سخنان تکان دهنده هاشمی شاهرودی درباره وضعیت قوه قضائیه
سخنان تکان دهنده هاشمی شاهرودی درباره وضعیت قوه قضائیه
بخشهایی از سخنان آقای هاشمی شاهرودی در فروردین ماه سال ۸۰ منتشر شده در فصلنامه مجله حقوقی دادگستری
گروه سیاسی، فصلنامه مجله حقوقی دادگستری که صاحب امتیاز آن قوه قضائیه و مدیر مسئول آن آقای ایزدپناه معاون اجتماعی این قوه است. در شماره پاییز ۸۰ خود بخشهایی از سخنان آقای هاشمی شاهرودی را که در فروردین ماه ۸۰ در جلسه مسئولان اجرایی قوه ایراد شده درج کرده است. نظر به اهمیت این سخنان که تصویری از واقعیتهای موجود در قوه قضائیه و وضعیت روابط و مناسبات حاکم بر قوه را ارائه میدهد. جهت اطلاع خوانندگان «نوروز»، در ذیل عینا به نقل از فصلنامه مذکور چاپ شده است.
… مشکلات مردم در مراجعه به دادگستریها حل نشده است. وضع قضائی کشور عقب افتاده است و با هیچ کدام از کشورهای پیشرفته و حتی کشورهای جهان سوم قابل مقایسه نیست، زندانهای کشور با وضع مطلوب کشورهای دنیا، فاصله بسیاری دارد. طولانی شدن یک پرونده طلاق تا بیست سال آزگار قابل تحمل نیست، انتظار بیست ساله برای تعیین تکلیف زندگی مشترک نامش رسیدگی نیست، بر باد دادن زندگی است.
معنی حمایت از جنس این این نیست که او را کالمعلقه نگهداریم و پدرش را در آوریم و به مرد فرصت بدهیم که هر کاری دلش میخواهد بکند.
اگر شرع و قانون در جهت حفظ حقوق زن تشریح و تصویب گردیده است ما درست عکس آن را عملاً دنبال میکنیم. ما بنده خدایی را به خاطر مثلاً صدور چک به سلایه میکaیم و در همان حال کلاهبرداران اصلی را در جامعه رها میکنیم که میلیاردها تومان به نظام و به اقتصاد مملکت آسیب وارد کنند و هیچ کس هم به آنها نگوید بالای چشمتان ابروست.
تعداد زندانیان ما در کشور به نحوی که رئیس سازمان زندانها گزارش میدهد ۱۴۰ یا ۱۵۰ هزار نفر نیست این آمار ظاهرا شامل زندانیانی است که به موجب حکم قطعی محاکم در زندان هستند اما مجموع انسانهای درست اعم از محکوم و tراری و بازداشت موقت و بلاتکلیف سر به ۶۰۰ هزار نفر میزند آن هم چگونه بازداشت موقتی که در اهواز میبینیم فردی ۲۱ سال است که بازداشت موقت میباشد!! اما در هر سال ۶۰۰ هزار نفر را به زندان میبریم آن هم زندانی پر از آلودگی، جنایت، مرض، فساد اخلاقی و شرارت
به زندان سپردن مردم از هر قماشی مانند آن است که آب زلال چشمهای را وارد مجرای گند و فاضلاب کنیم و انتظار داشته باشیم از آن طرف مبرا که خارج میشود باز همان آب چشمه باشد و زلال باشد، و اسم این کار را هم بگذاریم بازداشت موقت!! آقای مسئول زندان، آقای دادگاه، آقای قاضی دادگاه، آقای ناظر زندان، فردا چگونه جواب خدا را میدهید؟ باید فکری برای این نابسامانیها بردارید، نیایید بنشینید و هی جلسه تشکیل بدهید که این مثلا چهاردهمین جلسه است، خوب شما در این چهاردهمین جلسه برای زندانی ما چه کاری کردهاید؟
یک سال و نیم گذشت، دو سال و نیم دیگر هم میگذرد و دوره ۵ ساله ماموریت رئیس قوه هم میگذرد و عمرها هم میگذرد و هنگام مردن فرا میرسد و هنوز حقه مهربدان نام و نشان است، که بود!
مردم در عالم برزخ جلو من و شما صف خواهند کشید که بیایید مطالبات ما را پاسخ بدهید، شما در دنیا مسئول بودید و هیچ کاری نکردید.
در بخش ضابطین دادگستری مشکل کم نداریم، برخوردها در آنجاها بسیار ید است، در آگاهی، در کلانتری، در پاسگاهها، تا وقتی که دست مردم به قاضی برسد پدرش را در میآورند اینها مردم و حتی اشخاص خوب و بیگناه را میگیرند، و به بدترین شکلی شکنجه میکنند و از آنها اقرار میگیرند کدام کس به اینها چنین اجازهای را داده است؟! خوب برخیزید و جلو این کارها را بگیرید.
