
وکلاپرس- عضو کانون وکلای دادگستری فارس به مناسبت سالروز درگذشت مرحوم بهمن کشاورز یادداشتی منتشر کرده است.
به گزارش وکلاپرس، وکیل علی مندنی پور، عضو کانون وکلای دادگستری فارس، به مناسبت سالروز درگذشت مرحوم بهمن کشاورز یادداشتی منتشر کرده است.
زنده یاد بهمن کشاورز وکیل پیشکسوت دادگستری و رییس ۵ دوره اسکودا سوم اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۸ بر اثر ایست قلبی درگذشت.
بیشتر بخوانید:
متن یادداشت در ادامه آمده است.
به بهانه سوم اردیبهشت سالروز در گذشت استاد بهمن کشاورز
به پاس قدردانی از خدمات ارزشمند جناب وکیل بهمن کشاورز به کانون وکلاء دادگستری و با هدف آشنایی هر چه بیشتر همکاران وکیل بویژه فرزندان جوان و وظیفه شناس این نهاد دیرپای مستقل مدنی خود انتظام و خدمتگذار با کیش شخصیت این بزرگمرد میدان وکالت دگربار دل نوشته زیر را باهم مرور می کنیم، باشد که رهرو شایسته ای در ادامه راه آن زنده یاد و دیگر پیشگامان دفاع از حقوق مردم استقلال واقعی کانون وکلاء جایگاه وکیل و حرفه شریف وکالت باشیم، قلم، قدم و زبانشان را پاس داشته و ارج گذاریم.
وکیل شش دانگ: شش سالی بود، افتخار پوشیدن جامه شرف و شریف وکالت را پیدا کرده بودم در سال ۷۷ برای نخستین بار و صد البته آخرین بار شاهد پخش صحنه هایی از برگزاری محاکمه ای علنی و ظاهرا بدون رتوش در تلویزیون ملی حرکتی نو و بدیع که در نوع خود آن روزها سنت شکنی محسوب میشد و تا این زمان نیز!
آشنایی من و تا آنجا که میدانم جمع زیادی از همکاران وکیل در کشور و بی تردید شهروندانی که به تماشای این محاکمه جذاب و تماشایی نشستند با نام نشان استاد از همین جا آغاز شد. خوب به یاد دارم وکیل پخته جا افتاده و مبادی آدابی را که با رعایت شأن و منزلت دادگاه، پرصلابت و قدر از موکل سرشناس اش در قامت شهردار کلانشهر تهران تمام قد به دفاع بر میخاست و ذره ای کم نمی آورد.
خوش پوش و خوش بیان تراشیده و موزون با آن دستمال گردن همیشگی بر گردن، مسلط بر قانون، شمرده، رسا و به موقع به دفاع از عملکرد موکل قد علم کرده و به همه اتهامات وارده بر وی با استدلال حقوقی در خور و در کمال متانت پاسخ می گفت. گرچه پایان این دفاع بی عیب و نقص وجوابهای متین و قانونی آقای شهردار برای اهل درد و درک از همان ابتدا قابل پیش بینی بود و نتیجه آن شد که نمی بایستی می شد! اما افکار عمومی داوری اش چیز دیگری بود و در محکمه ای علنی و بزرگ به وسعت ایران متهم از اتهامات وارده تبرئه و وکیل تحسین شده و سرفراز از دادگاه مردم بیرون آمد!
به باور من گامی بزرگ بود و ارزشمندترین دستاورد و ساده تر بگویم گویاترین پیام اش همانا شناخت هرچه بهتر و بیشتر شهروندان از نقش و جایگاه وکیل دادگستری و آگاهی از کارکرد آن در جایگاه معاضد دستگاه قضا در راستای دفاع از حقوق مردم با هدف ایجاد نظم و تحقق عدالت
حرکتی امید بخش و رو به جلو که تا آن روزها دیده نشده بود، چه نه ابزار مناسب و صدای رسایی برای نشان دادن اش در اختیار وکیل بود و نه موقعیت خاص آن روزها چنین اجازه ای را می داد و هنوز هم حسرت انجام وظیفه دلخواه و در خور به دل مان مانده از این دریچه ببینیم چگونه می توان از مسئولانی در جایگاههای گوناگون به ویژه در دستگاه قضا یاد کرد که به گونه ای باور نکردنی مفهوم وکیل مدافع را برنتافته این واژه برایشان جا نیفتاده با نقش و کارکرد آن چندان آشنا نبوده و اصولا دل خوشی از وی نداشته و ندارند؟
چگونه باید از کسانی سخن گفت که آگاهانه یا ناآگاهانه خواسته و یا ناخواسته دفاع به زعم خودشان از شهروندانی چند را توسط موجودی بنام وکیل دادگستری تاب نیاورده و انجام این کار را در شأن اهل دیانت قلمداد نکرده و با چنین تعبیر و تفسیر من درآوردی، حقوق قانونی شهروندان را نادیده گرفته از به خدمت گرفتن وکیل بر خلاف اصل ۳۵ قانون اساسی در دفاع از حقوق حقه شهروندان بر حذرشان داشته و می دارند که با آنچه در نظام حقوق اسلامی خوانده و شنیده بودیم و نیز قواعد موجود در نظام های کیفری امروزی دنیا همخوانی نداشته باشد.
جماعتی که بیان جمله بدون حضور وکیل حرف نمیزنم از زبان متهم برایش نامفهوم جلوه کرده قابل هضم نبوده و در بسیاری از موارد اسباب خنده و تمسخر متهم بی دفاع را فراهم می آورد.
آنانی که در فرهنگ پنداری، گفتاری و کرداری شان سرعت در رسیدگی آن هم بدون رعایت آئین دادرسی ، مبنا و ملاک قرار میگرفته و واژه ای به نام مظنون در بارگاهشان معنا نداشته و پیوسته همه را در پوشش متهم ورانداز می کرده اند؟ کم نبوده و نیستند از میان همکاران وکیل دادگستری در دهه شصت و نیمه اول دهه هفتاد که پیه این نوع نگاه بر تن شان مالیده نشده باشد ! در سال ۱۳۸۱ در جریان برگزاری نشست بین کانونی که در آن زمان به تعداد ۱۲ رسیده بود، در جایگاه رئیس هیات مدیره کانون وکلای دادگستری منطقه فارس فارس بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد افتخار آشنایی بیشتری را بیش از گذشته با کیش شخصیت این بزرگمرد حرفه وکالت پیدا کردم.
در دو دوره معاونت اول ایشان در اسکودا و یک دوره نیز در مقام ریاست این نهاد برآمده از دل نیاز کانون ها با هدف ایجاد وحدت رویه و هماهنگی بهره فراوانی از محضرشان نصیب ام شد. اسکودا نهادی کارا و مفید با پیشنهاد کانون گیلان بر سر زبانها افتاد و در بررسی کمیسیونهای علمی کانون های ۱۲ گانه در همایش ۱۳۸۱ شیراز ضرورت وجودی اش به اتفاق آراء ،تصویب شش ماه بعد در اصفهان اساسنامه اش تهیه و تنظیم و در تبریز تولدش به صورت رسمی جشن گرفته شد. بحق استاد کشاورز در این میان بیشترین زحمت را در کنار یاران همراه همدل همگام و دلسوز کانونها بر خود هموار نمود.
این دست پرورده خانواده علم و هنر با حدود نیم قرن در حرفه پر افت و خیز وکالت و مسئولیت در کانون وکلای دادگستری مرکز به عنوان بزرگ ترین ، تاثیر گذارترین و پر حرف و حدیث ترین کانون کشور و نیز اتحادیه سراسری کانونهای وکلای دادگستری (اسکودا) به داوری همکاران حتی آنانی که گهگاه سر نامهربانی را با وی ساز کرده و اختلاف سلیقه ای بروز میدادند، خدمات درخشان و ماندگاری به جامعه وکالت داشته و در این مسیر پر پیچ و خم استخوان خورد کرده و نشیب و فرازهای بسیاری را با مدیریت مثال زدنی اش پیموده است.
