ماجرای وکیلی ناشناخته که تاریخ را دگرگون ساخت

وکلاپرس- آبراهام لینکلن (Abraham Lincoln)، یکی از برجسته ترین رؤسای جمهور ایالات متحده آمریکا، پیش از ورود به عرصه سیاست، وکیلی برجسته ای بود که در دعاوی متعدد حقوقی نقشآفرینی کرده است.
به گزارش وکلاپرس، وکیل پیمان زمانی در یادداشتی با شرح یکی از پرونده های مهم تاریخی، توضیح میدهد که آبراهام لینکلن، رئیس جمهور آمریکا، چطور توانست به عنوان یک حقوقدان و وکیل دادگستری در تاریخ ماندگار شود.
آبراهام لینکلن دولتمرد و وکیل آمریکایی بود که از سال ۱۸۶۱ تا زمان ترور وی در ۱۵ آوریل سال ۱۸۶۵ (۱۶۰ سال قبل) به عنوان شانزدهمین رئیسجمهور ایالات متحدهٔ آمریکا فعالیت میکرد و در دوران ریاستجمهوریاش وی موفق به حفظ اتحادیه، الغای بردهداری، تقویت دولت فدرال و مدرنسازی اقتصاد ایالات متحده شد.
بیشتر بخوانید:
- نقدی بر انفعال کانونهای وکلای دادگستری ایران در برابر تهدید استقلال کانون وکلای استانبول
- کیفرخواست دادستانی کل ترکیه در پرونده کانون وکلای استانبول
متن یادداشت به شرح زیر است:
آبراهام لینکلن، یکی از برجسته ترین رؤسای جمهور ایالات متحده آمریکا ، پیش از ورود به عرصه سیاست، وکیلی برجسته ای بود که در دعاوی متعدد حقوقی نقشآفرینی کرده است. یکی از مهم ترین پروندههایی که وی در آن مشارکت داشت، منازعهای پیچیده بر سر حق اختراع دستگاه کمباین بود؛ ابزاری که در قرن نوزدهم، تحولی عظیم در صنعت کشاورزی پدید آورد و به نزاعی حقوقی میان مخترعان و صاحبان صنایع منجر گردید.
سایرس مک کورمیک ادعای ابداع نسخهای خودکار از این دستگاه را مطرح نمود، در حالی که جان منینیز خود را مخترع اصلی آن معرفی کرد. این اختلاف، زمینه ساز اقامه دعوایی قضایی گردید که ابعاد گستردهای یافت.
جان منینیز، به منظور دفاع از حقوق خود، گروهی از وکلای برجسته فیلادلفیا، از جمله هاردینگ، سین و واتسون را به خدمت گرفت. این وکلا، با عملکرد حرفهای، تشخیص دادند که حضور یک وکیل محلی میتواند جایگاه حقوقی شان را تقویت نماید. از این رو، پس از بررسیهای دقیق، آبراهام لینکلن به عنوان وکیل محلی به این تیم دعوت شد.
با این حال، ورود لینکلن به این پرونده با چالشهایی همراه بود. در نخستین دیدار با تیم حقوقی، برخی از اعضا، از جمله استنتون، وکیل برجسته حاضر در پرونده، او را شایسته این همکاری ندانستند و با عباراتی تحقیرآمیز، ظاهر و جایگاه و قد او را مورد تمسخر و انتقاد قرار داد.
در ادامه، با انتقال دادگاه به ایالت اوهایو، استنتون و همکارانش، بدون اطلاعرسانی به لینکلن، تصمیم به کنار گذاشتن او از پرونده گرفتند. با وجود این تصمیم، لینکلن، که به اصول حرفهای وکالت پایبندی عمیقی داشت، بیخبر از این تحولات، به مطالعه مستندات و پیگیری ابعاد حقوقی پرونده ادامه داد و پس از آگاهی از تغییر محل رسیدگی، فورا عازم سینسیناتی اوهایو شد و در جلسات دادگاه حضور یافت. هرچند تیم حقوقی او را نادیده میگرفتند ، اما با دقت و التزام، روند دادرسی را رصد میکرد . در نهایت، دادگاه به نفع جان منینیز رأی داد و حق اختراع دستگاه به وی اعطا گردید.
این تجربه تأثیری عمیق بر لینکلن گذاشت. او دریافت که برای پیشرفت در حرفه وکالت و کسب جایگاه شایسته، باید مطالعات حقوقی خود را عمیق تر نماید. از این رو، به شیکاگو بازگشت و با تلاش مضاعف، دانش حقوقی خود را ارتقا بخشید. چند سال بعد، لینکلن نه تنها به یکی از برجستهترین وکلای زمان خود تبدیل شد، بلکه با تلاش مستمر و شخصیت استوار خویش، وارد عرصه سیاست گردید. پنج سال پس از این پرونده، او به عنوان رئیسجمهور ایالات متحده انتخاب شد.
نکتهای جالب در این ماجرا آن است که استنتون، همان فردی که روزگاری او را تحقیر کرده بود، بعدها از سوی لینکلن به عنوان وزیر جنگ منصوب شد. این انتخاب، گواهی بر منش والای لینکلن و توانایی او در شناخت شایستگی افراد، فارغ از پیشداوریها، بود.
این داستان تاریخی به وکلا یاد میدهد التزام به وظیفه و پشتکار در برابر ناملایمات، سنگ بنای موفقیت در حرفه وکالت است. لینکلن، حتی در موقعی که از سوی تیم حقوقی کنار گذاشته شد، از پیگیری و مطالعه دست نکشید و این امر، نمونهای برجسته از مسئولیتپذیری حرفهای را به نمایش گذاشت. او نشان داد که وکالت، فراتر از یک حرفه، میتواند بستری برای تأثیرگذاری عمیق بر جامعه و تاریخ باشد او نشان داد در مواجهه با مشکلات، ناامید نشده و به کار خود ادامه دهند. حتی زمانی که تیم حقوقی لینکن را را کنار گذاشت، لینکلن به مطالعه پرونده و حضور در دادگاه ادامه داد. این نشاندهنده تعهد حرفهای و مسئولیتپذیری او بود که هر وکیلی باید داشته باشد. او به ما آموخت حرفه وکالت تنها یک شغل نیست، بلکه میتواند سکوی پرتابی برای تأثیرگذاری بزرگتر در جامعه باشد. در آخرین لحظات زندگی لینکلن، پس از آنکه ترور شد ، استنتون با اندوه فراوان گفت: «اکنون او به تاریخ تعلق دارد.» این داستان کوتاه ، نمونهای از مسیر پر فراز و نشیب یک حقوقدان است که با پشتکار و دانش حقوقی، مسیر خود را به سوی تاریخ هموار ساخت.
منبع: وبلاگ پیمان زمانی