وزیر عدلیه خطاب به وکلای دادگستری: آقایان به ما کمک کنید
سخنرانی « اکبرخان داور » در آیین افتتاح کانون وکلای دادگستری در سال ۱۳۰۹ شمسی
«اکبرخان داور» وزیر عدلیه یکی از معدود اشخاص تحصیلکرده حقوقی بود که پس از تحصیل در سوییس به ایران بازگشت و بعد از چندسال کار وکالت به سمت وزارت عدلیه انتخاب گردید. وی با ذهنیتی که از دادگستری اروپا داشت، در بهمن ماه ۱۳۰۵ اختیار ویژهای را از رضاشاه برای ایجاد عدلیه نوین اخذ کرد. اقدامات وی در کمک به تأسیس نهاد وکالت و رشد آن بر کسی پوشیده نیست. با خواندن متن این سخنرانی که در تاریخ ۲۰ آیان ۱۳۰۹ شمسی ایراد شده است، علاوه بر آشنایی مختصر با تاریخچه وکالت در ایران و نگاه مردم آن زمان به وکیل دادگستری، به آینده نگری گوینده این سخنان نیز پی خواهید برد. متن این سخنرانی از گزارش ۲۱ آبانماه روزنامه ایران گرفته شده است:
آقای وزیر عدلیه اظهار داشتند:
«وزیرخیلی خوشوقتم که میبینم نهایت نظم و ترتیب در این مؤسسه حکم فرما است و نهایت دقت و سلیقه در تشکیل آن بکار رفته است. کانون وکلای عدلیه که چندی قبل تشکیل یافته بود و اینک رسماً افتتاح میشود منظور اصلی از تأسیس آن تربیت وکیل خوب است.
جای تردید نیست که جریان محاکمات تنها نباید از روی دوسیه(پرونده) باشد و قاضی تنها روی دوسیه حکم نمی دهد بلکه عامل مؤثری در این مورد وجود دارد که آن موضوع وکلای مدافع است که نباید بگذارد قاضی در محاکمات و قضاوت خود از قانون منحرف شود. این است که در تمام دنیا مطمئناً کسانیکه در کارهای قضائی وارد هستند میدانند که بدون اینکه وکیل خوب تهیه شود تهیه عدلیه خوب محال است. ولی از طرف دیگر اهمیت کار وکالت را آقایان میدانند تنها به این نیست که چه اندازه فایده دارد. بلکه اهمیت آن بیشتر نسبت به فوائدی است که مردم از آن میبرند. البته کار باید عوایدی برای خود وکیل داشته باشد ولی قسمت زیاد اهمیت وکالت بسته به اشخاصی است که دارای این شغل هستند و طرز رفتار آنان.
بیشتر بخوانید: از مجمع وکلای رسمی تا کانون وکلای دادگستری
ناچارم یک حقیقت خیلی مخفی را برای آقایان کشف کنم-در پانزده سال قبل از این اگر کسی شغل وکالت را عهده دار میشد، جسارت است از روی اضطرار و ناچاری بود. هر کس میدید که ناچار است و نمیتواند کار دیگری تهیه نماید به شغل وکالت تن درمیداد و در همان اشخاصی که مشغول بودند اگر فرصتی بدستشان میآمد شایق و مایل بودند که از آن استفاده کرده به کار دیگر بپردازند و از وکالت کنارهگیری کنند.
بنده خودم در خاطر دارم نه سال و کسری قبل از این که از اروپا مراجعت کنم و خواستم ایده ال و مقصودی را که از اول داشته و عقیده ام همین بود یعنی اشتغال به کار وکالت را تعقیب کنم، بعضی اشخاص که در آنموقع به دیدن من آمدند چون از قصد من آگاه شدند نه از راههای دیگر، بلکه از راه نصیحت و خیرخواهی و دوستی به من تذکر دادند که گرد اینکار نگردم و فقط دو نفر بودند که قصد من را تقدیس کردند و آنها هم خودشان وکیل بودند. وضعیت اینکار بطوری است که اگر یک نفر یک دفعه درآن خوب رفتار نکرد، دیگر نمیتواند در زندگی وکالتی خود کسب حیثیتی بنماید- در آن ایام مسئله وکالت را رفتار بد بعضی از وکلا به قدری بد جلوه داده بود که باعث بدنامی تمام اشخاصی که به شغل وکالت مشغول بودند میگردید. خواه بد بودند، خواه خوب؛ زیرا بدبختانه یا خوشبختانه (هر طور که فرض میفرمائید) درمملکت ما اشخاص معترض همیشه جنبه ضعیف و طرف نقض را پیش میکشند و در روی آن به طور کلی تنقیدات خود را شروع می کنند. بدین جهت در قسمت وکلا هم همان چند نفر بد را در نظر گرفته درباره سایرین نیز از روی همان نظر بدگوئی و انتقاد میکنند. این بود که مدت چند سالی وضعیت وکالت در ایران جنبه خوبی نداشت.
در ابتدای تشکیل عدلیه این موضوع مشکل مهمی ایجاد کرد و من هر لحظه باین مشکل بر می خوردم ولی کاملاً مقاومت ورزیدم؛ زیرا با تمام این حرفهایی که گفته میشد من شخصاً شغل وکالت را از حیث حیثیت بر تمام مشاغل آزاد و دولتی ترجیح میدادم و عقیده داشتم که باید صورت خوبی به این کار داده شود و با همین عقیده وارد کار شدم. این است که اکنون میخواهم این حوزه از نقطه نظر سابقه حوزهای باشد که در انظار وزنی داشته باشد. از طرف دیگر در ابتدای کار مشکلات زیاد بود و یک دفعه اصلاح غیر ممکن بنظر میرسد. تا بالاخره به طریقی رسیدیم و دیدیم که بهتر است اساس محکمی بریزیم و در را ببندیدم و شرایطی را برای ورود اشخاص دیگر به این شغل تعیین نمائیم و کاری کنیم که بعد از این بد وارد این دسته نشود و به تدریج و رفته رفته (زیرا اصلاح این امور فوراً امکان ناپذیر است.) عمل و اقدامات خود را بسط دهیم و بمرور زمان به اصلاح این موضوع بپردازیم و آن را به حد اعلامی اصلاح و کمال برسانیم.
بیشتر بخوانید: تاریخ شفاهی وکالت چراغ راه آینده است
اقدامات مقدماتی در این مورد مثل هر اقدام ابتدایی که سختی و شدتش بیشتر است، جنبه سختی و شدت بیشتر داشته است و در این قسمت هم ناچار بودم؛ زیرا اقدام به اصلاح جز به این ترتیب امکان نداشت. اما باید تصدیق کرد که این اساس روی این پایه تنها داوم نمیکند. باید یک اخلاق دیگر و یک اشخاص دیگری پیدا بشوند که با نظر اصلاحی و با اطلاعات خودشان کمک کنند و آن اشخاص خوب و مخصوصاً اخلاق خوب و رفتار نیکوی آنان خودش اوضاع را رو به اصلاح برد و عقیده من این قدم قدمی است که به طرف نظر اصلی ما یعنی اصلاح کامل برداشته میشود.
اگر در بین ما یک نفر مرتکب خبط و خطائی شد، بدون ترحم عمل کنیم. اگر روزی توانستیم به این درجه برسیم آن روز شغل وکالت دارای حیثیت حقیقی خود خواهد شد.
آقایان بهتر میدانند که مملکت ما امروزه از هر حیث بمراتب از ده سال پیش بهتر است. حالا روزی است که تمام کارها بصورتی کاملاً جدی و محکم درآمده و با ترتیب و انتظام کامل پیش میرود و هرکس به نوبه خود قدمهایی بر میدارد. ولی برای اینکه این وضعیت به حد کمال برسد قدری وقت و زمان لازم است. البته همگی تصدیق داریم که تمام قسمتهای مختلف یک مملکت یا مؤسسه با هم مربوط و متصل هستند. اما نمیتوانیم تا موقعی که تمام قسمتهای مملکت دارای اخلاق و رفتار و افکار صحیح نشده است اصلاح کامل را فقط از یک قسمت آن یعنی قسمت وکلا انتظار داشته باشیم.
آقایان این مؤسسه که خودتان تأسیس کردهاید علاوه بر کمکی که به مردم میکند کمک زیادی هم به عدلیه میکند. که هر وقت محتاج به مساعدتی باشند که در نتیجه کارشان تکمیل گردد باید ازطرف شما مساعدت شود. کمکی که من از آقایان انتظار دارم این است که سعی کنیم و کاری کنیم که محاکمات کاملاً خوب و صحیح جریان یابد که این ایداه آل آخری است. البته باید به سمت این مقصود به تدریج پیش برویم و با کمال جدیت به اصلاح خود بکوشیم. اگر در بین ما یک نفر مرتکب خبط و خطائی شد، بدون ترحم عمل کنیم. اگر روزی توانستیم به این درجه برسیم آن روز شغل وکالت دارای حیثیت حقیقی خود خواهد شد.
رسانیدن حیثیت وکالت به آن مقام و درجه بسته به همت آقایان و رفتارشان در قسمت کارهای عمومی است که مربوط با کار وکالت میباشد. آقایان خودشان بهتر میدانند که هر کاری ولو کار خوب باشد اگر طرز آن کار بد شد افکار عصر و اخلاق عمومی آن را بد میداند و اشخاصی که آن طور کار میکنند در نظر جامعه اشخاص بدی هستند.
کارهای زیادی در زندگانی هست که طرفِ احتیاج است ولی جامعه و افکار زمان آن را قبول نمیکند و به همین جهت اشخاص با حیثیت آن قبیل کارها را متقبل نمیشوند. این است که آن کار روز به روز بر نقصش افزوده شده و بدتر میشود.
به هر حال در قسمت اهمیت در نظر جامعه بحث و گفتگویی نیست و همه کس تصدیق به اهمیت وکالت برای جامعه دارد فقط قسمتی که باید گفت این است که طرز عمل چطور باید باشد که اخلاق عصر هم آن را به پسندد.
عنوانی که بیشتر در مورد وکالت پیش میآید عنوان و داغ باطل شرخری است همه این عنوان را به روی وکالت میگذارند. آیا این طور نیست؟ این چیزی است که البته همه مکرر شنیده ایم و عیب بزرگی است برای وکالت و در تمام دنیا هم این عیب دیده میشود. برای رفع این عیب یک مساعدت لازم است و آن اینست که سعی کنند محاکمات زودتر و سریعتر بشود.
بنده بعد از مراجعت به ایران اولین محاکمه ای که کردم و محاکمه کوچکی هم بود. پس از آن که وکیل محترم طرف به تفصیل اقامه دعوی کرد. بنده بدون تکلف و بدون هیچ مقدمهای وارد اصل قضیه و ماهیت قضیه شدم. نظریات و اظهارات وکیل طرف البته خیلی به قاعده و عالی بود، ولی بنده مطابق عقیده خود خیلی ساده و معمولی و خودمانی که درتمام امر این قسمت طبیعی و فطری من است، در ضمن هفت هشت ده سطر دفاع خود را خاتمه دادم. چند نفر از آقایان وکلایی که میخواستند ببینند من چه میکنم و چه میگویم و اتفاقاً موقع بیکاریشان هم بود، به محکمه آمده بودند و من در ضمن دفاع میدیدم که خیلی متوجه اظهارات من هستند. بعد شنیدم که گفته بودند ما انتظار داشتیم و خیال میکردیم که فلان کس معرکه خواهد کرد. پنج شش جلسه در کلیات حرف خواهد زد و در صلاحیت محکمه گفتگو خواهد کرد. اعتراض و ایرادات گوناگون بر طرز تنظیم دوسیه و جریان قضیه وارد خواهد ساخت. هیچ تصور نمیکردیم که به این سادگی برگذار کند.
