دیدگاه

عمادالدین باقی: فقه حقوق بشر متفاوت از اصطلاح حقوق بشر اسلامی است

وقتی نظرات بزرگان تبدیل به امری مقدس می شود، سنت فکری را عقیم می سازد

 وکلاپرس _ عمادالدین باقی به تازگی در سخنرانی در همایش سالانه علمی بررسی و نقد آرا و آثار آیت الله منتظری به تفاوت اصطلاح فقه حقوق بشر از حقوق بشر اسلامی تاکید کرد.

به گزارش وکلاپرس به نقل از اعتماد، عمادالدین باقی(حقوقدان و فعال حقوق بشر) در آغاز نخستین پنل از دومین همایش سالانه علمی بررسی و نقد آرا و آثار آیت الله منتظری در زمینه حقوق بشر در تاریخ پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۲ به ایراد سحن پرداخت.

بیشتر بخوانید:

وی گفت: هنگامی که آخرین درس‌های خارج مرحوم استاد عالیقدر حضرت آیت الله منتظری را در موضوع سَبّ و بهتان و حقوق انسان شنیدم، چندان پر اهمیت و جذاب بود که آن را پیاده کردم و با حذف برخی نکات فنی اجتهادی و مطول، خلاصه ای از آن را برای استفاده عمومی تر فراهم کردم که سال ۱۳۸۲ در دو شماره روزنامه شرق در سرمقاله ای تحت عنوان «حقوق بشر یا حقوق مومنان» انتشار پیدا کرد. پس از آن هم به صورت جزوه‌ای از سوی دفتر حضرت آیت الله منتشر شد و سرانجام به فصلی از کتاب «فلسفه سیاسی اجتماعی آیت الله منتظری» تبدیل شد.

فقه سنتی تاکنون مبتنی بر دفاع از «حق مومن» بوده است

نکته کلیدی و نظریه مرکزی این رشته درس‌ها این بود که فقه سنتی تاکنون مبتنی بر دفاع از «حق مومن» بوده است. آیت الله منتظری ضمن نقد ادله و نظرات پیشینیان، گفتند فقه باید مبتنی بر «حق انسان» باشد و ادله قرآنی، روایی و عقلی خویش را بر آن اقامه کردند.

پس از آن بود که به این نتیجه رسیدم از این پس با وجود چنین اجتهاد بنیادینی، ما به طور مشخص دو فقه خواهیم داشت: فقه سنتی مرسوم و فقه حقوق بشر.

از آن زمان به کرات در گفته‌ها و نوشته‌های خود ترکیب «فقه حقوق بشر» را به کار بردم تا چنین اصطلاحی جا بیفتد و خوشبختانه امروز دیگر اصطلاحی آشناست و توسط اندیشمندان به صاحب نظران به کار می‌رود.

فقه نه مساوی دین است و نه تقدس دارد

فقه چیزی جز مجموعه ای از مقرراتِ عمدتا در حقوق خصوصی و مدنی و معاملات نیست که به دلیل انتساب دینی اش تصور می شود فقه یعنی دین. در نتیجه دو مقوله فقه و حقوق بشر وارد دوگانه امر مقدس و غیر مقدس می شوند. درباره نسبت فقه با دین و اینکه فقه نه مساوی دین است و نه تقدس دارد، به متن بحث «ظرفیت های فقه اسلامی و حقوق بشر» منتشر شده در مجله تقریرات شماره۶ نگاه کنید.

فقه حقوق‌بشر چیست؟

اما فقه حقوق‌بشر چیست؟ فقه حقوق بشر نیز ابزار و روش هایش همان ابزار و روش های فقه سنتی است. چنین نیست که کسی تصور کند برای فرار از استناد و منابع کلاسیک و سنتی از فقه حقوق بشر می گوییم. شاید برخی گمان کنند انبار نظریه های فقهی، علم است و کسی که عمرش را در آن می گذراند عالم است و کسی که از فقه حقوق بشر سخن بگوید چون از آن علم بی بهره است می خواهد از آن بگریزد، مانند شعر سپید که چون سختی وزن و قافیه و معنا را ندارد همه می توانند شاعر شوند.

اما فقه حقوق بشر اتفاقا دشوارتر و علمی تر است زیرا افزون بر احاطه بر منایع کلاسیک و ابزار و روش ها و فنون اجتهاد، باید از مغلطه ها و سفسطه ها و خطاهای آن دور شود و همچنین باید بر حقوق جدید و معارف دیگر احاطه داشته باشد و باید دستگاه فکری بنا کند و باید مستند و معقول سخن بگوید و… و همه اینها کار فقه حقوق بشر را بسیار دشوارتر از تبدیل شدن به حافظه ای برای نظریات گذشتگان و تقلید و تکرار نظریات آنها می کند.

اصول فقه  ابزار استنباط هستند

فقه حقوق بشر از حیث روش، همانند فقه سنتی و دارای اصولی است. اصول فقه، ابزار استنباط هستند مانند اصل برائت، اصل الاباحه، احتیاط، استصحاب و قواعدی چون تعادل و تراجیح و دهها اصل و قاعده فقهی و اصولی دیگر.

در فقه حقوق بشر، همان اصول، بعلاوه اصول دیگری که تاکنون مغفول بوده اند مبنا و ابزار استنباط قرار می گیرند. برای مثال اصل کرامت انسان، اصل برابری حقوقی آدمیان، اصل آزادی فردی، یا این اصل که هر عملی مادامی که حقی از دیگران تضیبع نکند حتی اگر گناه فردی باشد، جرم نیست و مجازات دنیوی ندارد.

بیشتر بخوانید:

همه این اصول نیز ادله و پشتوانه های عقلی و شرعی دارند. برخی ما را دعوت می کنند که در مقام دفاع از فقه حقوق بشر در زمین آنها یعنی در چنبره فقه سنتی بیفتم حال آنکه به آن ایراد متدولوژیک داریم.

گرچه در برخی مواضع میان فقه سنتی و فقه حقوق بشر تضادی نیست برای مثال درباره حجاب اجباری در همان فقه سنتی مرسوم نیز اجماع بر اجبار و ادعای ضرورت نیست. این یک بحث جدلی است اما بحث حلی ما این است که ما باید با فقه حقوق بشر پاسخ این نوع پرسش ها را بدهیم.

در فقه سنتی اجبار در نمی آید

گرچه می گوییم حتی در فقه سنتی هم اجبار در نمی آید اما مشکل اینجاست که وقتی در چنبره فقه سنتی افتادیم با این منطق مواجه می شویم که فلان فقیه چه گفت و دیگری چه پاسخ داد و اینکه فلان فقیه که ادعای ضرورت کرد مهم تر و بزرگتر بود یا انکه ادعا نکرد؟ و اینکه اکثریت فلان گفتند و فلان فتوا شاذ است و….

وقتی نظرات بزرگان تبدیل به امری مقدس می شود، سنت فکری را عقیم می سازد

گرچه فقه سنتی نیز باید اساسش بر قران و سنت باشد اما در عمل به سنت فکری و قیل و قال فقها بدل شده و ما باید نشخوار کننده نظرات بزرگان باشیم. اینکه درباره نظرات بزرگان، نقد و روشنگری و احتجاج کنیم و در تاریخ اندیشه ارجی قائل باشیم ایرادی ندارد و مطلوب هم هست اما وقتی نظرات بزرگان تبدیل به امر مقدس و غیرقابل چون و چرا شود، مشکل آغاز می شود و سنت فکری را عقیم می سازد.

بیشتر بخوانید:

فقه حقوق بشر از اصطلاح حقوق بشر اسلامی متفاوت است

یکی از دلایل تعمد بر تکرار و جا انداختن اصطلاح فقه حقوق بشر این است که فقه حقوق بشر متفاوت از اصطلاح حقوق بشر اسلامی است. تفاوت های این دو زیاد و مهم است.

  • در حقوق بشر اسلامی، حقوق بشر قید (اسلامی) می خورد اما در فقه حقوق بشر، فقه است که قید(حقوق‌بشر) می خورد.
  • در اصطلاح فقه حقوق بشر، روش سنتی استنباط حفظ می شود و از مدار تخصصی خارج نمی شود اما رویکرد و مبنا عوض می شود.
  • در حقوق بشر اسلامی تعبیر اسلامی شامل کلام و عقاید و تاریخ و همه چیز می شود اما فقه محدود به حقوق است و بارانداز آن مباحث حقوقی است نه کلامی و غیره. با این تفاوت که این حقوق را باید با منطق حقوق بشر بازسازی و تکامل بخشد.

منبع: کانال تلگرامی عماد‌الدین باقی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا