تاریخچه

نقش وکیل دادگستری در اجتماع

سخنرانی از جعفر منصوریان وکیل و نماینده مجلس شورای ملی

 مجله حقوق مردم – سال ۱۳۴۹

نقش وکیل دادگستری در اجتماع

برای آنکه نقش وکیل دادگستری را در اجتماع بررسی‌ نمائیم لازم و ضروری است که ابتدا شغل «وکالت» و ایفاءکننده آنرا بشناسیم و سپس به بررسی نقش آن در اجتماع بپرازیم.

تشکیلات دادگستری ما نواقص زیادی دارد کندی جریان دعاوی مخصوصا در امور‌ حقوقی‌ – بوروکراسی اداری – اتلاف وقت محاکم و اصحاب دعوی از معایب عمده کار دادگستری ما است.

این نابسامانی ها معلول عوامل متعددی است که از جمله می توان از قوانین و مقرراتی که مقنن ایرانی‌ بدون‌ توجه به اوضاع و احوال و شرائط اجتماعی، اغلب از قوانین اروپائی اقتباس نموده‌اند نام برد، چون خود این قوانین موجب این گرفتاری ها شده‌اند، چاره درد را وسیله آنها نمی توان کرد.

اکثریت‌ قریب‌ باتفاق اساتید دانشگاه و مقننین کشور ما با قوانین فرانسه و اروپا سروکار داشته‌اند در حالی که همه میدانیم که خود این کشورها، گرفتار فساد بوروکراسی هستند.

به هر صورت اغلب قوانین ما‌ مقتبس‌ از‌ حقوق فرانسه است و بنابراین وکالت‌ در‌ کشور‌ ما هم بی‌شباهت به وکالت در کشور فرانسه نیست و حال آنکه دستگاه قضائی انگلستان به نحو بارزی با سیستم قضائی فرانسه و ایران متفاوت‌ است‌ و این‌ اختلاف از نحوه وکالت در دعاوی هم به چشم‌ می خورد‌:

تعریف وکیل و وکالت

وکیل اصولا به کسی گفته می شود که پیشه و شغل خود را دفاع و تعقیب از دعاوی در محاکم‌ قرار‌ داده‌ و در مسائل مطروحه اظهار نظر نماید.

از نظر فلسفی سیسرون‌ (Ciceron) یکی از حکما و خطبای معروف رم در کتاب خود وکیل را اینطور تعریف می کند: وکیل مرد صالح‌ و درستی‌ است‌ که دارای اطلاعات قضائی بوده و بتواند با سلاست بیان، قضایا را‌ طرح‌ نموده و در سایه مشاوره و تنظیم لوایح کتبی و اظهارات خود حقوق مراجعه‌کنندگان را حفظ و یا آنکه رأسا‌ دعاوی‌ طرفین‌ را خود شخصا رسیدگی نموده، مانند یکنفر قاضی اختلاف آنها را قطع‌ و فصل‌ نماید‌.

اما وکالت یعنی نمایندگی و نیابت از نظر حقوقی در دو معنی عام و خاص بکار‌ می رود‌.

وکالت‌ به معنی عام طبق قانون مدنی ما عبارت از عقدی است که به موجب آن یکی‌ از‌ طرفین طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود قرار می دهد.

اما وکالت‌ به معنی‌ خاص‌ یعنی نمایندگی از طرف اشخاص در امور قضائی و رفع دعاوی و اختلافات و این امر نیاز‌ به‌ علم و اطلاع به آئین دادرسی و شیوه به کاربردن اصول و قواعد محاکمه به منظور احقاق حق‌ و اجرای‌ عدالت‌ دارد.

بنابراین وکالت به معنی خاص کلمه یعنی وکالت دادگستری امر تخصصی و فنی است و با عقد‌ وکالت‌ به معنی عام کلمه فرق بسیار دارد.