راست است که چون من کم دفاع کردم و یک جلسه بیشتر محاکمه طول نکشید، حق الوکاله من را به صورت حق المکالمه و به اندازه همان یک روز دادند (خنده حاضرین). و بی انصاف ها فکر نکردند که کار من یک روزه تمام شد و نتیجه هم گرفته شد! این فکر ممکن است در همه ایجاد شود ولی تطویل محاکمه با این فکر چیزی است که باعث خسارت میشود و غالباً دیده میشود که طول و تعویق محاکمات از طرف وکیل است و موکلین شکایت میکنند. پس باید حتی المقدور به رفع این نقص کوشید.
قسمت دیگری که لازم است تذکر بدهم این است که آقایان وکلا باید درقبول محاکمات دقیق باشند و از قبول دعوی باطل احتراز نمایند. بنده در آن موقعی که تازه به تهران آمده بودم و کاری نداشتم یک نفر پیدا شد و دعوائی پیش من آورد. دیدم این دعوی از معاملاتی است که غالباً دیده میشود؛ یعنی ملکی را به شخصی انتقال داده بود، بعداً تقلباً آمده و اظهار میداشت که قبلاً ملک را به خواهرم صلح کردم. من این کار را قبول نکردم. البته دیگران قبول و اقدام کردند ولی اگر جامعه وکلا این قبیل کارها را قبول نکنند نظیر آن دیگر پیدا نخواهد شد.
یکی از وظایف وکلا این است که کار بیربط قبول نکنند و وقتی که معلوم شد یک نفر به فکرش خطور کرده است که چنین کاری را قبول کند، فوراً جامعه وکلا جلوگیری بکنند. اگر یک وکیل به یک نفر بگوید که به این دلیل و این دلیل این کار بیربط است و این دعوی بی اساس است و وکلای دیگر هم آن را قبول نکنند، این قبیل کارها پیدا نمیشود و جریان محاکمات بهتر و سریعتر و صحیحتر میشود. باید گفته شود که این کار از عواید وکلا میکاهد؛ زیرا البته در مملکت ما محاکمات به اندازه احتیاجات وکلائی که مملکت میتواند تهیه و تربیت کند وجود دارد.
بنده گذشته این مملکت را بنا بر فرمایشی که یک روز اعلیحضرت همایونی به بنده فرمودند که باید سرمشق عموم شود کنار میگذارم-اعلیحضرت فرمودند: ما باید خطی بین گذشته این مملکت و حالت فعلی آن بکشیم
زندگانی ایران قبل از دولت فعلی بقدری هرج و مرج و خودسرانه بود که روی هم رفته می خواهم بگویم که کار بد و ناشایسته خوب بوده است. ولی جز به وسایل بد کارها پیشرفت نداشت. همه جامعه به یک شکل بدی عمل میکرد و این اعمال بد کار مملکت را به جائی کشیده بود که به هیچ وجه انتظار انتظام و ترتیب بر آن مترتب نبود. ولی ما حالا داریم رو به ترقی میرویم و قدمهای بلندی دولت و عموم ملت بر میدارند. حالا کارهای مهمی شده و روز به روز هم این کارها بیشتر و بهتر خواهد شد. حالا ما باید همه سعی کنیم همان طوری که اعلیحضرت همایونی فرمودهاند خطی بین این گذشته و حال بکشیم. درزندگی خودمان مخصوصاً باید این خط را بکشیم و بگوئیم که ما در یک دوره میدیدم کار ناحسابی و ناشایسته عمومی است ما هم میکردیم.
اگر یک کار بی اساس را ما قبول نمیکردیم دیگری قبول میکرد و چارهای نبود. ولی اکنون میآئیم و تصمیم میگیریم که کار خوب بکنیم. بنایی را که ساختمان آن برای نسل آینده شروع شده است، ما هم خشتی در این بنا بگذاریم و با رفتار خوب و اعمال خوب خودمان قسمتی از این بنا را بسازیم.
امیدورام آقایان با احساسات پاک و بلند خود تا میتوانند سعی کنند دراین که همین فکرهایی را که خودشان داشتهاند، بوجه احسن عمل کنند. تأسیس کانون وکلا فکر ما نبوده است- بعضی از آقایان که همین جا حضور دارند این موضوع را به من تذکر دادند، منتهی من گفتم قدری صبر کنید- حالا خود آقایان باید سعی کنند کمک کنند که دنباله این فکر را بیاورند و بنده اعتماد میدهم که تا میتوانیم همراهی کنم که با کمک آقایان سمت و شغل وکالت همانطوری که در خارجه هست بشود. علت دارد اشخاص عالیمقام ومعروف- رجال نامی و بزرگ وکالت میکنند- وکلا و وزرا چرا موقعی که شغل رسمی ندارند شغل وکالت را پیشه خود میسازند؟
البته کمکهایی از طرف بعضی از آقایان شده است. مخصوصاً من اسم یک نفر از آقایان را به شرط اینکه سایر آقایان اوقاتشان تلخ نشود، برای ابراز قدردانی و حقشناسی خود ذکر میکنم و آن آقای «آقاسید هاشم وکیل» است. اگر ایشان در چند مورد در قوانینی که تهیه و به مجلس داده میشد تذکر نمیدادند، چیزهایی بود که ما شاید خیلی دیر متوجه آن میشدیم.
برای اینکه در آن مملکت تمام افراد سعی میکنند که حیثیت جامعه را حفظ کند و به همین جهت اشخاص با حیثیت وارد این شغل میشوند و روز به روز حیثیت زیاد میشود و بالاخره میبینیم که قسمت عمده نمایندگان ملت از بین وکلای مدافع انتخاب میشوند. زیرا این اشخاص حیثیت دارند، فصاحت و بلاغت دارند. اطلاعات قانونی و تجربه و بصیرت و از همه بالاتر حشر با مردم دارند.
خوب چه عیب دارد که ما برویم روی خط ولو اینکه در اوایل امر یکی دو سه نفر از ما برنجند و ضرری بر ما وارد شود. لیکن باید این نکته تردید ناپذیر را درنظر بگیریم که اگر کاری با اساس شد و با راستی و درستی قرین بود هر وقت باشد نفع خود را خواهد داشت. شاید در بین همان اشخاص که در وهله اول میرنجند افراد منصفی وجود داشته باشد که خود راستی و سلامت آن وکیل را تصدیق نموده و خود باعث نفع او بشوند.
امیدوارم این مسائل را در نظر داشته باشید مخصوصاً چیزی که من زیاد اهمیت میدهم وخواهش میکنم این است که آقایان جلسهها و کنفرانسها در اینجا ترتیب بدهند برای مذاکره و مشاوره در قسمت های قانونی. البته قابل تردید نیست که تمام آقایان وکلای تهران به یک قوه نیستند. بعضی از آقایان به واسطه طول مدت کار و تعمق بیشتر تجربیاتی تحصیل کرده و بر سایرین ترجیحانی دارند و در این صورت وقتی کنفرانس و مذاکراتی شد و آقایان با تجربه و فاضل تر در مسائلی بحث کردند، رفقای کم تجربه استفاده میکنند و وظیفه هر فردی خصوصاً آقایان وکلا این است که نباید از آماده کردن و تربیت دیگران مضایقه کنند. حقیقتاً این مضایقه چه معنی دارد.
چیزی که باز هم میخواهم تذکر بدهم قسمت وقتی است که بعضی از آقایان در محاکمات بیهوده صرف میکنند. یک نفر که اسم وکیل دارد باید در هر محاکمه در اصل قضیه دفاع و گفتگو کند. در صورتی که بعضی از وکلا (البته در ولایات بیشتر و در مرکز کمتر) چیزهائی میگویند و در عوض مدافعه دراصل موضوع حرفهایی میزنند که اصلاً به موضوع مطروح مربوط نیست. البته این نواقص باید تدریجی رفع شود و چیزی نیست که بشود فوراً قطع کرده و از بین برد.
باری کنفرانسهائی که در اینجا داده میشود و فایده دارد یکی برای خود کنفرانسدهندگان؛ زیرا برای تهیه کنفرانس باید مطالعه کنند و این بر اطلاعاتشان میافزاید و یکی هم برای رفقای کم تجربه و مستمعینی که محتاج بآن اطلاعات هستند. بالاتر از تمام اینها فواید بسیاری برای اعضاء و قضات عدلیه دارد؛ زیرا در ضمن این مذاکرات و مباحثات آقایان وکلا به چیزهائی بر میخورند که جز آنها دیگری متوجه آنها نخواهد شد. عدلیه نمیتواند مثل شما در قوانین باریک شود و در آن اظهار نظر کند. چون بنده مخصوصاً با در نظر داشتن این قسمت مشغول مطالعات هستم که اصلاحاتی در قوانین بشود و قانون اصول محاکمات حقوقی را که جدیداً تهیه شده و البته باید نواقص آن کاملاً رفع شود، در نظر دارم که طبع کرده و بین آقایان وکلا تقسیم گردد و هر یک از آقایان نظریات خود را اظهار دارند. ولی خواهش می کنم قدری صرف وقت و دقت کنید و نواقص و معایبی را که در این قانون به نظر می رسد تذکر دهید که ضمناً معلوم شود قانون کاملاً حلاجی و نواقص آن رفع شده است.
برای آنکه بیشتر از این صرف وقت نکنم مذاکرات خود را بیش از این ادامه نمیدهم و باز هم میگویم و دیگر اسمش را خواهش و تقاضا نمیگذارم :
« آقایان به ما کمک کنید »
البته کمکهایی از طرف بعضی از آقایان شده است. دعوت کردیم آمدند کمک و اظهار نظر کردند و مخصوصاً من اسم یک نفر از آقایان را به شرط اینکه سایر آقایان اوقاتشان تلخ نشود، برای ابراز قدردانی و حقشناسی خود ذکر میکنم و آن آقای آقاسید هاشم وکیل است که ایشان در چند مورد در قوانینی که تهیه و به مجلس داده میشد و در قسمتهای دیگر نظریات صحیح خود را نوشته و ارسال داشتند که غالباً خیلی خوب بوده و به موقع میرسید و ما هم نظریات ایشان را میپذیریم و اگر ایشان تذکر نمیدادند، چیزهایی بود که ما شاید خیلی دیر متوجه آن میشدیم. من از ایشان قدرشناسی و تشکر میکنم زیرا در این مورد وظیفه و تکلیفی نداشتند و فقط این احساس که کاری که ایشان در آن وارد هستند، بی نقص باشد، ایشان را وادار به این اقدام مینمود.
اما آقایان دیگر ببخشند تنبلی میکردند. مکرر بنده تقاضا کردم متحدالمال دادیم. بعضی از آقایان مرتب بودند، بعضی کمتر کمک کردند و بعضی دیگر اصلاً کمک و اعتنائی نکردند. بالاخره باید نواقص کار خود را رفع کنیم. باید یک قسمت وقت و همت خود را صرف این بکنیم که بفهمیم عیب کار کجا است تا با دست شما و افراد درست کار و دست مطلعین تمام امور رو به ترقی برود.»
واقعیت تحریف شده
واقعا که