نگاهش به قله بود و برای رسیدن به آن آهسته و پیوسته در تکاپو و حرکت بود و از پیمودن تل و تبه های ناهموار بر سر راه واهمه نداشت. وکیل حرفه ای بود و به این مهم باور داشت که وکیل حرفه ای درد حرفه ی وکالت را بیشتر و بهتر دواست. با سیاست میانه ای نداشت گرچه دنیای سیاست و بازیهای سیاسی و بازیگران میدان سیاست و عملکرد آنان را خوب می شناخت اما به جهت رعایت حریم حرمت حرفه وکالت از ورود به این وادی پر خطر حذر کرده مرز بندی ها را نگه میداشت و هرگز از مرزبندیهای مورد نظر پای فراتر ننهاد.
سخت بر این باور استوار بود که هرگز دست رد بر سینه هیچ شهروندی که به سویت دراز شده و از تو کمک خواسته مزن به اخلاق پایبند و هم و غمش آموزگاری و آگاهی بخشی بویژه در زمینه های حقوقی به مردم بود. حق و تکلیف را در همه سطوح لازم و ملزوم می شمرد.
پیشینه تحصیلی اش حکایت از حضور در میان بهترینها در دبیرستان البرز دانشگاه تهران و دانشگاه شهید بهشتی (ملی) داشت با وجودی که قله تحصیلات عالی را بنا به دلائلی فتح نکرده بود، اما از بسیاری از مدعیان و فاتحان قله ها جلوتر و به روز تربود. تعریف و تمجید و عنوان بر رفتارش کارگر نبود هماره مدافع بی چون و چرا، اما حساب شده، همراه با تدبیر و تدبر استقلال کانون وکلا بود کانونی که در گذر چهار دهه گذشته با همگامی، همراهی و همدلی فرزندان شایسته اش پیچ و خم های بسیار سختی را از سر گذرانده و هم اینک نیز نقش حقوقدانهای زن و مرد را در توسعه متوازن فراگیر و همه جانبه کشور درک و پیوسته یاد آوری می کرد.
بزرگان حرفه وکالت را می ستود و هر فرصتی را برای تقدیر از آنان مغتنم می شمرد و نقش کار آموزان وظیفه شناس ، آگاه و مجهز به یافته های روز را در آینده جامعه حقوقی و به تبع آن در توسعه کشور بسیار مهم ارزیابی می کرد.
از دایره قانون خارج نمی شد اگر چه به ضرر خود و موکلش می بود. ساده زیست بود و خوش مشرب، با آثاری سترگ و میراثی ارزشمند. انگشت شمار آدم هایی هستند به جای آنکه جایگاه به آنان زینت بخشد خود به جایگاه زینت می بخشند و استاد کشاورز در زمره این زینت دهندگانند.
و کلام آخر آنکه این بزرگوار نه فقط وکیلی شش دانگ که انسانی دوست داشتنی و قابل احترام بود و ناگفته ها در باره بینش منش و روش این بزرگ مرد عرصه اخلاق و علم و عمل بسیار میراث گرانبها و ماندگارش را پاس داشته و به آیندگان بسپاریم.
دغدغه حقوق مردم به ویژه از نوع اجتماعی اش را داشت. محفلش دوست داشتنی، کلامش نافذ و آموزنده با دنیایی خاطره شیرین از دوره کودکی، نوجوانی و جوانی دانشجویی سربازی ورود به حرفه وکالت و قبول مسئولیت. نوشته هایش ساده و روان، رسا و همه فهم بود و این مهم را با ابزارهای در اختیار به گوش اصحاب قدرت میرساند و در همین راستا الفبای حقوق به زبان ساده می نوشت. کم گوی و گزیده گوی بود و به خانه دوم یعنی کانون وکلای دادگستری دلبستگی زیادی داشت. با اصحاب رسانه به ویژه از جنس نوشتاری اش دوستی دیرینه ای داشت و کارسخت روزنامه نگاران و خبرنگاران را ارج میگذاشت.
نقد و نقادی سازنده را می ستود ، تا آنجا که نقدهای نیش دار پاره ای از همکاران را با احترام پاسخ می داد، از جاده انصاف در گفتار و رفتار خارج نمیشد و هیچگاه از این و آن در جمع زبان به گله و شکوه نمی گشود. مسئولیت پذیر بود و به مسئولیت مدنی اش در قبال شهروندان بیش از هر چیز دیگر اهمیت میداد. منظم بود و خوش قول