گزارش همشهری از قتل وکیل مهدی عمارلویی و شخصی با پیراهن آبی که از دفتر وکالت وی خارج میشود
وکلاپرس- روزنامه همشهری در گزارشی از جزئیات قتل وکیل مهدی عمارلویی در نیشابور نوشته و از شخصی با پیراهن آبی سخن گفته است که در تصاویر دوربین مداربسته از دفتر وکیل مقتول خارج میشود.
به گزارش وکلاپرس به نقل از همشهری، عصر روز دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۲ زنی جوان وقتی با همسرش بهنام مهدی عمارلوئی که از وکلای دادگستری است تماس گرفت و جوابی نشنید، نگران او شد. خانه آنها درست روبهروی دفتر وکالت در نزدیکی میدان امام خمینی نیشابور قرار دارد و زن جوان خودش را به دفتر شوهرش رساند و درحالیکه در باز بود وارد آنجا شد.
بیشتر بخوانید:
او با دیدن پیکر غرق در خون شوهرش که روی زمین افتاده بود، وحشتزده از همسایهها کمک خواست و به این ترتیب اورژانس و پلیس راهی محل حادثه شدند اما وکیل جوان ساعتی بعد از انتقال به بیمارستان بهدلیل شدت جراحات وارده جانش را از دست داد.
شناسایی مظنون
دقایق کوتاهی از این حادثه میگذشت که مأموران کلانتری ۱۱نیشابور خود را به محل حادثه رساندند. تحقیق از همسایهها نشان میداد که وکیل جوان از حدود ۵سال قبل در آنجا مشغول بهکار شده بود. او در دفتری بهصورت اشتراکی کار میکرد. در آن واحد ۳اتاق وجود داشت که ۲اتاق محل کار ۲مهندس بود و وکیل جوان نیز در اتاق دیگری کار میکرد.
بیشتر بخوانید:
هنگام وقوع جنایت هیچکدام از ۲مهندس در آنجا حضور نداشتند و وکیل جوان به تنهایی در آنجا بود. در این شرایط کارآگاهان به بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته ساختمان پرداختند. این تصاویر جوانی را با پیراهن آبی نشان میداد که وارد دفتر وکالت شده و حدود یک ربع پیش از ورود همسر مقتول، سراسیمه از آنجا گریخته است. به این ترتیب مشخصات وی بهعنوان تنها مظنون جنایت ثبت شد.
روایت شاهدان عینی
یکی از کسبهای که در کوچه میخک (محل وقوع قتل) مشغول بهکار است، نخستین کسی بود که بعد از همسر وکیل جوان با پیکر بیجان او مواجه شد. او درباره این حادثه تلخ به همشهری میگوید: من از حدود ۵سال قبل این وکیل را میشناختم. او فرد بسیار آرام و محترمی بود. در کوچه ما حدود ۲۰وکیل دفتر کار دارند؛ اما او از همه متینتر بود و به همه احترام میگذاشت.
وی ادامه میدهد: خانه مقتول درست روبهروی دفترش بود. روز حادثه او روزه بود و تا عصر در دفترش کار میکرد. وقتی نزدیک افطار شد و او به خانه نرفت همسرش از خانه دنبال او آمد اما بعد از اینکه وارد دفتر شد ناگهان ما صدای فریادش را شنیدیم. من و برادرانم دواندوان برای کمک خود را به آنجا رساندیم.
وکیل جوان چاقو خورده و به پشت روی کریر فرزند ۱.۵سالهاش که در آنجا بود افتاده و دچار خونریزی شدیدی شده بود. گوشی موبایل او شکسته و در گوشهای از دفتر افتاده بود. فورا با اورژانس تماس گرفتیم و وقتی امدادگران آمدند نبض او نمیزد اما آنها توانستند او را احیا کرده و به بیمارستان منتقل کنند. ما هم از اینکه او نجات یافته خیلی خوشحال شدیم؛ اما بعد شنیدیم که در بیمارستان فوت شده است.
او درباره شرایط نزدیکان مقتول نیز میگوید: همسرش ضجه میزد و حال خوبی نداشت و در ادامه خواهران و برادرانش نیز خود را به آنجا رساندند و باورشان نمیشد که چنین اتفاقی افتاده است. ساکنان کوچه هم شوکه بودند و باورشان نمیشد که وکیل جوان که تا ساعتی قبل با همه ما صحبت کرده بود در دفترش به قتل رسیده است.
این شاهد عینی در ادامه میگوید: در این مدت که ما با این وکیل همسایه بودیم هیچ بدی از او ندیده بودیم. او اخلاق خوبی داشت و حالا همه از این حادثه شوکه شدهایم. او ادامه میدهد: آنطور که بررسیهای پلیس و تصاویر دوربینهای مداربسته ساختمان نشان میداد مظنون حادثه جوانی با پیراهن آبی و از موکلان مقتول بود.
توضیح پلیس درباره جنایت
از سوی دیگر حسین جعفریانی، معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی شهرستان نیشابور نیز توضیحاتی را درباره قتل این وکیل ارائه داد و گفت: بهدنبال اعلام مصدومیت شدید یک وکیل در محل دفتر کارش بلافاصله مأموران کلانتری۱۱ طالقانی به همراه کارآگاهان دایره مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی و بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شدند. در بررسیهای ابتدایی مشخص شد او که ۴۳سال داشت بهدلیل نامعلومی از ناحیه سر و صورت بهشدت مصدوم و به بیمارستان منتقل شده اما جان خود را از دست داده است.
وی ادامه داد: با تأیید قتل از سوی پزشکی قانونی، تحقیقات تخصصی و فنی با دستورات مرجع قضایی آغاز که با توجه به کشف سرنخهایی تحقیقات و تلاش برای شناسایی و دستگیری متهم به قتل ادامه دارد.
قتل چند وکیل در سال ۱۴۰۱
مهدی عمارلوئی از وکلای مرکز وکلای قوه قضاییه نیشابور در شرایطی در نخستین روز کاری در دفتر کارش به قتل رسید که در ماههای گذشته دستکم ۴وکیل دیگر نیز در حوادث جداگانه به قتل رسیدند.
یکی از آنها محمودرضا جعفرآقایی بود که بامداد ۱۷مرداد۱۴۰۱ در شاهرود در مقابل چشمان همسر و فرزند ۵سالهاش با شلیک گلوله به قتل رسید. این وکیل به اتفاق وکیل دیگری وکالت پروندهای اقتصادی را برعهده داشتند که موکلشان با آنها دچار اختلاف شده بود و در نهایت دست به این جنایت زد. هرچند عامل این جنایت ماهها متواری بود اما سرانجام در اسفندماه سال گذشته دستگیر شد.
وکیل دیگری که در ماههای گذشته جان خود را از دست داد، نصیر فرخنژاد نام داشت. او که در خرمآباد زندگی میکرد روز ۱۸شهریورماه۱۴۰۱ با مراجعه فردی سوار بر خودرواش شد و به مکان نامعلومی رفت اما بعد از یک روز بیخبری جسدش در اطراف شهر کشف و معلوم شد که بر اثر اصابت ضربات چاقو به قتل رسیده است.
قربانی دیگر محسن برهمند نام داشت. او که کارآموز وکالت مرکز وکلای قوه قضاییه استان کرمان بود روز ۹مهرماه۱۴۰۱ در سوءقصد مسلحانه توسط افرادی ناشناس و با سلاح گرم به قتل رسید.
آخرین وکیل که پیش از مهدی عمارلوئی به قتل رسید زنی بود که روز ۱۵اسفندماه سال گذشته در پارکینگ خانهاش در خیابان ایرانشهر تهران با شلیک ۳ گلوله به قتل رسید. عامل این جنایت شوهر این وکیل بود که در ادامه خودزنی کرد و او نیز در مسیر انتقال به بیمارستان جانش را از دست داد.
منبع: همشهری آنلاین
خدا بیامرزتش…عجب اوضاعی
در اوایل وکالتم یک موکل مرد داشتم با خانمش اختلافات خانوادگی داشت و فهمیدم که خود موکل دچار توهم و مشکلات روانی هست و خانمش بسیار زن خوبی بود، وقت گذاشتم و صلح و سازش دادم در حالیکه پرونده طلاق مطرح بود باهم آشتی کردند، چند وقت بعد دوباره زوج به دفتر من آمد و گفت پرونده طلاق را باز کن، گفتم مختومه شده و باید مجددا دادخواست بدهی، اینگونه نیست پرونده را هر وقت رفتیم و خواستیم دوباره مفتوح کنند، ببینید چقدر حرف حساب حالی اش نبود شروع کرد داد زدن و دستش را برده بود بالا با وقاحت تا کتک کاری کند که منشی ام از راه رسید و مچ دستش را گرفت و جلویش ایستاد، چون صدای دادش را شنیده بود و آن زمان منشی ام یک آقای جوان بود،بعد هم به پلیس ۱۱۰ زنگ زدم و شکایت کردم، جالب تر این بود که زوج، ریالی هم حق الوکاله نداده و چک وصول نشده اش نزد من بود و من چون سازش داده بودم دنبال مطالبه چک هم نرفته بودم،… از آن زمان به بعد هم زیاد در پرونده ها توسط گاه طرف دعوا، تهدید به قتل، یا قمه کشی می شدم واقعا وکالت شغل خطرناکی است عدالت هزینه دارد
خیلی انسان باید مراقب کلامش و حرف زدنش باشد، خیلی قتلها ناشی از یک جمله است که بدون فکر به کسی گفته می شود، مثلا قتل دختری با داس، ناشی از راهنمایی یک وکیل بود که به پدر دختر اطلاعات داده بود که پدر در صورت قتل فرزند قصاص نمی شود، مراقب مشاوره دادن هایتان باشید، به خیلی ها نباید خیلی از اطلاعات را داد، ظالم است و می خواهد برود پوست طرف را بکند، معتقدم صرف پروانه وکالت داشتن مجوز مشاوره دادن نیست، باید تمهیداتی اندیشید که دوره های خاص بگذارند و مسولیتهای سنگین برای خسارات ناشی از مشاوره غیر دلسوزانه در نظر بگیرند، قرار نیست هرکس آمد پیش وکیل چون حق مشاوره داده، تشویقش کنید به بیچاره کردن طرف دعوایش با قانون، یا هر کس ادعا کرد مظلوم است حرفش را باور کنید، و زود جو گیر شوید، باید با احتیاط مشاوره داد و با دلسوزی و سعی در سازش افراد و مصالحه
این اوضاع البته متاسفانه ناشی از حرفهای غیر قانونی برخی وکلا که طرف را علیه همکارشان تحریک می کنند هم هست، به موکل همکارشان می گویند «وای وای غلط کرده فلان کرده، برو شلوغ کن دفترش برو بیچارش کن و….» ازین جور حرفها، یادم نرفته وقتی برای خود من پیش آمده بود که قاچاقچی قمه کش سابقه دار و معتاد شیشه و مواد، با سطل شیشه دفتر وکالت مرا شکسته بود، احد از وکلای سمت دار کانون وقتی بهش گفتم بجای کمک، مثل عقب مانده های ذهنی برگشت گفت «تو چیکار کرده ای که شیشه شکسته»، انگار طرف مواد زده و لاته و سابقه درگیری با همه داشته تقصیر من بوده… این کامنت مرا تایید کنید.. حرفها را باید گفت… البته از تیررس خدا دور نیست و دور نیست روزی که شیشه دفتر خودش را بشکنند و بگویم «تو چیکار کردی که شکستن؟»طرز حرف زدن برخی وکلا، متاسفانه به آدمهای بیسواد شبیه است تا وکیل