«تمرکز فعالیت وکالتی در غیر از محل پروانه وکالت»؛ تخلفی که دیگر وجود ندارد
یادداشت وکیل سید مهدی طباطبایی
وکلاپرس- وکیل سید مهدی طباطبایی در یادداشتی به بررسی شرایط «تمرکز فعالیت وکالتی در غیر از محل پروانه وکالت» پس از تصویب قانون تسهیل صدور مجوز های کسب و کار پرداخته است.
به گزارش وکلاپرس وکیل طباطبایی معتقد است با تصویب قانون تسهیل دیگر تخلف انتظامی تحت عنوان «تمرکز فعالیت وکالتی در غیر از محل پروانه وکالت» مستند قانونی ندارد و هر وکیل دادگستری میتواند در هر کجای ایران دفتر وکالت تاسیس کند و فعالیت وکالتی خود را آنجا متمرکز کند.
متن این یادداشت را در ادامه بخوانید:
«تمرکز فعالیت وکالتی در غیر از محل پروانه وکالت»؛ تخلفی که دیگر وجود ندارد
قانونگذار با تصویب قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت دادگستری مصوب ۱۳۷۶ و در ماده ۶ قانون مورد اشاره مقرر کرده بود: «وکلا نمیتوانند در غیر از محلی که برای آنجا پروانه وکالت دریافت کردهاند دفتر وکالت تاسیس نمایند و همچنین نمیتوانند عملا فعالیت وکالتی خود را در محل دیگری متمرکز نمایند. تخلف از این حکم مستوجب مجازات انتظامی درجه ۳ در نوبت اول و درجه ۴ در نوبت دوم و درجه ۵در نوبت سوم خواهد بود و….»
در ماده ۷۶ آیین نامه اجرایی لایحه استقلال کانون وکلای دادگستری مصوب ۱۳۳۴ سه درجه مجازات انتظامی مذکور اخطار کتبی، توبیخ با درج در پرونده و توبیخ با درج در روزنامه رسمی و مجله کانون مقرر شده بودند که البته این مجازات ها به جهاتی قابلیت تشدید هم داشت.
در زمان تصویب آیین نامه لایحه استقلال مصوب ۱۴۰۰ رئیس قوه قضائیه، این تخلف کماکان با توجه به نص ماده ۶ قانون کیفیت پروانه وکالت دادگستری مصوب ۱۳۷۶ پابرجا بود و مجازات های انتظامی مورد اشاره در ماده ۱۳۳ آیین نامه مصوب ۱۴۰۰ نیز تکرار شده بودند، این ماده بیان می کند: «وکیل نمیتواند چند شعبه یا موسسه فرعی ایجاد کند، همچنین نمیتواند در غیر از محلی که برای آنجا پروانه وکالت دریافت کرده است دفتر وکالت تاسیس نماید و نیز نمیتواند عملا فعالیت وکالتی خود را در محل دیگری متمرکز کند. تخلف از این حکم مستوجب مجازات انتظامی درجه ۳ در نوبت اول و درجه ۴ در نوبت دوم و درجه پنج در نوبت سوم است.»
البته بند ۱ ماده ۱۲۱ آیین نامه مورد اشاره نیز وکیل را مکلف کرده است محل اشتغال به وکالت را به طور صریح و روشن به کانون اعلام کند (البته در متن منتشر شده از آیین نامه کلمه «نکند» ذکر شده است که ناشی از سهوقلم است) و برای عدم رعایت این مقرره برای وکیل دادگستری مجازات انتظامی درجه دو پیش بینی شده است.(بند ۲ ماده ۷۶ آیین نامه لایحه استقلال مصوب ۱۳۳۳ و بند ۲ماده ۱۱۹ آیین نامه لایحه استقلال مصوب ۱۴۰۰)
با این وجود پس از تصویب آیین نامه اجرایی لایحه استقلال مصوب ۱۴۰۰، در تبصره ۴ ماده یک قانون تسهیل صدور مجوزهای کسب و کار مصوب ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ مصوب مجلس شورای اسلامی(البته طبق صورتجلسات مجلس شورای اسلامی این طرح در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ تبدیل به قانون شده است)، مقرر شد:
«وضع هرگونه محدودیت و مانع در مسیر صدور مجوز، که خارج از چهارچوب این قانون باشد به دلایلی از قبیل اشباع بازار، محدودیت ظرفیت و حدود صنفی یا بر اساس تعداد و یا فاصله جغرافیایی دارندگان و یا متقاضیان آن مجوز، ممنوع است. درصورت محدودیت منابع طبیعی یا محیط زیستی، وضع محدودیت جدید به تشخیص نهادهای ذیربط، منوط به تأیید هیأت مقررات زدایی و بهبود محیط کسب و کار و با تصویب هیأت وزیران مجاز است و تا قبل از تصویب هیأت وزیران محدودیت جدید نافذ نخواهد بود.»
