازای تعلیم سواد یا حرفه و فن به مسلمانان آزاد میشدند یا اگر هیچ فن و دانشی نداشتند به عنوان خدمتکار در اختیار خانوادهها قرار میگرفتند و مانند بقیه افراد میتوانستند ازدواج کنند یا از محل کار و درآمدشان به تدریج آزادی خود را بخرند.
کسانی هم بودند که حاضر نبودند این کار را انجام بدهند و به عنوان خدمتکار میماندند و در نتیجه فرزندانشان هم به عنوان فرزندان خدمتکار در جامعه و در حکم برده شناخته میشدند. اینها مربوط به زمانی بود که در اروپا و آسیا بدتر از این هنجارها وجود داشت.
البته در مورد کسانی که از پیش از اسلام به عنوان اسیر (که اشتباها میگویند برده) وجود داشتند احکام و مقررات زیادی برای رعایت حدود و حقوق آنها مقرر شده بود و میگفتند که باید از همان خوراکی که خودتان میخورید با آنها بخورانید همان لباسی که میپوشید با بپوشانید و همچنین احکام و مقررات زیادی برای آزاد کردن آنها وضع شد و قرآن به شیوههای مختلفی راههایی را برای آزادی آنها در نظر گرفته بود تا سنت نیرومند بردهداری را تدریجی لغو کند.
حقوق زندان در فقه و فلسفه مجازاتها
در فقه درباره حقوق زندانی بحثهای فراوانی پراکنده است مثل اینکه زندانی امانت نزد حکومت است و اگر سلامتی یا جان زندانی به خطر بیفتد حکومت ضامن است. همچنین درباره حق ملاقات و مرخصی زندانی، یا حق زندانی برای کار کردن. در عین حال فقه سنتی در برخی مقولات مانند احکام زندان، به کرامت انسان نزدیک میشود و از این جهت با مطالعه تاریخ مجازاتها و چگونگی آن در غرب، میتوان گفت فقه اسلامی پیشروتر از سایر نظامهای حقوقی بوده است.
سزار بکاریا، امیل دورکیم و میشل فوکو گزارشهایی که از زندان در غرب ارایه میدهند این است که در غرب، زندان وسیله تعذیب بود و این را رسما هم به مثابه هنجار پذیرفته بودند و بیان میکردند و هم عمل میکردند اما در نظام حقوقی اسلامی هدف از زندان تادیب بود نه تعذیب. مقریزی که زاده ۷۷۶ قمری و متوفای رمضان ۸۴۵ در قاهره است (برابر با م۱۳۶۴تا۱۴۲۲م) در آن زمان مینویسد: «حبس، زندانی کردن در جایگاهی تنگ و کوچک نیست بلکه بازداشت شخص و جلوگیری از اقدام و عمل آزادانه وی است لذا فرقی نمیکند که این بازداشت و جلوگیری در منزل باشد یا وکیل و مامور نگهبان وی»
بیشتر بخوانید:
دیدگاه آیتالله منتظری درباره فلسفه حبس و زندان
آیتالله منتظری فقیه شیعه نیز چند قرن بعد در درسهای مربوط به حکومت نظر مقریزی را نقل کرده و مینویسد: «این نظر مقریزی بیان استواری است. اگر زندان با انگیزه جلوگیری فرد از منافع باشد، چنین حبسی از قبیل مجازات است و اگر فقط با انگیزه پیشگیری از خسارتهای ناشی از آزادی فرد باشد، مجازات نیست بلکه از قبیل حفظ حقوق مردم و رفع شرّ و ستم از آنهاست. شاید بتوان گفت اکثر موارد زندان در قوانین الهی از نوع دوم است».
آیتالله منتظری از فقهای سنتی و روشناندیش میگوید: «تادیب غیر از مجازات است و هدف اصلی از وضع مجازاتهای شرعی، انتقام گرفتن و فرو نشاندن قوه غضبیه نیست و از امور تعبدی محض هم نیست بلکه ملاک تشریع آن، خشکاندن ریشه فساد و اصلاح فرد و جامعه است».
حالا ممکن است، بگویید در غرب اگر هم در تئوری هم در عمل، زندان وسیله تعذیب بوده اما در حقوق اسلامی گرچه در تئوری متفاوت بود. اما این فلسفه تادیبی برای مجازاتها با نوع مجازاتهای مقررشده در فقه در تضاد بوده است.
فلسفه مجازاتها هم در گفتمان حقوق بشری و هم در شرع که بر تادیبی بودن آن تاکید دارد، با مجازاتهای عرفی و معمول توسط حکومتها نیز در تضاد است.