وکالت دادگستری برمبنای قواعد عرف و قوانین‌ موضوعه‌ از‌ نظر سابقه و قدمت مقرون به زمانی است که مردم برای رسیدن به حقوق و دفاع از مال‌ و جان‌ و ناموس‌ خود، طریقه دادرسی در دادگاه ها را بر روش ناپسند استفاده از زور‌ و قدرت‌ ترجیح داده‌اند بنابراین وکالت پابه پای قضاوت به وجود آمده و به موازات آن رشد و تکامل پیدا کرده است.

بعضی‌ را‌ عقیده بر آنست که اصل و منشأ شغل وکالت و مدافعه به هیچ وجه ملازمه با‌ پیدایش‌ سازمان قضائی نداشته و از موقعی که بشر‌ منافع‌ خود‌ را تشخیص داد، هرگاه اصطکاک و تصادمی نسبت‌ به آن‌ منافع مشاهده نمود یا خود مقدم به دفاع و رفع شر از خود شده یا‌ مباشرت‌ آن را نیابتا به اشخاص مجرب و باصلاحیت‌ دیگر‌ واگذار کرده‌ است‌.

پس‌ اصل مسلم این است که حق‌ دفاع‌ از حقوق مسلمه و مختصه بشر بوده و در سایه تمدن و تکامل، اصول و قوانینی‌ برای‌ آن وضع شده که برای قبول‌ این خدمت آگاهی و معرفت‌ به آن‌ قوانین و اصول را ایجاب می نماید‌ به قول‌ هانری فرانسو آداگسو.

(Henri Francois D,agesseau) یکی از قضات مشهور فرانسه قدمت شغل‌ وکالت‌ از قضاوت بیشتر بوده و لزوم‌ آن‌ هم‌ از قضاوت بیشتر‌ است‌.

سابقه تاریخی

پیدایش شغل‌ وکالت‌ و ضرورت وجودی آن سابقه ممتد تاریخی دارد.

در رم قدیم دفاع از افراد در‌ محاکم‌، اختصاص به طبقه نجباء داشت ولی بر اثر‌ مبارزه‌، مردم این‌ سنت‌ را‌ از بین بردند و در‌ موارد لزوم برای دفاع، از دوستان و نزدیکان خود کمک می گرفتند و این مدافعان که مددکار و جانشین‌ اصحاب‌ دعوی در تریبون های قضائی بودند و در‌ تهیه‌ خطابه‌های‌ دفاعی‌ تخصص‌ پیدا کردند به زبان‌ لاتین‌ آدوکاتوس (Advocatus) نامیده میشدند که از دو کلمه (AD) بمعنای نزدیک و (Vocatus) یعنی خوانده شده تشکیل‌ می شود‌ که‌ معنی لغوی آن برای دیگری و معنی اصطلاحی‌ آن‌ جانشینی‌ و دفاع‌ از‌ موکل‌ است.

این نکته شایان توجه است که وکالت ریشه و انگیزه اخلاقی و اجتماعی دارد، زیرا برای انجام امور دیگران و یاری و کمک به آنان به وجود آمده و نموداری از سجایای عالی‌ انسانی و نشانی از روح تعاون و همبستگی افراد مردم است و به این جهت نیز در قدیم وکلا در برابر انجام خدمت، حقی دریافت نمی داشتند و بلکه رضایت خاطر دوستان و خویشان و اتکاء مردم به حمایت‌ و پشتیبانی‌ آنان اجر و پاداش معنوی وکلا بود و اگر بعدها موکلین در برابر انجام خدمات، به وکلاء ارمغان یا هدیه‌ای می دادند، صرفا به منظور تجسم خارجی عاطفه حق شناسی بود نه به معنی دادن حق‌ الزحمه‌ و اجرت و اگر پیشرفت و تکامل تمدن، وکالت را به شکل «شغل آزاد» درآورده و پرداخت حق الوکاله را مرسوم ساخته است. امر قهری و ضروری بوده و از‌ معنویت‌ و قدسیت سابقه امر چیزی کاسته‌ نمی گردد‌.

ولتر (Voltaire) فیلسوف و نویسنده نامی فرانسه می گوید: «بهترین مقام در عالم، شغل وکالت است و کمال مطلوب من در دنیا این است که وکیل باشم‌».

این‌ اصطلاح «برای دیگری» بعدها‌ در‌ زبان های اروپائی نیز به کار رفته است چنانکه مثلا در فرانسه کسی را که شغل خود را «دفاع از حقوق دیگران» قرار داده آووکا (Avocal) می نامند و این کلمه در زبان های ایتالیائی‌ و اسپانیائی‌ و بسیاری از زبان ها ریشه خود را حفظ کرده است.

در یونان باستان

در یونان پس‌ازآنکه تکامل اجتماعی موجب به وجود آمدن قوانین سولون حکیم گردید، دادرسی به دست مجالس قضائی افتاد و وکالت‌ و دفاع‌ از متهمان‌ به عنوان یاری و کمک به آنان به وجود آمد.

این مجالس قضائی از پانصد نفر منتخبین ملت تشکیل می شد و محکمه‌ در فضای آزاد و میان مردم تشکیل می گردید – در مجلس قضائی متهم‌ حق‌ داشت‌ شخصا از خود دفاع نماید و یا دیگری از وی دفاع کند و در مواردی که اظهار عجز می کرد ‌‌حتما‌ یک نفر از طرف وی لایحه دفاعی تنظیم می نمود که در مجلس قضائی قرائت‌ می شد‌.

وکلای‌ مدافع در یونان قدیم از میان کسانی انتخاب می شدند که مشهور به نیکنامی و وطن پرستی بودند‌، افراد بدنام و کسانی که احترام پدر و مادر را نگاه نمی داشتند و یا آنهائی که شغل معین‌ و آبرومند‌ نداشتند و با گشاد دستی و افراط کاری، حرمت شخصی و خانوادگی را از دست‌می دادند از وکالت ممنوع بودند.

در ایران

پیش از مشروطه، افرادی بودند که با ممارست در فقه و اصول و حقوق اسلامی و عرف‌ و قوانین متداول در دوره‌های مختلف در «دیوان های قضائی» و «محاضر شرع» از متظلمین و شاکیان دفاع می کردند، این افراد وکالت را به عنوان شغل خاصی بر عهده نداشتند و بلکه به عنوان یک تکلیف دینی و اخلاقی‌ انجام‌ می دادند.

پس از مشروطه، مطابق قانون اصول محاکمات سال ۱۳۲۹ قمری «وکلای غیررسمی» از «وکلای رسمی» مجرا گردیدند که گروه نخستین به عنوان اتفاقی وکالت می کردند و دسته دوم اشتغال مستمر باین‌ شغل‌ داشتند.

در سال ۱۳۰۷ شمسی فقط «وکلای مجاز» حق اشتغال به وکالت پیدا کردند و اکنون طبق قانون لایحه استقلال کانون، فقط کسانی که دارای دانشنامه لیسانس  ‌یا دکتری در حقوق‌ باشند‌ با شرائط معین و طی دوره کارآموزی و شرتک در اختیار و قبولی، تحت نظامات و مقرراتی می توانند به نام «وکیل دادگستری» مسئولیت خطر دفاع از حقوق مردم را بر عهده گیرند.

در انگلستان‌

که‌ سیستم‌ قضائی آنها به کلی با سیستم‌ قضائی‌ فرانسه‌ و کشورهای لاتن متفاوت است سابقه امر از قرن ۱۱ میلادی است.

در این زمان هریک از طرفین دعوی می توانستند همراه یکی‌ از‌ دوستان‌ خود در دادگاه حاضر شوند.

وظیفه این دوست‌ عبارت‌ از بیان مدافعات صریح و ضروری و شرح دعوی و ابراز دلایل برای اثبات مدعا بود.