بر این اساس به نظر میرسد دیگر تخلف انتظامی تحت عنوان «تمرکز فعالیت وکالتی در غیر از محل پروانه وکالت» مستند قانونی ندارد و منسوخ شده است و هر وکیل دادگستری میتواند در هر کجای ایران دفتر وکالت تاسیس کند و فعالیت وکالتی خود را آنجا متمرکز کند:
۱- تبصره ۴ ماده یک قانون تسهیل صدور مجوزهای کسب و کار مصوب ۱۴۰۱ به صورت عام و با ذکر کلمه «هرگونه» به صورت عام(اصل بر عام استغراقی است و دلیل آن نیز کثرت استعمال و غلبه و کاربرد این نوع عام در محاورات اهل هر زبان میباشد. مرحوم جعفری لنگرودی/مقدمه ی علم حقوق/صفحه۲۶۹) محدودیت و مانع در مسیر صدور مجوز من جمله محدودیت جغرافیایی را برای دارندگان و یا متقاضیان (چه کسانی که از قبل دارای پروانه وکالت بوده اند و چه کسانی که بعدا موفق به اخذ این پروانه میشوند) ممنوع اعلام کرده است و با عنایت به اینکه دلالت عام بر تمام افراد حتی قوی تر از دلالت مطلق است، این مقرره شامل کانونهای وکلای دادگستری نیز میشود.
۲- تبصره ذیل ماده یک قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت دادگستری بیان می داشت: «تعیین تعداد کارآموزان وکالت برای هر کانون بر عهده کمیسیونی متشکل از رییس کل دادگستری استان، رییس شعبه اول دادگاه انقلاب و رییس کانون وکلای مربوط میباشد که به دعوت رییس کانون وکلای هر کانون، حداقل یکبار در سال تشکیل و اتخاذ تصمیم مینماید.»
در حال حاضر و با توجه به تصویب قانون تسهیل صدور مجوزهای کسب و کار و از آنجایی که تعیین تعداد کارآموزان وکالت برای هر کانون جای خود را به نصاب مقرر در قانون صدور مجوزهای کسب و کار داده است، هیات موضوع تبصره یک قانون فوق برای تعیین تعداد کارآموزان تشکیل نمیگردد و به اصطلاح حقوقی تشکیل این هیات سالبه انتفاء موضوع است و هنگامی که هیاتی که قانونگذار در قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت دادگستری پیش بینی نموده بود، قابلیت تشکیل برای تعیین تعداد کارآموزان را ندارد، هیات مدیره های کانون ها نیز به قیاس اولویت حق تعیین تعداد کارآموز برای هر کانون را ندارند.
