وکلاپرس- دکتر محمد رضا نظری نژاد رئیس سابق کانون وکلای دادگستری گیلان در یادداشتی انتخابات سی و سومین دوره هیات مدیره کانون وکلای مرکز را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است.
به گزارش وکلاپرس، انتخابات سی و سومین دوره هیات مدیره کانون وکلای مرکز روز ۱۹ مهر ماه با بیش از ۵۰۰۰ رای ماخوذه برگزار شد و وکیل عیسی امینی موفق به کسب اکثریت آرا شد.
دکترنظری نژاد در این یادداشت با اشاره به اهمیت جایگاه کانون وکلای مرکز با توجه به شرایط فعلی اسکودا، مشارکت بیست درصدی وکلا در این انتخابات، حضور زنان، گروه ها و لیست های منتشره و … را مورد تحلیل قرار داده است.
بیشتر بخوانید:
- انتخابات کانون مرکز و شکوه ساختارها
- نتایج شمارش آراء انتخابات سی و سومین دوره هیات مدیره کانون وکلای مرکز
متن این یادداشت که در اینستاگرام وکیل نظری نژاد منتشر شده به شرح زیر است:
کانون مرکز در قوانین و مقررات حاکم بر وکالت از جمله قانون تشکیل صندوق حمایت و اساسنامه این قانون مجری یا اداره کننده نهادهایی در جامعه وکالت است. اضافه بر جایگاه قانونی این کانون، اهمیت کانون مرکز چه در تعداد وکلای عضو و چه نقشی که در اتحاد بین کانونها میتواند ایفا کند، انتخابات کانون مرکز را برای غالب وکلای عضو کانونهای وکلای دادگستری مساله دارأی اهمیت مینماید. تضعیف جایگاه اتحادیه و از آن سو منازعاتی که در این چند سال در کانون مذکور شاهدش بودیم انتخابات اخیر را بیش از گذشته دارای اهمیت مینمود. بنابر ان چه گفته شد یادداشت پیش رو تلاشی است شتابزده برای تحلیل انتخابات و درس گرفتن از آن برای نهاد وکالت. امید که در سایه نقد یادداشت بتوان تحلیل دقیقتر و ایضا درک درست تری از موضوع به دست داد.
مشارکت حدود بیست درصد از رأی دهندگان در انتخابات کانون وکلای مرکز و از آن سو رأیآوری لیستها یا افراد شناخته شده، در کنار دیگر درسها و پندهای این انتخابات، شایسته تحلیل است؛ در یادداشت پیشرو تلاش میشود به برخی حواشی انتخابات و نتایج آن پرداخته شود.
۱- شناخته بودن در صنف وکالت، عنصر بسیار مهمی است برای رأی آوردن و در بسیاری موارد شایسته سالاری تحتالشعاع آن قرار میگیرد!
این موضوع متفاوت از محبوبیت و یا کارآمدی است که حتما در مورد برخی از منتخبین وجود دارد و هیچ شکی در آن نمیتوان روا داشت، اما هنگامی که برخی از پیروزشدگان را با بعضی از آنان که موفق به ورود به کانون مرکز نشدند مقایسه میکنیم به راحتی میتوانیم دریابیم که پیروزی در انتخابات لزوما در بردارنده شایستگی و کارآمدی شخص پیروز نیست.
در راستای تضمین شایسته سالاری و کارآمدی باید تلاش نمود که به جای نامهای تکراری و حامیان پرشور، افراد شایسته را در ارکان و کمسیونهای کانون وارد تا توانمندی آنان در گذر زمان برای رأی دهندگان محرز شود.
۲- افت دیگر انتخابات صنفی از جمله انتخابات نهاد وکالت، نقش پر رنگ پارهای تعارفات است که شوربختانه بیطمع نیستند!
حضور در مرکز رأیگیری و چاق سلامتیهای پررنگ و لعاب به نحوی که برای بسیاری از رأیدهندگان مایه شگفتیست؛ زمانی که برای انتخابات اتحادیه به عنوان نایبرئیس کاندیدا شده بودم این موضوع را خوبی متوجه شدم؛ میدیدم که برخی خواب و خوراک را بر خود حرام کرده و با همین روش دنبال پیروزی بودند و آنان که به بنده لطفی داشتند برای عقب نماندنم از قافله تشویق بر در پیش گرفتن چنین مشی و روشی مینمودند که متاسفانه در این مورد استعدادی نداشتم و ندارم!
این موضوع، نافی عقلانیت اکثریت در رأی دادن نیست اما برخی، مهمترین انگیزهشان برای شرکت در انتخابات، دیدن همکاران و بودن در آن اتمسفر انتخاباتی است و به «که» رأی دهند و «که» انتخاب شود و در فرض انتخاب چه کارکرد و برنامهای دارد برای آنان موضوع پرسش برانگیزی به نظر نمیرسد!
۳: فعالیتهای صنفی و دیدهشدنهایی از این دست هم مطلب مهمی است که میتواند شانس شخص را برای پیروزی مساعد کند اما با توجه به گروه گراییهای متداول و پاره ای تعصبات به برخی فرعیات شاید چندان تعیین کننده نباشد اگر شخص موفق به قرار گرفتن در لیست ها نشود
۴- گروه گرایی و ارایه لیستهای انتخاباتی هم شایسته توجه است که پرداختن به وجوه مثبت و منفی آن از اهمیت برخوردار است؛ قاعدتا در فرض پیروزی اکثریت اعضای یک لیست انتخاباتی پیشبرد برنامه ها با سادگی بیشتری امکان پذیر است اما مشروط بر آن که برنامه ای باشد و اعضای لیست هم پایبند به آن و تعهدات مندرج در آن باشند. در غیاب برنامه و در نبود اراده ای برای توجه به منافع و مصالح صنفی، گروه گرایی جز جنگ حیدری نعمتی بازدهی ندارد و شرش چه بسا بر خیر آن بچربد
۵- تشکیل گروه و جریان کارکرد مثبتی خواهد داشت اگر مبتنی بر برنامه و مرامنانه ای باشد و توجهی هم به مصالح عالیه صنف موجود باشد. در این فرض با توجه به مصالح برتر صنفی تعصب به برخی نامها یا اشخاص تکراری کم و توجه به شایستگان دست بالاتر را خواهد داشت و لیدر آن گروه و جریان بدون توجه به نامهای تکراری و یا توجه به فشار برخی اعضا، شایسته سالاری را اول بر گروه خود حاکم مینماید و تلاش میکند که گردش نخبگان را در گروه حاکم و به جای رفقا و حامیان محض بهترینها را برای انتخابات لیست نماید.
۶- به جرات میتوان گفت که برخی از افرادی که شایسته بودند و از پیروزی بازماندند اگر در لیستهای انتخاباتی قرار میگرفتند تعداد آرایشان چند برابر میشد و بر همین مبنا برخی از آنانکه در لیست بوده و رای خوبی آوردند اگر به تنهایی شرکت میکردند رای چندانی نداشتند رای خوب دسته اخیر جدای از قرار گرفتن در گروه میتواند ناشی از کاریزمای سرلیست هم باشد. کاریزمایی که اگر در جهت مصالح برتر صنفی و با رعایت موارد پیشین از آن بهره گرفته شود، خیر بیشتری را نصیب نهاد وکالت خواهد نمود.
۷- تشکیل گروه یا تلاش بر انجام کارگروهی در همه موارد نافی حرکت انفرادی اعضا نیست و چه بسا حضور در گروه تاکتیکی برای برنده شدن باشد و شخص از هر اصل یا پرنسیبی که او را متعهد به آرمان گروه یا حرکت گروهی کند بهره ای نبرده باشد. این موضوع را هم به چشم دیده و تجربه کرده ام دوستانی که ادعای رفاقت و همکاری برای رای آوردن تیمی و تلاش بر حمایت متقابل داشتند اما این ظاهر کار بود و در خفا برای رای آوردن خود به تنهایی و حتی تشویق دیگران برای رای ندادن به هم گروه از هیچ کوششی فروگذار نمی کردند !
۸- برخی پیروزی چند استاد دانشگاه در انتخابات را نشانه غلبه رابطه مرید مرادی در صنف میدانند که به نظرم ادعای نادقیقی است و استدلال محکمی برای آن دیده نمیشود. از یک سو همه پیروز شدگان انتخابات استاد دانشگاه نیستند و از دیگر سو برخی از همین اساتید از پیروزی در انتخابات بازمانده اند و این نشان میدهد آن عده از استادان دانشگاه که در انتخابات پیروز شده اند فراتر از شناخته شدن که عنوان دانشگاهی برایش فراهم کرده که در جای خود مهم است خود ویژگیهایی دارد که موفقیتی از این دست را نصیبش کرده است.
۹- نسبت زنان وکیل به مردان هم جالب توجه است هم در لیستها و هم در نتیجه انتخابات از دلایلی که برای این موضوع میتوان آورد میگذرم و به طرح چند پرسش اکتفا میکنم تا شاید زمینه بحث جدی تری را در اندازد:
نخست عدم حمایت زنان از یکدیگر چه اندازه در عدم موفقیت آنان در انتخابات موثر است؟
دوم، باور غالبا ناروای سختی کار با زنان که گاه در محافل مردانه شنیده میشود چه میزان در این فقره تاثیرگذار است ؟
این دو پرسش ممکن است زنستیزانه به نظر آید اما نگارنده قصدی بر آن نداشته و به زعم خود تلاش دارد با طرح این دو پرسش و درانداختن بحثی جدی، زمینه بهرهگیری از زنان توانمند و شایسته همکار را فراهم نماید!
۱۰: هزینههایی که شایعه آن در این مدت زیاد شنیده شد که شام و ناهار در هتلهای پنجستاره نمونهای از آن بود، با فرض صحت نشانه چیست؟ آیا نیاز روانی به دیدن شدن در جایگاه مدیریت نهاد وکالت است یا خدای نکرده مدیریت صنفی برای فرد پیروز، ما به ازای مالی دارد ؟
این پرسش از آن رو از اهمیت زیادی برخوردار است و پاسخ به آن از اهمیت بیشتر تا بتوان اعتماد اعضای جامعه وکالت را جلب و حسن نیت مدیران را مفروض پنداشت. بدون بحث از این حواشی و به دور انداختن شایعات، چه بسا جلب همبستگی و ایجاد هماهنگی در جامعه وکالت سخت باشد فراموش نکنیم که حدود هشتاد درصد از رأی دهندگان در این انتخابات شرکت نکردهاند.
چه بسا در فرض پاسخ به شبهات، ایجاد تعلق به خانه صنفی و ایضا همبستگی فراگیرتر، بیشتر ممکنالحصول باشد.
۱۱- انتخابات آنلاین که امکان حضور اکثریت را در رای دادن فراهم کند نیز شاید راهی باشد برای تضمین بیشتر دموکراسی در صنف شاید با برگزاری آنلاین انتخابات و در فضای گفتگو و نقد به جای افراد برنامه ها و توانمندیها مورد بحث قرار گرفته و پیامد انتخابات پیروزی بیشتر شایستگان باشد.
۱۲- بهره گیری از پیشکسوتان و تلاش بر جلب حمایت آنان نیز موضوع جالب توجهی بود که به نظر میرسد که به تنهایی چندان حاصلی نخواهد داشت. مهمتر از رفتن سراغ معمرین و یاد آنان افتادن زمان انتخابات کارنامه و برنامه است از یک سو و پاسخ مستدل به انتظارات برحق جامعه وکالت از سوی
دیگر.
۱۳- با توجه به وضعیتی که در مورد اتحادیه کانونهای وکلای دادگستری شاهدیم و از آن سو منازعاتی که در کانون مرکز به چشم می آمد، انتخابات این دوره کانون مرکز و نتیجه آن موضوعی فراتر از کانون مرکز ارزیابی شد.
برآیند کلی از نتیجه انتخابات در جامعه وکالت رضایتی است که امیدوارم در سایه وفاق به جای جدال بی وجه، استمرار داشته باشد.