در قرن ۱۳ حقوق عرفی انگلیس‌ کامن‌ لاو‌

(Common-law) برای محاکم بسیار مشکل و پیچیده گردید و ضرورت توسل‌ به اشخاص کمک‌کننده و خبره احساس شد به این جهت به جای دوستی که از جانب طرفین دعوی امر دفاع را به عهده‌ می گرفت‌ مدافع‌ حرفه‌ای بنام ناراتور «Narrator» در دعاوی شرکت کرد.

ناراتور نه تنها‌ در‌ مباحثات شفاهی شرکت می کرد، بلکه اصول حقوقی و قواعد دادرسی را نیز به نام موکل خود مطرح می ساخت‌ و مورد‌ شور‌ و بحث قرار می داد – امروزه ناراتور جای خود را به وکیل مدافع که به زبان‌ انگلیسی‌ به معنی‌ قانون‌شناس (Lawyer) می باشد داده است.

در اوایل قرن ۱۴ میلادی افراد دیگری از وکلای‌ حرفه‌ای‌ بنام‌ آرتورنی «Attorney» پیدا شدند که اکنون سولیسیتورها «Solicitor» جای آنها را گرفته‌اند آتورنی در‌ جریان‌ دعوی مانند یک دستیار و کمک ساده رفتار نمی کرد، بلکه صلاحیت داشت که به جای‌ موکل‌ و به نمایندگی‌ از وی عمل نماید.

احتیاج به وجود وکیل و امر نمایندگی که در آغاز امر به عنوان‌ دوستی‌ و مددکاری پیدا شده بود، هنگامی بیشتر احساس شد که برای شاکیان و ارباب رجوع‌، حضور‌ در‌ دادگاه ها به منظور اقامه دعوی و دفاع از حقوق خود امری مشکل در اکثر موارد امکان‌ناپذیر گردید‌ به این‌ ترتیب نه تنها سولیسیتورها به کار خود ادامه دادند و از موکلین خود حمایت‌ و دفاع‌ می کردند‌، بلکه براثر نیاز و ضرورت افراد دیگری بنام باریستر «Barrister» نیز بر آنان افزوده شد و به تدریج‌ براثر‌ تقسیم‌ کار، محاکمات کتبی را دسته اول و محاکمات شفاهی را دسته دوم انجام‌ می دادند‌.

چون وکالت برپایه دفاع و حمایت پی‌ریزی شده بود در طول قرون صفت‌بارز و شیوه مستحسن ایستادگی دربرابر‌ ناحق‌ را حفظ و روزبروز افزایش داد چنانچه یک وکیل دادگستری انگلیسی کوچکترین تردید‌ در‌ قبول وکالت فرد ضعیف در برابر قوی‌ترین‌ مقامات‌ و افراد‌ نمی کند و اصالت وظیفه وکالت را با همه‌ خسارات‌ و خطرات پاسداری می کند.

در فرانسه

نخستین اطلاعی که از امر وکالت در فرانسه‌ داریم‌ این است که قاضی روحانی کلیسا‌ به نام‌ سنت ایوس‌ دوتر‌کیه‌ ẓSaint -yvcs Deter guierẒ متولد ۱۲۳۵‌ از‌ طرف مستمندان طرح دعوی و شکایت می کرد بنابراین قیافه وکالت در کشوری که‌ مهد‌ حقوق و آزادی است به شکل درخشان، انجام‌ وظیفه دینی و اخلاقی و حمایت‌ از‌ ستم دیدگان نیازمند نمودار گردیده و این‌ سیمای‌ معنوی را در مسیر تاریخ حفظ کرده است.