۳- بخشی از ماده ۶ قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت دادگستری که بیان میداشت : «وکلا نمیتوانند در غیر از محلی که برای آنجا پروانه وکالت دریافت کردهاند دفتر وکالت تاسیس نمایند و همچنین نمیتوانند عملا فعالیتوکالتی خود را در محل دیگری متمرکز نمایند. تخلف از این حکم مستوجب مجازات انتظامی درجه ۳ در نوبت اول و درجه ۴ در نوبت دوم و درجه ۵در نوبت سوم خواهد بود. به این تخلف در دادسرا و دادگاه انتظامی کانونی رسیدگی خواهد شد که تخلف در حوزه آن انجام شده است.» نیز با تصویب تبصره ۴ ماده یک قانون تسهیل صدور مجوزهای کسب و کار که بیان میدارد:«وضع هرگونه محدودیت و مانع در مسیر صدور مجوز، که خارج از چهارچوب این قانون باشد به دلایلی از قبیل اشباع بازار، محدودیت ظرفیت و حدود صنفی یا بر اساس تعداد و یا فاصله جغرافیایی دارندگان و یا متقاضیان آن مجوز، ممنوع است. درصورت محدودیت منابع طبیعی یا محیط زیستی، وضع محدودیت جدید به تشخیص نهادهای ذیربط، منوط به تأیید هیأت مقررات زدایی و بهبود محیط کسب و کار و با تصویب هیأت وزیران مجاز است و تا قبل از تصویب هیأت وزیران محدودیت جدید نافذ نخواهد بود» نسخ ضمنی شده است.
مراد قانونگذار در تبصره ۴ ماده ۷ مکرر (الحاقی ۲۴/۱۲/۱۴۰۰) قانون اجرای سیاستهای کلّی اصل ۴۴ ق.ا مصوب ۰۸/۱۱/۱۳۸۶ (تبصره ۴ مادۀ ۱ قانون تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار مصوب ۲۴/۱۲/۱۴۰۰) که اشعار نموده: «وضع هرگونه محدودیت و مانع در مسیر صدور مجوز، که خارج از چهارچوب این قانون باشد، به دلایلی از قبیل اشباع بازار، محدودیت ظرفیت و حدود صنفی یا بر اساس تعداد و یا فاصله جغرافیایی دارندگان و یا متقاضیان آن مجوز، ممنوع است. در صورت محدودیت منابع طبیعی یا محیط زیستی، وضع محدودیت جدید به تشخیص نهادهای ذیربط، منوط به تأیید هیأت مقرراتزدایی و بهبود محیط کسبوکار و با تصویب هیأت وزیران مجاز است و تا قبل از تصویب هیأت وزیران محدودیت جدید نافذ نخواهد بود.» از عبارت «این قانون»، قانون اجرای سیاستهای کلّی اصل ۴۴ ق.ا است و شامل قانون تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار نیست. علاوه بر این، بنا بر دلایل ذیل، ناظر بر کسبوکارها در معنای عام کلمه است و شامل حرفههای خاص (موضوع ماده ۳ قانون تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار مصوب ۲۴/۱۲/۱۴۰۰ در مقام اصلاح ماده ۵ ق.د.ا.ر مصوب ۲۵/۰۴/۱۳۵۴، ماده ۴ قانون تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار مصوب ۲۴/۱۲/۱۴۰۰ در مقام اصلاح ماده ۷ ق.ک.ک.ر.د مصوب ۱۸/۰۱/۱۳۸۱ و ماده ۵ قانون تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار مصوب ۲۴/۱۲/۱۴۰۰ در مقام اصلاح تبصره ماده ۱ ق.ک.ا.پ.و.د مصوب ۱۷/۰۱/۱۳۷۶) نخواهد شد؛ بنابراین، قواعد جغرافیایی مندرج در تبصره ۴ ماده ۶ ق.ک.ا.پ.و.د، همچنان معتبر است؛ زیرا، حرفههای سهگانه حقوقی (کارشناسی، سردفتری و وکالت دادگستری) از قواعد عام حاکم بر قوانین اجرای سیاستهای کلّی اصل ۴۴، خروج موضوعی دارند. مؤیّد این دیدگاه ما این است که بر اساس قانون تدوین و تنقیح قوانین و مقررات کشور مصوب ۲۵/۰۳/۱۳۸۹، اگر مجلس شورای اسلامی بنا بر در صورت اراده اصلاح موادّ دیگری مانند ماده ۶ ق.ک.ا.پ.و.د در منع «تمرکز فعالیّت» که اشعار نموده: «وکلاء نمیتوانند در غیر از محلی که برای آنجا پروانه وکالت دریافت کردهاند دفتر وکالت تأسیس نمایند و همچنین نمیتوانند عملاً فعالیت وکالتی خود را در محل دیگری متمرکز نمایند. تخلف از این حکم مستوجب مجازات انتظامی درجه ۳ در نوبت اول و درجه ۴ در نوبت دوم و درجه ۵ در نوبت سوم خواهد بود. به این تخلّف در دادسرا و دادگاه انتظامی کانونی رسیدگی خواهد شد که تخلف در حوزه آن انجام شده است.»، مانعی برای اعلام نسخ صریح در پیشروی قوّه مقننه وجود نداشت. مضافاً اینکه بر اساس ماده ۴ ق.م: «اثر قانون نسبت به آتیه است.» و عام بودن عبارت «هرگونه» در تبصره ۴ مادۀ ۱ قانون تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار، ناظر بر ماده ۷ مکرر قانون اجرای سیاستهای کلّی اصل ۴۴ (بهعنوان قانون عام لاحق) است و شامل ق.ک.ا.پ.و.د (بهعنوان یک قانون خاص) نمیگردد. بدیهی است که بعد از تصویب قانون تدوین و تنقیح قوانین و مقررات کشور مصوب ۲۵/۰۳/۱۳۸۹، کیفیت نسخ قوانین جدید، متحوّل گردیده و تغییر یافته و در این راستا، مورد ساماندهی قرار گرفته است. از نظر علم اصول فقه نیز «عام لاحق، بدون تصریح به نسخ، نمیتواند خاص سابق را نسخ کند.» امکان کشف نسخ ضمنی قوانین نیز ناظر بر گذشته است و مجلس در فرآیند قانونگذاری قوانین جدید، بدون اصلاح قانون تدوین و تنقیح قوانین و مقررات کشور حق ندارد با ابتر و صرفنظر نمودن از اجرای یک قانون زنده و همچنین بدون تصریح به نسخ صریح قوانین، قانون یا بخشی از یک قانون را نسخ ضمنی کند. علّت دیگر ردّ ادعای علمی نسخ ضمنی ق.ک.ا.پ.و.د، خارج از آنچه بالصراحه در قانون تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار آمده، این است که معاونت قوانین مجلس شورای اسلامی، در راستای تکالیف ناشی از اجرای بند ۷-۱ ماده ۳ قانون تدوین و تنقیح قوانین و مقررات کشور، موظف به «تهیه شناسنامه برای کلیه قوانین و مقررات کشور» است؛ فلذا مجلس مانند گذشته نمیتواند به تعریض، کنایه و اشاره و به طور کلّی، بدون تصریح، قانون یا مقرّره قانونی را با عبارت «کلیّۀ قوانین مغایر، نسخ میشود» ملغی کند یا ما قائل به نسخ ضمنی توسط قوانین جدید باشیم. حکمت و فلسفه وضع قانون تدوین و تنقیح قوانین و مقررات کشور، از جمله پرهیز از این شائبههای تفسیری و اعتباری بوده است؛ بنابراین، از حکمت قانونگذار نباید دور شد. در خود اصل ۲۸ ق.ا در مقام بیان «قاعدۀ ضرورت رعایت ایجاد شغل و نیاز جامعه» نیز رعایت نظم، قاعده و نیاز منطقی جامعه در نقاط مختلف کشور، آشکار است که این موضوع، در اصل ۴۰ ق.ا نیز مبرهن است؛ زیرا، قانونگذار حکیم، قاعدهای را وضع نمیکند که موجب محرومیت برخی نقاط کشور از وجود وکیل مستقر و متمرکز در امور خود شود مگر اینکه بالصراحه، این اراده را از خود نشان دهد. از عبارات و سیاق بندهای ۴-۱ و ۵-۱ ماده ۳ قانون تدوین و تنقیح قوانین و مقررات کشور در ضرورت «تهیه پیشنهاد جهت نسخ قوانینی که موضوع آنها منتفی یا نسخ ضمنی شده و ارائه آن به هیأت رئیسه مجلس جهت طی مراحل قانونی» (بند ۴-۱) و لزوم «شناسایی موارد نسخ صریح شخصی و اِعمال آنها در مجموعههای تنقیحشده و ارسال به روزنامه رسمی جهت انتشار» (بند ۵-۱) نیز دانسته میشود که معاونت قوانین مجلس شورای اسلامی موظف به تحقیق در قوانین گذشته است و باید اصل را بر این گذاشت که مجلس شورای اسلامی از زمان تصویب قانون تدوین و تنقیح قوانین و مقررات کشور به بعد، بر مبنای توجه به شناسنامه آن طرح یا لایحه، نمیتواند بدون اعلام صریح نسخ، مقرره یا قانونی را به طور کلّی، به کیفیت دو بند فوق نسخ کند. روش قانونگذار در قانون تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار نیز بر این بوده که دقیقاً موادّ مغایر را مورد اصلاح و بازنگری قرار دهد که این موضوع، علاوه بر حرفههای ثلاثه حقوقی (کارشناسی، سردفتری و وکالت) در موادّ دیگر آن قانون نیز اتفاق افتاده است و ما شاهد نسخ صریح برخی از موادّ قانونی هستیم؛ بنابراین، تبصرۀ ۴ ماده ۱ قانون تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار، نمیتواند مادۀ ۴ ق.ک.ا.پ.و.د را نسخ ضمنی کند چون عام لاحق، فاقد توانایی اصولی و حقوقی لازم برای نسخ خاص سابق، بدون تصریح است. دوران نسخ ضمنی قوانین با وضع قانون سال ۱۳۸۹، در مورد قوانین جدید به سرآمده است. از این جهت، نیازی به بازنگری در ماده ۱۳۳ آییننامه اجرایی ل.ا.ک.و.د نیست هر چند اصل موضوع نیز چون قانونگذار در ق.ک.ا.پ.و.د، مجوّزی برای وضع آییننامه اجرایی برای آن نداده، مردود است و برای اجرای قانون، باید به خود ق.ک.ا.پ.و.د، مراجعه نمود. صرفنظر از اینکه مجوز قانونی بهمنظور وضع آییننامه برای ماده ۶ ق.ک.ا.پ.و.د وجود ندارد، در راستای تفسیر به نفع وکیلی که متهم به ارتکاب تخلّف است، ماده ۱۳۳ آییننامه اجرایی ل.ا.ک.و.د را باید با ماده ۲ تفسیر نمود؛ بنابراین «تمرکز غیرمجاز» وقتی پدید میآید که فعالیت در خارج از آن استان (و نه شهر محل دایر بودن دفتر قانونی) صورت پذیرفته شده باشد. وضع ماده ۵ قانون تسهیل صدور مجوزهای کسبوکار در مقام نسخ صریح تبصره ماده ۱ ق.ک.ا.پ.و.د، به معنای پایان موضوعیت داشتن کمیسیون تعیین ظرفیّت متشکل از آن ۳ عضو و حاکمیت کانون وکلاء بر تقسیم کارآموزان و وکلاء در محدوده آن استان بر مبنای اصل ۲۸ ق.ا (ضرورت ایجاد شغل، بر اساس نیاز جامعه) است؛ زیرا، بر اساس بند (ب) ماده ۶ ل.ا.ک.و.د، یکی از وظایف کانون وکلاء، «اداره امور راجع به وکالت دادگستری» است. کانونهای وکلاء، موظف به اجرای دقیق اصل ۲۸ هستند و نمیتوانند و حق ندارند که کارآموزان و وکلاء را در یک یا چند شهر، بدون توجه به نیاز جامعه، متمرکز کنند؛ زیرا، کانون باید امور راجع به وکالت را اداره نموده و به نیاز کلّ جامعه، توجه کند. از این جهت، هر کس بر مبنای رتبه علمی و علاقه باید بتواند در مکان مورد علاقه که مطابق با لیاقت علمی باشد، انجام وظیفه کند. تبصره ۴ ماده ۶ ق.ک.ا.پ.و.د نیز بنا بر موارد معنونه در فوق، معتبر است.
پروانه وکالت کارکنان دولت و وبازنشستگان دولت وپروانه کارشناسی رسمی دادگستری کارکنان دولت وبازنشستگان دولت و همچنین پروانه نظام مهندسی کارکنان دولت وبازنشستگان دولت ظلمی است درحق جوانان تحصیلکرده وبیکار وبعضا متاهل ودارای فرزند که در کشور بیکار می باشند . چرا باید یک کارمند دولت یا بازنشسته دولت که یک حقوق از دولت دریافت می کند برای شغل دوم در ساعات کاری وغیر کاری کارکارسناس رسمی دادگستری انجام بدهد یا کار وکالت بکند با پروانه نظام مهندسی ناظر پروژهای ساختمانی باشد . آیا این فساد ورانت را دردستگاههای اجرایی افزایش نمی دهد ایا جای ازافراد بیکار وجوانان تحصیلکرده وبیکار را افرادی که چندین شغل هایی دارند نگرفته اند . از مسئولین تقاضا ودرخواست می کنیم پروانه وکالت ،کارشناس رسمی وپروانه نظام مهندسی کارکنان دولت وبازنشستگان دولت لغو شود واجازه داده نشود که کارمند دولت وبازنشستگان دولت کار وکالت ،کارشناس رسمی دادگستری را انجام دهند یا عضو نظام مهندسی باشند . این ین ظلم ،رانت وفساد است .
یکی از دلایل تجربه و شناخت میباشد.
با سلام
دوست محترم و گرامی
برداشت شما از این مطلب که به بهانه محدوده جغرافیایی نمی توانند پروانه وکالت صادر نکنند .
با این مطلب که هر وکیل باید در محل صدور پروانه تمرکز کاری و تاسیس دفتر رو انجام بده اشتباه هست .
و خروج موضوعی دارد زیرا صدور پروانه یک موقله است .
و نحوه کار با پروانه بحث دیگری هست که شما آنها رو با مخلوط کردید
هیچ فارغالتحصیلی بدون داشتن تجربه عملی و بینش عمیق و گسترده که نتیجه سالها فعالیت حرفه ای باشد ، نمیتواند وظایف کارشناسی رسمی دادگستری را برعهده بگیرد ، مگر میشود کسی که فقط مطالب نظری را در دانشگاه گذرانده ، بتواند یک واحد تولید فولاد یا پتروشیمی یا نیروگاه را ارزیابی کند و اشکالات و خطاهای پیمانکاران یا طراحان یا مجریان طرح را شناسایی ،انحراف های فنی را تشخیص و میزان خسارت تعیین کند ؟!! هر وظیفهای مراتبی دارد که پس از حصول شرایط قابل انجام خواهد بود .
در مورد نظام مهندسی نیز چنین است مگر صرفاً با گذراندن چند واحد درسی میتوان یک برج عظیم را طراحی کرد ؟ لزوماً باید یک مهندس سالها تجربه عملی کسب کرده باشد تا به مرحله ای برسد که بتواند یک برج عظیم را طراحی کند و قس علیهذا…
هیچ جای دنیا تحت عنوان ایجاد اشتغال و رفع بیکاری جوانان، زیر ساخت های کارشناسی کشورشان را نابود نمیکنند .
بهتر است مسوولین محترم کشور با مدیریت خردمندانه زمینه سرمایه گذاری و ایجاد اشتغال برای نیروهای جوان و مستعد را در مشاغل مرتبط فراهم نمایند ، نه این که سرنا را از سر گشادش بنوازند و آدرس غلط به مردم بدهند! و چارچوب های اساسی نظیر کارشناسی رسمی را که انتهای پلکان تخصصی در هر رشته ای است را تخریب یا زیر سوال ببرند .
این قوانین از جهتی مناسب و از جهتی ممکنه در صورت مدیریت نادرست مشکلاتی ایجاد کنه و همیشه افرادی برای سو استفاده از موقعیت فعال خواهند بود. باید قوانین تکمیلی و متناسب با قانون تسهیل ایجاد بشه!
خواهشا یکی بکه چه جوریه که کارمند رسمی پروانه وکالت داره هم شاغل وهم وکیله 😲😲😲😲هیچکس یعنی نمیدونه ظلم ازاین بدتر به بیکارهای حقوق وپشت درآزمون ؟!؟
کانون وکلا این قانون رو گذاشته بود تا رانت واسه زیر مجموعه خودش ایجاد کنه روی یک تقاضای انتقال پروانه تا یک میلیارد پول میگرفتن کجای دین ما این ناعدالتی رو پذیرفته!
یک سال تعداد پذیرش رو ۸۰۰نفر میکردن یک سال ۳۰۰۰نفر اونوقت اون بدبختی که در سالی که ظرفیت پایین بوده شرکت کرده و نتونسته شهر خودش قبول بشه ملزم به پرداخت یک میلیارد جهت نزدیک بودن به خانواده اش بود اگه این رانت نیست پس چیه؟
مصرف این پولها کجا بوده؟
ی جوون با هزار زحمت و درس خوندن تو آزمون شرکت کرده اونوقت خیلی راحت جوونهارو بازیچه میکنن
صرفه نظر از انتقادات بسیار جدی که بر طرح تسهیل وجود دارد .با نظر همکار فرهیخته جناب سید مهدی طباطبایی موافق نیستم بنظر میرسد در تبصره ۴ ماده یک قانون مذکورممنوعیت اعمال محدودیتهای مورد نظر صرفا در مرحله صدور مجوز مددنظر قاتونگذار بوده است زیرا قسمت اخیر تبصره که دارندگان یا متقاضیان ذکر شده به عنوان یکی از دلایل محدودیت صدور مجوز قید شده .یعنی به بهانه اینکه فاصله جغرافیایی دارندگان یا متقاضیان مجوز با فرد متقاضی از حد معینی کمتر است نباید سبب محدودیت صدور مجوز گردد که اشاره به محدودیت فاصله جغرافیایی و تعداد مجوزهای موجود برای سردفتری میباشد .
سلام و عرض ادب حضور جناب طباطبایی
بنظر میرسه قانون تسهیل و ماده مورد اشاره،مربوط به صدور مجوز است و این استدلال که تخلفی تحت عنوان تمرکز فعالیت در غیر از محل اشتغال وجود ندارد محل تردید است چرا که اشتغال در یک محل،مرحله ای پس از صدور مجوز میباشد و ماده مورد اشاره درقانون تسهیل که جناب طباطبایی در مقاله به آن اشاره نموده منافاتی با فعالیت در غیر از محل اشتغال مندرج در آیین نامه لایحه استقلال و تخلف تلقی کردن آن ندارد
شما که به مطلب آقای طباطبایی ایراد میگیرید به مرحله قبل از تعیین فعالیت و تمرکز و یا عدم تمرکز چه جوابی میدهید؟! مثلا کسی که در آزمون قبول شده آیا حتما باید حوزه قضایی انتخاب کند؟ و اگر حوزه قضایی انتخاب نکند دلیلی بر عدم قبولی او خواهد بود با توجه به : «وضع هرگونه محدودیت و مانع در مسیر صدور مجوز، که خارج از چهارچوب این قانون باشد به دلایلی از قبیل اشباع بازار، محدودیت ظرفیت و حدود صنفی یا بر اساس تعداد و یا فاصله جغرافیایی دارندگان و یا متقاضیان آن مجوز، ممنوع است.
درود بر همکار گرانقدر
استدلالتون رو پسندیدم بنظر بنده وکیل یا کارشناس که دستمزد خود رو از مردم اخذ میکنه یعنی پروانه اش نوعی مجوز کسب و کار است و مشمول قانون تسهیل مجوز کسب و کار میشود کما که این اتفاق هم افتاد و ظرفیت یا همان محدودیت برداشته شد
محدودیت مورد نظر در تبصره ۴ ماده ۱ قانون تسهیل فقط شامل ظرفیت نیست بلکه شامل محدودیت در محل کار و جغرافیا و نوع پرونده نیز هست
و امیدوارم که از دید مقامات قضایی دادسرا و دادگاه انتظامی وکلا تعدد گرفتن پرونده در شهرهای دیگر تخلف عدم تمرکز محسوب نشود