خشونت خاموش؛ سخن از خشونت جنسیتی علیه بانوان وکیل در صحن عدالت

وکلاپرس- وکیل میترا میری عضو هیات مدیره کانون وکلای دادگستری کرمانشاه با اشاره به همایش ملی در تیررس با موضوع بررسی سازوکارهای حمایت از وکلا و قضات دادگستری در برابر خشونت، «خشونت جنسیتی علیه بانوان وکیل» را متذکر شده است.
به گزارش وکلاپرس، وکیل میری در بخشی از این یادداشت عنوان داشته است: زن وکیل، آنگاه که قدم به صحن عدالت میگذارد، حقیقتاً در دو میدان میرزمد: نخست، برای ستاندن حقِ موکل؛ و دوم، برای نگاهداشتن حرمت خویش در برابر داوریهایی که پیش از آنکه او را «وکیل» بدانند، «زن» میخوانند.
بیشتر بخوانید:
- همایش ملی «در تیررس؛ سازوکارهای حمایت از وکلا و قضات دادگستری در برابر خشونت» برگزار شد
- آشنایی با برخی زنان وکیل تاریخ ساز در نهاد وکالت
متن کامل یادداشت به شرح زیر است:
به بهانه همایش «در تیررس» که در تاریخ ۱۴۰۴/۹/۶ به اهتمام و تدبیر کانون وکلای دادگستری اصفهان برگزار شد، سخنی دارم در حاشیه مانده، اما در ژرفای خویش حقیقتی تلخ، عریان و بیغبار را پنهان داشته است؛ سخن از خشونت جنسیتی علیه بانوان وکیل در صحن عدالت.
خشونتی که چهرهاش نه همیشه تند و آشکار است، بلکه گاه در لبخندی، در نگاهی نهان اما خراشنده، در لحنی مسموم، یا در پرسشی سنگین، رخ مینماید؛ پرسشی که دانش و تخصص را به کناری مینهد و جنسیت را به داور مینشاند.
این خشونتِ خاموش، تکوینی است خزنده؛ آرام، اما برندهتر از تیغ؛ پنهان، اما فرسایندهتر از فریاد؛ عادینما، اما در باطن مخدوشکننده امنیت و منزلت بانوی وکیل.
زن وکیل، آنگاه که قدم به صحن عدالت میگذارد، حقیقتاً در دو میدان میرزمد:
- نخست، برای ستاندن حقِ موکل؛
- و دوم، برای نگاهداشتن حرمت خویش در برابر داوریهایی که پیش از آنکه او را «وکیل» بدانند، «زن» میخوانند.
این میراث ناسازِ فرهنگهای ناپخته و ناپرورده، نهفقط شأن فردی وکیل را میآزارد، بلکه روح عدالت را نیز زخمی میکند.
عدالتی که بوی تبعیض از آن برخیزد، هرچند در ظاهر برقرار باشد، در حقیقت بر زمینی لرزان و تنی مجروح ایستاده است.
تیرهای این خشونت، همواره صدایی ندارند؛ گاه از چشمی میجهند، گاه از لحنی میچکند، و گاه در پرسشی کوچک، اما تحقیرآلود، پنهان میشوند؛ اما اثرشان ژرف، دیرمان و گاه ماندگارتر از هر ضربهی عریان است.
از اینرو، این نوشتار نه از سر گلایهای زودگذر، که از ضرورتی پدید آمده است؛ ضرورتی برای بازگویی دردهایی که بانوان وکیل، هر روز و بیهیچ ساز و آوا، بر دوش میکشند.
اکنون هنگام آن است که این زخم پنهان را از حاشیه به متن فراخوانیم. ظلم، هنگامی جان میگیرد که دیده نشود؛ و تبعیض، آنگاه جانسخت میشود که دربارهاش سکوت کنیم.
چشمپوشی از این درد، نهتنها جفایی بر بانوان وکیل، که خیانتی بر آیین عدالت است. زیرا عدالت، فقط در نصوص قانون تنیده نشده است؛ عدالت در امنیت حضور معنا مییابد، در برابری بیچونوچرای فرصتها، در احترام مطلق به کرامت انسانی وکیل، فارغ از آنکه زن باشد یا مرد. و هر جامعهای که شأن وکیل را پاس ندارد، بیگمان حرمت عدالت را پاس نداشته است.