نظاماتی که برای وکلای مدافع‌ از‌ طرف پادشاهان فرانسه مانند فیلیپ‌ لوهاردی‌ و فیلیپ‌ پنجم تعیین گردید‌ مقام‌ و شخصیت خاص این طبقه‌ را‌ که مولود گذشت زمان برمبنای انجام خدمات صادقانه به مردم بوده به شکل رسمی تثبیت کرد‌ و طبق‌ مقررات سال ۱۳۳۴ میلادی حامیان عدالت‌ با‌ عنوان وکلای‌ مشاور‌ «Les‌ Consultants» مشخص گردیدند چه‌ در قرون وسطی و چه در قرون جدید و معاصر آوکا یا وکیل مدافع پابه پای تمام تحولات‌ و تکامل‌ اجتماعی و حقوقی فرانسه رسالت و مأموریت خود‌ را‌ در‌ دفاع‌ از‌ حق و عدالت انجام‌ داده‌ و در ضرورت وکالت و اصالت وظیفه خطیر وکیل نمونه‌های بارزی به دست تاریخ سپرده است، چنانچه حتی در‌ اوج‌ طغیان‌ افکار انقلابی، به منظور حفظ سنن دیرین وکالت‌ و اثبات‌ این‌ امر‌ که‌ حق‌ دفاع مقدس و استثناءناپذیر است وکلای مدافعی مانند ریمونددوسز، ترونشه، مالزرب، ازلوئی ۱۶ که مغضوب افکار عامه بود دفاع کردند و برخی از آنان جان خود را در این‌ راه از دست دادند.

همچنین عظمت و اهمیت وکالت و خصیصه ذاتی آن یعنی دفاع از حق و آزادی و عدالت بود که ناپلئون از تیغ زبان و شمشیر بیان وکلا می ترسید و میگفت:

«من می خواهم‌ زبان‌ هر وکیلی که علیه حکومت به کار رود بریده شود» ولی نه تنها از لحاظ نیاز اجتماعی، این زبان بریده نشد، بلکه در قانونی که در ۱۸۱۰ به امضای امپراطور نیرومند‌ فرانسه‌ رسید چنین اعلام گردید.

«وکالت یکی از خاص‌ترین وسائل کسب پرهیزکاری، دقت، بی طرفی، میل‌به آشتی، عشق به حقیقت و عدالت، احساس حمایت به ضعفاء و ستمدیده‌ها است‌»

با‌ توجه به مطالب و نمونه‌هائی از جوامع‌ مختلف‌ در امر وکالت که گفته شد به خوبی درک می شود که: وکالت در بدو امر به عنوان مددکاری اجتماعی به وجود آمده و افرادی که مورد اعتماد‌ و دارای‌ سجایای یک انسان بودند‌، برای‌ دفاع از حق و پشتیبانی از ستم دیدگان انتخاب می شدند و سیر تکامل اجتماع و پیشرفت تمدن ضرورت وجودی وکیل مدافع را به ثبوت رسانده بطوری که امروزه به حالت یکی از ضروری‌ترین، مفیدترین و شریف‌ترین‌ مشاغل‌ آزاد دنیای متمدن و مترقی درآمده است و هرچه دانش و فن و صنعت تکامل می یابد و روابط مدنی و تجاری و مناسبات ملی و بین المللی توسعه پیدا می کند ضرورت وجودی وکیل و شغل وکالت، محسوس تر و احتیاج‌ به آن‌ روزافزون‌تر می شود‌.

بد نیست بدانید که مردان بزرگی مانند گوته، دموستن، پوآنکاره، تاگور، گاندی، آبراهام لینکلن، فرانکلن روزولت، دانتن‌ که از قهرمانان بزرگ انقلابی جهان بودند و هم‌چنین آقای نیکسون رئیس‌ جمهور‌ منتخب‌ فعلی آمریکا همه ی این ها از وکلای دادگستری بوده‌اند.