در واقع گزارش شیوه تنبیهات در کتابهای «حقوق زندانیان و علم زندانها» و کتاب «تاریخ سختکشی» و چندین کتاب دیگر، نشان میدهد که دوشقه کردن و داغ کردن و سیخ کشیدن و… رواج داشته یا در زمان قاجار، مجرم را در برابر لوله توپ قرار میدادند و توپ را آتش میکردند. اینها در واقع مجازاتهای عرفی و حکومتی بوده و ربطی به شرع نداشته است.
پیوند فناوری با مجازاتها و احکام شرعی
نکته مهمی را که باید در نظر گرفت پیوند وثیق مجازات زندان اعم از ساختار فیزیکی تا مقررات و نظام حقوقی آن با سطح فناوری است برای مثال اگر در جامعه سنتی و در نظام حقوقی سنتی اسلام میگفتند زندان مجازات خانواده محسوب میشود از طریق حذف زندان و تمرکز بر مجازات شخص عمل میکردند و در نتیجه مجازات شدید و خشنتر میشد مانند شلاق و راهی هم جز این وجود نداشت و نمیتوان نظام حقوقی سنتی را به صورت تک متغیری، یک بعدی و سطحی مورد نقد قرار داد و مثلا گفت به دلیل انسانگرایانه بودن یا انسانگرایانه نبودن رویکردهای موجود زمان بوده است. به عبارتی سطح فناوری راه دیگری در اختیارشان قرار نمیدهد. در دوره مدرن البته ابتدا راههای جایگزین در بعضی از مجازاتها اندیشیدند (نه همه مجازاتها). با ورود به دنیای دیجیتال و پیدایش فناوریهای نو، ابزارهای الکترونیکی مانند دستبند و پابند الکترونیکی نوع تازهای از مجازات محدودیت و زندان را میسر ساختند که متضمن مجازات خانواده نبود.
جالب اینکه کشورهایی که متهم به نقض حقوق بشر هستند هم از آن استفاده میکنند چون از نظر اقتصادی و سیاسی و اجتماعی هم برای آنها مقرون به صرفهتر است. برای نمونه یکی از دهها خبر در این زمینه این است که پایگاه خبری قوه قضاییه جمهوری اسلامی خبر داد: رییس مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضاییه: هماکنون در سراسر کشور ۷۷درصد شرکت زندانیان در جلسات تحقیق و رسیدگی به صورت الکترونیکی انجام میشود. این رقم در برخی استانها بالای ۹۰درصد است. این موضوع علاوه بر صرفهجویی در هزینههای رفتوآمد زندانیان، موجب حفظ کرامت آنها و بعضا کاهش مشکلات امنیتی نیز شده است. در حال حاضر ۵ درصد ملاقاتهای زندانیان با خانوادههای خود به صورت الکترونیکی انجام میشود (میزان- پایگاه خبریقوه قضاییه- دوشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۰).
در واقع در دوران ما فقط ماهیت حکومت نیست که حرف آخر را میزند بلکه فاکتورهای دیگری مانند فناوری هم هستند که خیلی تعیینکنندهاند چنانکه دیدیم اراده حکومت، انسداد رسانهای و انحصار رسانه ملی بود ولی فناوری مدرن این انحصار را شکست.
نتیجه:
۱- در مطالعه و غور در سرگذشت زندان درمییابیم که اصلاح و واژه زندان از چند هزار سال پیش تا امروز در میان ملتها بر جای مانده است اما مفهوم و چگونگی زندان در این زمانها تطور وسیعی یافته است که همگام با تطور بحث کیفرها و مجازاتها بوده است و امروزه مفهوم زندان با دو هزار سال پیش و هزار سال و بلکه صد سال پیش نیز بسیار متفاوت شده است اما آنچه اطلاق این لفظ را در طول تاریخ حفظ کرده است این است که بنیادیترین عنصر و رکن تعریف زندان که محرومیت از آزادی است بزرگترین وجه اشتراک زندان در طول تاریخ بوده است و اگر چنین نبود به تدریج به عنوان پدیدهای دیگر با نامی دیگر ظهور میکرد.
۲- زندان موضوعی اجتماعی و وضعیت آن تابع سبک زندگی و سطح تمدن و تکنولوژی است و احکام زندان هم تابعی از سطح تمدن و تکنولوژی هستند.
۳- احکام فقهی درباره زندان میتوانند با مجازاتهای دیگر جایگزین شوند. با توجه به ملاکهای فقهی و معیارهای احکام و آداب دوری از مجازات شدید و خشن نسبت به فرد و نیز آسیب دیدن خانواده زندانی و از طرفی لزوم مدیریت و محدود کردن مجرم، مجازات جایگزین حبس مانند دستبند و پابند مناسبترین مجازات از نظر فقهی است و اگر پیامبر امروز در این سطح از تمدن و تکنولوژی ظهور میکرد بدون شک به جای بسیاری از مجازاتها این را ترجیح میداد.
منبع: روزنامه اعتماد