مردم دارند میسوزند و جان میدهند و صداشان در نمیآید و آن وقت شماها مثل مرده شور از بس که مرده دیدهاید و از بس که در میان جرائم غلتیدهاید انگار چیزی در شما اثر نمیکند، فرض کنید بچههای خودتان دچار این مشکلات شدهاند. آیا باز هم بیتفاوت از کنار قضیه عبور میکنید؟
من از طریق دفاتر نظارت و پیگیری و از طریق گزارشها و فیلمهایی که از مجتمعهای قضائی میگیرند. بر بسیاری از آنچه در محاکم میگذرد آگاهی پیدا میکنم و از همین طریق میبینم و میشنوم که زنی آن گاه که قاضی جواب او را نمیدهد شش-هفت بار سرش را به میز دادگاه میکوید، آیا به این میگویید دادگاه خانواده؟! آیا دادگاه اسلامی یعنی همین که مردم در مراجعه به آن دیوانه شوند و سر به دیوار بکوبند؟
بروید مجتمعهای قضائی را ببینید آن گاه متوجه میشوید که در آنجا چه خبر است، دستگاهی که خودش باید حق و عدالت را پیاده کند اگر تحت تأثیر دیگران قرار بگیرد و تأثیر پذیر باشد و رشوه بگیرد، وای به حال این دستگاه.
برخوردها با مردم بسیار بد صورت میگیرد این جنایت است که کسی قدرتی را و پستی را از همین مردم بگیرد و بعد آن را به عنوان یک رانت، علیه مراجعه کننده و مردم به کارگیرد، این چه کسی است که در پست قضائی نشسته و با اخلاق طاغوتی با مردم حرف می زند؟ گفتن این که، میروی یا بیندازمت زندان، اسلامی است؟ انسانی است؟ چیست؟! چه کسی باید اخلاق قضائی را کنترل کند؟ همه را که نمیتوان به حفاظت اطلاعات سپرد، کنار هر قاضی که نمیتوان یک نفر ناظر گماشت، همه مردم نمیتوانند مثل آن زن در شهر قم خودشان را از زیر دست و پای محافظان و پاسداران و خدم و حشم به من برسانند و از هفت خوان رستم عبور کنند و درد دل و مشکلات خود را مستقیما به من منتقل کنند.
قاضی باید خدا را ناظر کارهای خود بداند، قاضی باید از خانواده اصیل و ریشهدار انتخاب شود، آدمهای عقدهای نباید بیایند و قاضی شوند، قاضی عقدهای میخواهد همه چیز را با فرونشاندن عقدههای خود حل کند. در روایات آمده است و در عهدنامه امام علی (ع) هم آمده است که قاضی باید اهل فضیلت و کرم و گذشت باشد، قاضی باید بزرگوار باشد تا بتواند به قضاوت اسلامی دست یازد. قاضی باید. مردم دار و مردم فهم باشد و عقل اجتماعی داشته باشد، کج خلق و عصبانی مزاج و بدخوی و عقدهای نباشد، قاضی باید مردم را دوست داشته باشد، درک کند. درک اجتماعی داشته باشد، از حل گرفتاریهای مردم لذت ببرد، کسی که عقده روانی دارد که نمیتواند قضاوت کند!
دختر خانمی در تهران تصادف کرده است، مقصر در حادثه هم نبوده است، شاکی هم رضایت داده است آن وقت قاضی به آن دختر میگوید تو ۳۰۰ کیلومتر در ساعت سرعت داشته ای و چون جواب میشنود که اتومبیل پراید اصلاً نمیتواند ۳۰۰ کیلومتر سرعت برود قاضی غضب میکند. و میگوید: حالا بلبل زبانی هم میکنی؟! و سپس برای این دختر هجده نوزده ساله قرار وثیقه صادر میکند و قرارش را قبول نمیکند و او را میفرستد به زندان! آیا میتوان اسم این کار را قضاوت اسلامی و حکومت عدل علی (ع) گذاشت؟ چنین قضاتی باید به شدیدترین وجهی مؤاخذه شوند، این طغیان است این شرک است طغیانگر باید ادب شود و صدالبته این نابسامانیها راهکار هم دارد و چاره هم دارد، این طور نیست که از آن گزیری و گریزی نداشته باشیم مگر این که خدای نکرده بیتدبیر باشیم و بیلیافت و ناکار آمد، اگر نه میبایست بر کل این آشفتگیها راه میگرفتیم که نگرفتیم و حالا در آغاز سال ۸۰ این شما و این آشفته بازار عرصه قضا!
منبع تصاویر: وکیل انوشه لبافیان طوسی