نقش وکیل دادگستری در اجتماع

اکنون که تا اندازه ‌‌به سابقه‌ تاریخی وکالت آشنا شدیم، بایستی توجه نمائیم که در دنیای کنونی اهمیت وکالت‌ به حدی‌ است‌ که یک فرد نمی تواند به عنوان وکیل متخصص در تمام رشته‌ها (همچنان‌که در کشور ما مرسوم‌ است) بکار وکالت بپردازد، بلکه وکلاء علاوه بر تقسیم رشته‌های حقوقی و جزائی در‌ رشته‌های کوچک تری تخصص دارند‌ و کار‌ فردی نیز مانند کشور ما مرسوم نیست، و تعدادی از وکلا که تخصص در رشته‌های مختلف دارند گردهم آمده و دفتر وکالت مشترکی را تشکیل می دهند و به علاوه نقش وکیل فقط دفاع از دعاوی‌ نیست.

تالبوت اسمیت حقوقدان معروف آمریکائی میگوید: «قسمتی از اشکالات کار وکیل از این حقیقت ناشی می شود که غالب مطالبی که ما درباره وکیل می دانیم مطابق با واقع نیست، درمورد طبیب‌ چون‌ کارش، با نحوه فکر مردم توافق دارد تشخیص آسان است برای آنکه پزشک با زندگی عادی خانوادگی ما همیشه در تماس است، ما با پزشک تماس نزدیک و دائم داریم ولی‌ وکیل‌ اینطور نیست و تصور ما نسبت به وکیل اغلب نادرست است، ما وکیل را در ذهن خود به عنوان یک هنرپیشه زبردست می شناسیم که در محاکمات جزائی و در محاکمات مربوط به قتل، نقش‌ خود‌ را ایفاء می کند ولی این را باید بدانیم که عده قلیلی از وکلا ممکن است کار جزائی داشته باشند پس بیائید صفحه خاطر خود را از آنچه که نسبت‌ به وکیل‌ در‌ آن نقش بسته صاف و پاک‌ کنیم‌ و برای‌ شناخت وکیل قبلا بهتر است با اصطلاح «قانون» آشنا شویم، اشکال اینجا است که این کلمه معانی و مفاهیم متعددی دارد، ما‌ تعریفات‌ گوناگونی‌ از اقسام مختلف «قانون» می‌توانیم داشته باشیم، مثلا‌ قانون‌ جاذبه، قوانین اخلاقی، قوانین اقتصادی، قانون عرضه و تقاضا و خیلی قوانین دیگر داریم ولی وکلا با این نوع قوانین سروکار‌ ندارند‌، قوانینی‌ که برای حل و فصل منازعات فی ما بین افراد‌ و اشخاص ایجاد شده‌اند موردنظر است.

نقش اساسی وکیل، جنبه پیش‌گیری و پیش‌گوئی قضایا را دارد همانطور که انسان ها با‌ مراجعه‌ به پزشک‌ متخصص و تزریق واکسن‌های مختلف از ابتلای احتمالی به امراض گوناگون تا حد‌ ممکن‌ پیش‌گیری می کنند و همانطور که ‌ ‌مردم وسیله دندانپزشک قبل از آنکه دندان‌ درد به سراغ آنان بیاید از سلامت‌ دندان های‌ خود‌ نگهداری می کنند به همین نحو نیز در دنیای امروزی اشخاص طبیعی و حقوقی قبل‌ از‌ مشورت‌ با وکیل و مشاور حقوقی خود و پیش از آنکه نظر مشورتی وکیل خود را کسب‌ نمایند‌، به هیچ‌کاری‌ دست نمی زنند.

از کشور خودمان بگذریم که تا کسی کار دعوائی نداشته و به محکومیت قطعی‌ او‌ منجر نشده باشد به وکیل مراجعه نمی کند و یا خدای نکرده تا کسی رو به مرگ‌ نرود‌ نزد‌ پزشک نمی رود – دنیا جز این عمل می کند مسلم است وقتی خانواده‌ای دارای پزشک باشد‌ و افراد‌ خانواده پیش از آنکه دچار مرضی شوند، مورد معاینه پزشک متخصص قرار گیرند‌، کمتر‌ مریض‌ می شوند و در صورت بروز مرض سهل تر و آسان تر درمان می شوند.

