وکلاپرس- سجاد شکوریراد وکیل پایه یک دادگستری در آستانه برگزاری انتخابات هیات رئیسه اتحادیه سراسری کانون های وکلای دادگستری ایران – اسکودا در یادداشتی به تبیین مهم ترین ویژگی های مدیران کارآمد برای اسکودا پرداخته است.انتخابات هیات رئیسه اتحادیه سراسری کانون های وکلای دادگستری ایران – اسکودا در نشست ۲۶ و ۲۷ آبان ماه ۱۴۰۰ هیات عمومی اسکودا در بوشهر برگزار خواهد شد.
در ادامه بررسی و شرح مولفههای لازم برای سکانداری موفق و شاخصهای واجب برای مدیریت مطلوب در اسکودا را به قلم وکیل سجاد شکوری راد می خوانید:
مقدمه: در ادوار گذشته تمامی مدیران اتحادیه زحمات فراوانی را متقبل شدهاند و به فراخور شرایط و موقعیت دستاوردهایی داشته و گاه کاستیهایی نیز در عملکردشان مشهود است با توجه به شرایط پر مخاطره امروز، تلاشهای گذشته در جهت ایجاد جایگاه غیر قابل تعرض برای نهاد وکالت وافی به مقصود نبوده زیرا از یک سو مسیر یا مسیرهای درستی برای پیشبرد اهداف طراحی نشده و با عدم ایجاد زیرساختهای مناسب و اکتفا به ارتباطات شخصی و اغلب غیر موثر با ارکان و اجزای حاکمیت و توسل به مدیریت خرد به جای مدیریت کلان و صرف نظر نمودن از بکارگیری منابع انسانی عظیم جامعه وکلا بسیاری از ظرفیتها مغفول مانده است.
از سوی دیگر در تعاملات داخلی نیز میل به زعامت و رجحان اتحادیه به عنوان یک نهاد قراردادی بر کانونهای وکلا به عنوان نهادهای مدنی مستقل قانونی و ایجاد این تصور نادرست که کانونهای وکلا ، زیر مجموعه اتحادیه هستند و نه بالعکس ،باعث گردیده که اتحادیه از جایگاه اصلی خود فاصله گرفته و عملکرد آن به شکلی باشد که در مواردی به دخالت در امور داخلی کانونها منجر گردد.
با این مقدمه به بیان مهم ترین ویژگیهای مدیریت کارآمد برای مدیریت اتحادیه میپردازیم.
۱- ارتباط با حاکمیت یا امکان تعامل با قوای حاکمیتی؟ رفتارشناسی انتخاباتی مدیران کانونها به عنوان رایدهندگان در انتخابات اتحادیه نشان میدهد که اولین فاکتور تاثیرگذار در این انتخاب، ارتباط نامزدهای انتخاباتی با حاکمیت است؛ در این خصوص میبایست میان ارتباط با افراد ذی نفوذ و امکان ارتباط ساختارمند با قوا قایل به تفکیک شویم.
در سالهای اخیر در کانونهای وکلا و اتحادیه سراسری کانونهای وکلای دادگستری از روش ارتباط مدیران با برخی از افراد ذینفوذ به عنوان راهکار تعامل با حاکمیت استفاده شدهاست، موضوعی که تا امروز نیز ادامه دارد و به دلایلی چون عدم امکان شناخت تمامی افراد حاضر در مسندهای حاکمیتی و ظرفیتهای محدود تعاملی از طریق افراد، نتایج خاصی را در پی نداشتهاست.
در این بخش میبایست به دنبال ایجاد کارگروهی با عنوان کارگروه ارتباط با قوا باشیم و در سه زیرشاخه متناسب با سه قوه حاکمیتی به دعوت از افراد و جذب پتانسیلها بپردازیم به عنوان نمونه بیش از بیست نفر از نمایندگان ادوار که در جریانهای سیاسی مختلف دارای سابقه عضویت هستند دارای پروانه وکالت میباشند که در صورت دعوت و استفاده از ظرفیت این همکاران میتوان به تعامل ساختارمند و تشکیلاتی با قوه مقننه امید بست در حالیکه ارتباط از طریق افراد ذی نفوذ که پتانسیلی محدود و غیر قابل اعتناست شائبه لابیگری را تقویت نموده و در اظهارات مخالفان نهاد وکالت نیز تعامل بیبرنامه اخیر را به این مفهوم مذموم تعبیر نمودهاند در مورد سایر قوا نیز استفاده از وکلای شاغل به عنوان مشاور در این قوا و زیرمجموعههای آنها میتواند در تشکیل ساختار صحیح و منسجم کمک نماید.
۲- دومین شاخص مدیریتی که میبایست در نامزدهای انتخاباتی نمودی پر رنگ داشته باشد قدرت تعامل حداکثری با رسانهها است در این خصوص مدیران میبایست از اینستاگرامهای شخصی و پیجهای کاری که مخاطبی جز وکلا و گاه موکلین بالقوه ندارند گذر نمایند و با نگاهی کلان تر به مقوله انتشار و انتقال اندیشهها، مطالبات و مخاطرات کانونها بپردازند بیان مناسب و تحلیل صحیح موضوعات و مواضع حکیمانه زمانی میتواند تاثیرگذار باشد که از طریق تریبونی تاثیرگذار عرضه گردد در این راستا تاسیس پایگاه خبری، خبرگزاری، تلویزیون اینترنتی ضرورتهایی حداقلی است که هیچگاه به صورت جدی در برنامهها و اقدامات مدیران اتحادیه گنجانده نشده و آسیبهایی چون عدم همراهی افکار عمومی با مواضع وکلا و متعاقبا تخدیش آسان چهره وکلا در رسانهها و مطبوعات و انگزنیهای پرشمار که به آثاری چون تنزل جایگاه وکیل و تعرضهای اخیر ختم شدهاست را در پی داشتهاست در مقابل هجمههای اخیر که اغلب سازماندهی شده میباشد به واسطه ضعف ارتباط رسانهای، نهاد وکالت ، شکست خوردهای تمام عیار بوده که صدایش جز از اینستاگرام اعضا و رسانههای معدود و محدود فراتر نرفتهاست تغییر رویکرد در این حوزه در زمره مواردی است که مورد اجماع تمام اعضا و اجزای جامعه وکالت اعم از اعضا و مدیران است.
۳- آشنایی با صنف: یکی از موضوعاتی که میبایست به عنوان شاخص در مدیریت آینده نهاد وکالت مورد توجه قرار گیرد آشنایی مدیران منتخب با صنف و ارتباط مستمر با فعالین صنفی است. میدانیم و میدانید که مدیران کانونها منتخبین پیکره جامعه وکالت هستند که خود به نیابت از وکلا به انتخاب مدیران اتحادیه میپردازند پس منطقی است که انتظار داشته باشیم نظر فعالین صنفی در خصوص انتخاب را شنیده و محترم بدارند همچنین فعالین صنفی به عنوان مبارزین صف نخست که بیشترین آشنایی با مشکلات و مخاطرات را دارند میتوانند چشم و گوش مدیران کانونها و اتحادیه بوده و موثرترین مشاورهها را ارایه نمایند.
همچنین خود مدیران آتی اتحادیه نیز میبایست صنفی کار و وکیل به تمام معنا (به اصطلاح رایج وکیل کیف به دست) باشند و حضور افرادی که وکالت اولویت و شغل اصلی و منبع ارتزاق آنان نیست زنگ خطری جدی است که آسیبهایی غیرقابل جبران به پیکره جامعه وکالت وارد نمودهاست در این خصوص باید عنوان نمود که عدمحضور مستمر در دادگاهها و عدم ارتباط با فعالین صنفی باعث فاصلهگرفتن از فضای واقعی و جدی و در نتیجه بیاطلاعی از مشکلات نهاد وکالت میگردد.
۵- روحیه کارِ گروهی و تشکیلاتی را نیز میبایست در زمره خصایص مفقود در شاخصهای انتخاباتی مدیران بر شمرد ، در این ایام نهاد وکالت با بزرگترین مشکلات و مخاطرات در حال دست و پنجه نرم کردن است و طبیعی است که چند مدیر نمی توانند هم وظایف قانونی خود را انجام دهند و هم به مقابله با فشارهای خارجی بپردازند در این بخش میبایست گروهی زعامت جامعه وکلا را بر عهده گیرد که قابلیت جذب حداکثری ظرفیتها هر چند با سلایق و علایق جناحی و صنفی مختلف را داشته باشد و نقدپذیر بوده و از نصایح دلسوزان استقبال نماید موضوعی که بر جناح بازیها و حذف بخش عظیمی از ظرفیتها به دلیل دگر اندیشی خاتمه میدهد.
۶- ارتباط با مجامع بین المللی نیز از ظرفیتهایی است که کمتر مورد توجه مدیران اتحادیه قرار گرفتهاست و میتواند در ارتقا جایگاه وکالت تاثیر فراوانی داشتهباشد تاسیس مرکز یا اتحادیه کانونهای وکلای خاورمیانه با کشورهای مسلمان حوزه خلیجفارس و نیز اتحادیهای مشابه با کشورهای حوزه CIS علاوه بر موارد پیشگفته در خصوص ارتقای جایگاه در حوزه ایجاد اشتغال نیز موثر است و میتواند بخشی از مطالبات وکلای عمدتا جوان را پاسخگو باشد همچنین افزایش همکاری با اتحادیه بین المللی وکلا نیز امری است که نیاز به تاکید ندارد…
ادامه دارد…