نقش وکیل دادگستری و مشاور حقوقی در‌ اجتماعات‌ پیشرفته امروزی هم مشابه همین نقش پزشک است.

نقش دیگر وکیل دادگستری‌ در‌ کشورهای‌ صنعتی، بررسی و تهیه و تنظیم قوانین هم‌آهنگ با پیشرفت اجتماع است و هیچ قانونی قبل از آنکه‌ از‌ طرف‌ وکلای دادگستری و مشاورین حقوقی بررسی شود، به قوه مقننه داده نمی شود.

خوشبختانه شخص‌ اول‌ مملکت و رهبر عالی قدر کشور ما به این وظیفه و نقش اساسی وکلای دادگستری توجه کامل دارند و در تاریخ‌ چهارم‌ آذر ۱۳۴۶ با پوشیدن کسوت وکالت علاوه‌بر آنکه افتخار بزرگی نصیب این‌ طبقه‌ تحصیل‌کرده کشور فرمودند بدینوسیله احترام و علاقه خویش‌ را‌ به اجرای‌ حق و عدالت و به پاسداران قانون و مدافعان از‌ حق‌ ابر ازو بکرات با فرمایشات آموزنده خود، دستور العمل‌هائی برای وکلا و قضات نسبت‌ به حفظ‌ حقوق مردم و اجرای کامل عدالت‌ و سعی‌ و کوشش هرچه‌ بیشتر‌ در‌ کم‌شدن اختلافات و دعاوی ناشیه از آن‌، صادر‌ فرموده‌اند و این عمل اثر بزرگی بین وکلا و حقوقدانان دنیا داشته است.

امیدوارم اجتماع‌ ما‌ نیز به نقش اساسی وکیل دادگستری‌ پی‌ببرد و پیشرفت های چشم‌گیری که‌ در‌ همه شئون کشور ما به وجود‌ آمده‌ قدر و منزلت وکیل هم شناخته شود، البته منظور وکیل دادگستری واقعی است و کسانی که‌ خدای‌ نکرده اعمال خلاف و ناصحیحی را‌ به عنوان‌ و یا‌ نام وکیل مرتکب‌ می شوند‌ نه تنها وکیل دادگستری‌ نیستند‌ بلکه دشمنان سرسخت این مدافعان حق و حقیقت محسوب می شوند.

تخریب در جهنم!

اجازه بفرمائید‌ حالا‌ که زیاد از وکیل و شخصیت و نقش‌ او‌ در اجتماع‌ صحبت‌ کردیم‌ برای رفع خستگی شما‌ لطیفه‌ای را هم عرض کنم و به گفتار خود خاتمه دهم.

«می گویند اهالی جهنم از گرمای سوزان‌ و کشنده‌ دوزخ به تنگ آمده و درپی جستن‌ راه‌ فراری‌ بودند‌ که‌ عده‌ای پیشنهاد می کنند‌ دیوار‌ و حائل بین دوزخ و بهشت را خراب کنند تا با استفاده از نسیم و هوای بهشتی کمی از‌ سوزش‌ آتش‌ دوزخ بکاهند.

کار تخریب انجام می گیرد و هنوز‌ اهالی‌ جهنم‌ نفسی‌ تازه‌ نکرده‌ بودند که اهالی بهشت با ورود هوای گرم دوزخ، ملتفت جریان‌شده و به محکمه عدل الهی شکایت می کنند.

دادرسی آغاز می شود و دلایل طرفین رسیدگی و مدارک و وضع محل بررسی می شود‌ – ولی نتیجتا حکم بر عدم حقانیت اهالی بهشت صادر می شود!!

وقتی از اهالی بهشت می پرسند: «با آنکه حق با شما بود و شواهد و دلائل هم بر این امر استوا بود چگونه‌ محکوم‌ شدید؟» پاسخ می دهند: «برای آنکه در بهشت یک وکیل دادگستری هم وجود نداشت تا از حق ما دفاع کند»

منبع: نشریه حقوق مردم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا