وکلاپرس- دکتر محمد رضا نظری نژاد رئیس سابق کانون وکلای دادگستری گیلان در یادداشتی خطاب به دکتر میر محمد صادقی -استاد حقوق جزا و جرمشناسی دانشگاه شهید بهشتی- سوالاتی را مطرح کرد.
به گزارش وکلاپرس در مراسم روز گذشته تاسیس مرکز وکلای قوه قضائیه دکتر میرمحمد صادقی رئیس شورای عالی وکلای مرکز وکلای قوه قضائیه به عنوان یکی از مهمانان مراسم سخنرانی کرد.
دکتر میر محمد صادقی در بخشی از سخنانش مدعی شد: اگر فعالیت این مرکز و وجود یک نهاد رقیب نبود، شاید هفتاد تا هشتاد درصد از کسانی که از کانون پروانه گرفتند، با توجه به وجود سیاستهای انقباضی در سابق، نمیتوانستند پروانه بگیرند؛ پس مرکز نه تنها به کسانی که از خودش پروانه گرفتند حق دارد؛ بلکه کسانی که از نهاد دیگر پروانه گرفتند بدانند که در نبود مرکز وکلا سیاست انقباضی ادامه داشت و موفق به اخذ پروانه وکالت نمیشدند.
بیشتر بخوانید:
در همین راستا دکتر نظری نژاد در یادداشتی دکتر صادقی را خطاب قرار داده و درباره برخی از موضوعات مهم روز از وی سوالاتی پرسید:
۱-یکی از آفات بزرگ زمانۀ جدید را «تقسیم کار افراطی» میدانند که ویژگی جوامع پیچیده و مبتنی بر تخصص است. تقسیم کارهایی که محتمل است در غیاب نگاه جامع و فراگیر، به تولید انسانهای تکهتکهشده و تودهای بیانجامد که به زعم برخی اندیشمندان، انسانهایی اینچنین، سیاهیلشکر نظامهای توتالیتراند.
اگر در دنیای جدید، تخصصگرایی افراطی و تقسیم کار پیچیده، به نحو ساختاری، انسانها را تکساحتی نموده است، اگر پیامد ساخت انسانهای این گونه، بیتوجهی به اقسام بیعدالتیها و ستمگریها و خنثی بودن در برابر آنها باشد و اگر چنین مسئلهای، نقد و آسیبشناسی همگانی سیستمهای معیوب و مخرب را سخت نموده است، در کشور ما به دلیل دیگر که شاید بتوان آنرا قبیلهگرایی نامید، همین نتیجۀ ناگوار را شاهدیم: خنثیبودگی، سکوت و محافظهکاری در برابر قدرت و همزمان تاختن و هجمۀ رادیکال به نهادها و افراد در سمت جامعه؛ گونهای دیگر از تقسیم کار که تخصص عدهای در آن، نه نقد قدرت بلکه نقد بیقدرتان است!
بیشمار مثال در این فقره قابل ذکر است که هرروزه در رسانهها و اخبار شاهدیم که چشم بر اقسام فسادهای ساختاری، نبود حاکمیت قانون، انحصار قدرت و فقدان شفافیت بسته و همزمان حرفهای مانند وکالت یا پزشکی را مورد حمله قرار می دهند!
۲-پر واضح است که در پیش گرفتن انصاف، آزادگی و شرافت رفتاری مستلزم آزادی و مصونیت بوده و بسیاری از رفتارهای دوگانه ناشی از خلاء آزادی و مصونیت است که رعایت اصول اخلاقی پیشگفته را از بد حادثه، نه فایدهمند بلکه هزینهبردار میسازد.
انگیزه پرداختن به این موضوع در این یادداشت، اظهارنظر برکشیدگان در قدرت نیست (که شرط ماندن آنان بر سریر قدرت، تأیید صلاحیت از سوی قدرت مستقر است) بلکه اظهارنظر فردی است که در بین دانشجویان حقوق، نامآشناست و کتب او در بسیاری از مراکز آموزشی حقوق، تدریس و همگان او را استادی باسواد و دانش میخوانند و احتمالا اظهارنظرش به جهت مرجعیتی چنین، می تواند محل استناد و توجه باشد؛
سخن از آقای دکتر حسین میرمحمد صادقی است که در دانشگاه شهید بهشتی استاد حقوق جزا و جرمشناسی است. ایشان در زمانهای با اقسام معضلات حقوقی بنیادین که موضع او سکوت در برابر آنان است، به موضوعی سخت بیاهمیت و فرعی پرداخته که یادآور «جنگ حیدری و نعمتی» در تاریخ پیشامدرن این سرزمین است!
به عنوان استاد حقوق جزا و جرمشناسی، انتظار جامعه از حقوقدانی در این جایگاه آن است تا مرجعیتی را که از جامعه نصیبش شده در هیأتِ ابزاری برای خدمت به جامعه و بیان مشکلات آن قرار دهد، نه آنکه خدای ناکرده، تمنا آن باشد که «مرا به خیر تو امیدی نیست، شر مرسان!»
البته ناگفته پیداست که انتظاری چنین، منوط به آن است که او اعتبارش را از قدرت و برای قدرت نداند که اگر خدای ناخواسته، چنین باشد، باید سر در چاه نمود و آنجا برای بیشمار دردهای پیدا و پنهان مردمان این سرزمین گریست!
۳-با فرض که انتظار ایستادن ایشان در سمت جامعه را منطقی بدانیم، انتظار جامعه از حقوقدانی چنین (که مدتی نیز در دوره مرحوم شاهرودی مدیر معاونت توسعه قضایی و سخنگوی قوه قضاییه بود) آن است که به جای سخنان شعارگونه و احساسی که یادآور شعارهای زنده باد مرده باد مرسوم است به این پرسشها پاسخ دهند که:
-به عنوان استاد حقوق، مشکلات حقوقی کشور را چه میدانند و چه راهکاری برای برون رفت پیشنهاد میدهند؟
-چه تصوری از حاکمیت قانون در کشور داشته و آیا اعتقاد دارند که حاکمیت قانون برقرار است؟
-فساد ساختاری را ناشی از چه دانسته و فقدان حاکمیت قانون و نبود شفافیت را در آن مؤثر می دانند یا خیر؟
-حاکمیت قانون، شفافیت و شایستهسالاری، ملازم با چه گونه نظام سیاسی و حقوقی بوده و وضعیت کشور ما را چگونه ارزیابی می فرمایند؟
-جایگاه حقوق و آزادیهای فردی و تامین آن به وسیله نظام سیاسی و حقوقی در ایران را چگونه میبینند؟
-به استقلال قوه قضاییه و استقلال نهاد وکالت در ایران چه نمرهای میدهند و احیاناً موانع پیش روی استقلال از نهاد قدرت را چه طور ارزیابی مینمایند؟
-آیا انحصاری شدن قدرت با نظارت استصوابی و ضرورت تأیید صلاحیت از سوی نهاد قدرت را تأیید مینمایند یا آنکه با نفی نظارت استصوابی، انتخابات آزاد را مفید میدانند؟
-به عنوان استاد حقوق، تحلیلشان از ناکارامدی داخلی و دشمنتراشی خارجیِ نهاد قدرت چیست؟
-به عنوان استاد جرمشناسی، اقسام آسیب های اجتماعی از فقر و اعتیاد و بیکاری تا بیشمار مشکلات دیگر را ناشی از چه نواقص و خلاهای سیاسی اقتصادی فرهنگی و… میدانند؟
-این استاد محترم حقوق، در برابر اراده های فراقانونی که به عنوان حکم، در مواردی، قانون را بیاثر و خاصیت مینماید چه موضعی اتخاذ کرده است؟
-به عنوان استادی که جرایم بینالمللی (که احساسات جامعه جهانی را جریحهدار می سازد تشریح و تبیین میکند) توصیهاش به نهاد قدرت در مواجهه با مردم و پاسداری از حقوق و آزادیهای فردی آنان چیست؟
۴-استاد حقوق جزا و جرمشناسی در جامعهای با اقسام ناکارامدیها، مصیبتها و دردها و به رغم سرمایه انسانی و طبیعی بیشمار، وقتی که چشم خویش را بر پرسشهای پیشگفته بسته
و در علن، تقابلی را که در مقایسه با مشکلات ساختاری حاکم، بهشدت فرعی و حاشیهای است بر زبان میآورد و نهاد مستقل وکالت را که دستکم نمادهای وکیل آزاده و مستقل از آن برخاسته اند مورد حمله قرار میدهد، جدای از عادیسازی وضع موجود،
اذعان میکند که در خدمت جامعه قرار نداشته و بلکه خود را سرباز نهاد قدرت میداند که همسو با نمایندگانش، تا اطلاع ثانوی آماج انتقاد و ایرادش، نه نهاد قدرت بلکه نهادهای اجتماعی آبرومند است که هزینهای در سمت قدرت ندارد بلکه منفعتبردار است!
-به راستی موضع ایشان در قبال استقلال نهاد وکالت و ضرورت تضمین استقلال مرکزی(که در آن ذیسمت هستند) از قدرت چیست و به عنوان عضوی مؤثر در آن مرکز در این زمینه، چه کارنامهای از خود بجا گذاشته است؟
-نظرشان در مورد وکلای مستقلی که در راستای دفاع از حقوق و آزادیهای فردی، متحمل هزینه شدهاند، چیست؟
-به عنوان استاد حقوق، در جامعهای که فرهنگ مراجعه به وکیل، ضعیف و وکالت در پروندهها، اجباری نیست، زیاد شدن تعداد وکیل را چگونه ارزیابی میکند؟ آیا مسئله او، کمبود وکیل است یا استقلال وکیل؟
اگر استقلال وکیل مساله او می باشد، آیا مخالفتی با اقدامات ناقض استقلال نهاد وکالت از خود نشان داده است؟ ازدیاد وکیل در غیاب امکانات و توانمندیهای کارآموزی وکالت، خروجی اش را احیاناً وکبل بی سواد و بیکار می دانند؟
واضح است که او می تواند ادعا کند که در پنهان، به رسالت نصیحتالملوکیاش پایبند بوده و اولیای امر را انذار و تبشیر میکند، اما و اما مساله آن است که اتفاقا از استادی مرجع، انتظار آن است که در علن اظهار نظر کرده و نهاد قدرت را از انجام کار بیقاعده باز دارد چرا که چنین اظهارنظرهایی، هزینه کار خلاف قاعده را بالا میبرد.
وانگهی اگر چنین توجیهی هم در بین باشد پرسش این است که راز سکوت علنی در برابر مفاسد قدرت در علن و همزمان تاختن به نهادهای فاقد حمایت از سوی نهاد قدرت چیست؟
در هر حال از استادی در هیات دکتر میر محمد صادقی که برابر شنیده ها کار وکالت نمی کند یا بسیار کم کار است و از این رو بعید نیست که از مشکلات وکلای جوان با خبر باشد، انتطار آن است که دستکم همان اندازه که در علن از وکالت، اینچنین شعارگونه سخن می گوید، در حیطه تخصص خویش، نهاد قدرت را نیز مخاطب قرار داده و مشکلات بنیادی که مردم با ان دست و پنجه نرم می کنند را نقد و اسیب شناسی نماید!
اعضای کانون وکلا اگر واقعا دلسوز حق بودند، تلاش رو منحصر به دفاع از استقلال خودشون که در واقع هیچ تاثیری در حقوق مردم ندارد نمیکردند، آن هم در حالتی که وکلای قوه قضائیه دوشادوش سایر وکلا و بسا پر رنگ تر در حال دفاع از حقوق ملت هستند و هیچ تفاوتی در دفاع، با وکلای کانون ندارند که بسا متعهدانه و مجدانه تر مشغول دفاع و حفظ و احقاق حقوق ملتند
چرا اگر دلسوز مردم هستید به کمیسیون های شهرداری و حل اختلاف مالیاتی که وابسته و حقوق بگیر سازمان متبوع هستند نمی پردازید که به شکل آشکار ناقض حق ملت و بی طرفی کمیسیون و هیاتهای مربوطه است؟ چرا یک بار از آن دم نزدید، همه فریادتان فقط حفظ استقلال موهوم و کبر انگیز و تفرعن مابانه ی خودتان است؟ به خود بیایید ودست از تظاهر بردارید وگرنه بیش از هجمه ای که به شما وارد میشود را مستحق ولایقید….
جناب مشاور محترم ماده ۱۸۷ چون سخن گفتن در خصوص مسائل شهرداری در صلاحیت کانون وکلا نیست و این قیاس شما کاملاً از اساس مع الفارق است!
پروندهای در خصوص تملک ملکی چهار طبقه در یکی از شعب اصل ۴۹ دادگاه انقلاب تهران در برابر ستاد اجرایی فرمان امام خمینی (ره) داشتم و وکیل یکی از طبقات ساختمان مذکور بودم دادخواست واخواهی و اعتراض شخص ثالث اصلی رو تقدیم کردم وکالت مالکین اون سه طبقه رو هم یکی از مشاورین ماده ۱۸۷ به عهده گرفت. روز جلسه دادرسی متوجه شدم که خود مالکین پشت در شعبه دادگاه وایسادن و وکیل ۱۸۷ ی استعفاء داده و در پاسخ موکلینش با این که پیش پرداخت هم گرفته بود که مدارک شما جعلی هست و نمیشه کاری کرد. وارد جلسه که شدم قاضی دادگاه کلی ایراد به دادخواست واخواهی مشاور ماده ۱۸۷ گرفت و دادخواست اعتراض شخص ثالث هم نسبت به سایر دادنامه ها نداده بود! بعدا وکالت اون سه طبقه رو گرفتم و تمام دادنامه هایی که له ستاد اجرایی فرمان امام (ره) صادر شده بود رو با استعانت از خداوند متعال به نفع موکلین نقض شد.
بنابراین، جنابعالی زیاد از همکاران خودت تعریف نکن! که هیچ بقالی نمیگه ماستم ترشه!
یادم هست که تو اون پرونده به خاطر تملک ملک مزبور توسط ستاد، نامزدی یکی از مالکان که جوان و استاد دانشگاه بود بهم خورده بود، مالک دیگهای دو تا دختر ۱۸ ساله دوقلو با بیماری صعب العلاج داشت و زن و شوهری که تمام هست و نیستشون از ۲۷ سال کارمندی همون یه واحد آپارتمان بود!
بنابراین، وکالت کردن و گرفتن حقوق موکلین که تمام هست و نیست و دارایی شون یه واحد آپارتمان خیلی حساس است و شرافت کاری یه وکیل حکم میکنه که در این خصوص احساس مسئولیت کنه، نه این که روز قبل از جلسه رسیدگی استعفا بده و دست موکلین شو بزاره تو حنا!
ازاین تماثیل، بی شمار درمورد وکلای کانون هم هست که پول بگیرند و تلفن جواب ندهند و کار نکنند
بحث در سطح کلان و ادعای دفاع از حقوق ملت هست که روسای کانون ها هرجا به نفعشان باشد سر میدهند در حالی که قلبا دلسوز ملت نیستند، اغلب اظهار نظرات مدیران کانون ها پیرامون حفظ شان موهوم کبریایی خودشان است، مثلا وکیل زیاد شود شان وکیل کاسته میشود، یا چقدر بر سر ۷اسفند به نام روز وکیل جنگیدند، در حالی که مرکز وکلا روز تاسیس مرکز را روز پاسداشت حقوق عامه نامید
حمل بر جسارت به جناب عالی و تمامی وکلای متعهد ومتخصص کانون ها نشود
بنده دست بوس جنابعالی و تمامی مدافعان حق هستم
لکن تکبر سر منشاء سقوط است، همانجا که شیطان به خدا گفت من از آتشم و انسان از خاک به او سجده نمیکنم، من چند هزار سال عبادت کردم ، از رانده شدگان درگاه الهی شد
نازیدن به نهاد ۷۰ ساله و به کار بردن نام وکلای نهاد دیگر به شکل وهن آور و متکبرانه نیز از مصادیق همان افعال است
فارغ از هر زنده باد و مرده باد، سر به راه مملکت باید نهاد
امیدوارم بتوانیم خالصانه و بدون غرض ورزری اظهار نظر کنیم و مدافع حق باشیم به جای آنکه کارمان تخریب و تخطئه ی یکدیگر و زیر سوال بردن اظهارات و بیانات هم باشد
متاسفانه کار روسا و مدیران شده توئیت زدن و زیر سوال بردن و تمسخر و تخریب و ایراد پیدا کردن از همکاران
باز هم اگر جسارتی شد پوزش میطلبم ودر راه اصلاح ادبیات و عقاید اشتباه خویش خواهم کوشید.
تکبر نیست دوست عزیز، حقوق و هست و نیست مردم چیزی نیست که باهاش آزمون و خطا کرد! نسل من زحمت کشیدند که دانشگاه عالی قبول شدند و در یک نهاد مستقل مشغول به کار شدند و الان هم وکالت تخصصی میکنند! من حتی آزمون ماده ۱۸۷ رو هم شرکت نکردم.
موفق و پیروز باشید…
پسر خوب جوری صحبت میکنی انگار وکلای محترم کانون شاخ غول شکوندن وکیل شدن هر کی ندونه ما قدیمی ها خوب میدونیم که تا قبل از سال ۸۵ تعداد شرکت کنندگان کانون از ظرفیت اعلامی بسیار کمتر بود و هر کس که سر جلسه آزمون شرکت میکرد قطعا قبول میشد.
سعی نکن با اظهار نظرها تفرقه ایجاد کنی در صنف و قشر کم سواد و با سواد وجود داره و این موضوع شخصی هست و ارتباطی به صنفش ندارم.
احسنت به شما که اینقدر وکیل متبحر، حاذق و باسوادی هستید، کاش به جای درج ناقص نامتان در حد امیر حسام، بیشتر خودتون رو معرفی میکردین تا از این همه دانشتان جامعه بهره بیشتری ببرد، چه خوب که امثال شما هستند و میتوانند عیار مشاوران ۱۸۷ رو به این زیبایی و محکمی عیان کنند!!!! حیف است این همه توانایی برای آحاد جامعه خصوصا حقوقدانان پنهان بماند، شما تراوشات علمی و دانشتان را به جامعه حقوقی ارزانی دارید بهتر است تا به اینگونه امور وقت گرانبهایتان صرف شود، قضاوت را بگذارید به عهده جامعه و مردم، چرا که به مصداق مثلی، عاقلان دانند
مرغ سیاه تخم سفید گذاشته . اینجا در شهر من وکلای کانون با کتمان حقیقت و حق جلوه دادن باطل و زد بند با بعضی از دستگاههای اجرایی تمام واگذاری های هیئت هفت نفره تقسیم اراضی را زیر سوال بردند و حدود ۱۰۰ خانوار را بی سر پناه کردند و دیگر وکلای صنف خودتان هم از مردم آسیب دیده بخاطر نداشتن پول حمایت و دفاع درخوری نکردند و مردم بعد از ۴۳ سال از واگذاری اراضی مال و منزل خود را از دست دادند . بجز عدهای قلیل از حضرات اکثر اعضای کانون به مدت حدود ۷۰ سال فقط شکلک مدافعان جامعه را درآوردند و در زیر نقاب حق طلبی ، فقط پول پرستی کردند. ضمن اینکه با سیاستهای انقباضی خود باعث افسردگی و بیماری بسیاری از افراد شدند و بعد در سمت دیگر به سر و سینه میزدید که نیمی از جرایم بخاطر بیکاریست و در هنگام شکایت حقوق خواندگان بیان میکردید که کسی که استعداد ندارد در وکالت جایگاهی ندارد . این حرف دروغ اهالی کانون شرم آور بود وقتی من سوالات دهه های ۶۰ و ۷۰ و ۹۰ را با هم مقایسه میکردم .با تحلیل وضعیت سوالات ترکیبی و تحلیلی سالهای ۹۰ و بعد از آن و سوالات ساده ، متنی و عینی دهه های ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ باید به صراحت گفت که کم سوادترین آزمون دهندگان دهه های ۹۰ و بعد از آن از مدعیان دهه ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ که پروانه کانون دارند با سوادترند . اهالی کانون حتی به این هم بسنده نکردند و در اختلاف با ادارات ثبت اجازه فعالیت مشاوره ای حقوق خواندگان را هم ندادند و گفتند که که موسسات را فقط وکلای کانون و در حوزه قضایی خود ثبت دهند . خیییر آقایان بحث سواد نیست بحث پول های هنگفت است که باید سفره مدعیان علم و استقلال را رنگی میکرد
اتفاقاً دوست عزیز من خودم وکیل دهه نودی هستم و تو تنها آزمون کارآموزی وکالت دو مرحلهای وکیل کانون وکلای مرکز (شهر تهران) شدم!
جناب امیر حسام عزیز من وکیل نیستم ولی میخونم اونم عاشقانه واما بعد میتونم خواهش کنم هردوگروه از عزیزان رفتار یکنفر را به جماعتی بزرگ تعمیم ندهند.جنابعالی ازبنده بهتر میدونیدکه کم نیستند وکلایی که بخاطر ضعف بنیه علمی دادخواتشون رد وکلی ضرر به موکل میزنن ،هرکسی عاشقانه بیاموزه وکار کنه قطعا منشا خیره ،قصدنصیحت نداشتم که دراون جایگاه نیستم ولی مراعات نوشتار مایه آرامش جامعه است.بنده رو ببخشید.
دوست گرامی حقوق مردم چیزی نیست که باهاش آزمون و خطا کنی! کسی منکر کاستی های کانون وکلا نیست اما اگه نسل فعلی وکلای جوان به مدیریت کانون برسند امید به اصلاح نواقص و کاستیها هست اما در مورد نهاد ماده ۱۸۷ چنین چیزی متصور نیست چرا که این نهاد از خود استقلالی ندارد و به صورت ۱۰۰ درصدی زیر نظر قوه قضائیه هستش! به طور مثال نگاه به نظر رئیس این نهاد (= آقای عبدلیان پور) کن که بطور قاطع از دادن پروانه ماده ۱۸۷ به قضات بازنشسته دفاع میکنه و حتی الان قضات شاغلی وجود دارند که هنوز بازنشسته نشدن پروانه این نهاد بهشون داده شده!
دوست گرامی، یک نفر نیستش و بارها برام از این موضوعات تکرار شده! انتقاد مشکلی نداره اتفاقا جامعه علمی پذیرای نقد هستش! نهادی که از بیخ و بن مشکل داره نتیجه ش میشه همین. خیلی علمی موضوع رو براتون روشن میکنم در که کانون وکلا کاستیها و نقایصی داره هیچ شکی نیست اما شخص الف یا ب هم نسل من امروزی میتونند نامزد انتخابات کانون بشوند و این نقایص رو درست کنند و صد در صد این اتفاق میافته! اما آیا ماده ۱۸۷ ی میتونه نقایص این نهاد از جمله عدم استقلال و خیلی امور دیگه رو از این طریق برطرف کنه؟! پاسخ بدون تردید خیر هستش چرا که این نهاد زیرمجموعه قوه قضائیه هست و هیچ وقت استقلالی نداره و رئیس این نهاد به قضات شاغل پروانه میده و از دادن پروانه به قضات بازنشسته دفاع میکنه و تازه این موضوع رو تحسین میکنه! و خیلی راحت پروانه یه استاد دانشگاه رو ابطال میکنه تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! منظورم دکتر گرجی ازندریانی استاد گروه حقوق عمومی دانشگاه شهید بهشتی هستش!
بنابراین، این موضوعی که بیان کردم نه تنها باعث برهم خوردن آرامش جامعه نیست بلکه باعث روشن نگهداشتن چراغ نقد و اصلاح امور هستش.
موفق و پیروز باشید…
یاد آن مثل انگلیسی افتادم که می گوید “تفرقه بیانداز و حکومت کن ”
دوستان کسانی طرح تسهیل رو درانداخته اند که منافعشان در آن بود تا چند صباحی بعد به ملت آمار اشتغال زایی داده و باز هم رای ملت را به سمت خود بکشند ، به نظر وسط این مجادله ها پرتقال فروش را گم می کنیم . علی ایحال در این که مرجع اصلی وکالت کانون وکلا هست شکی نیست و مرکز مشاوران موضوع ماده ۱۸۷ برای این تاسیس گردید تا به اصطلاح کمبود وکیل را جبران کند حال سئوال این است که آیا با وضعیت فعلی کمبود وکیل جبران نشده است و وقت آن فرا نرسیده که اندکی نیز مرکز مشاوران خود را سپر بلا نموده و اعلام کند که به دلیل اشباع وکیل ماموریت خود را بطور کامل انجام داده و از جذب وکیل امتناع نموده و من بعد انرژی خود را صرف تمشیت امور وکلای فعلی می نماید؟ یا اینکه قرار است با طراحان تسهیل هم نوا شده و تیشه به ریشه هم صنفی های خود در مرکز و کانون ها می زند . لازم به ذکر است که ما منکر وجود افرادی باسواد و با وجدان که به دلایلی امکان حضور و فعالیت تحت عنوان کانونهای وکلا را نیافتند و تحت نظر مرکز وکلا مشغول فعالیت در عرصه وکالت هستند نیسنیم .
اقای دکتر صادقی اتفاقا یکی تز مشکلات جامعه و مردم انهم مرنبط با تخصص خودش را گفته و راست هم گفته چون به علت همین انحصار و انقباض وهزینه های وکیل در کشور ما بالاست و وکلا چندین برابر تعرفه قانونی پول میگیرند و مردم توان انرت ندارن و به یمت گرفتن وکیل نمی روند و روند رسبدگی قضایی مختل می شود و جوانان تحصیل کرده و با سواد حقوق هم بیکارند حال اقایان عوض دفاع از حقوق مردم با فرافکنی و بیانات سفسطه گری اقای وکتر رت مورد هجمه ناجوانمردانه قرار میدهند انوقت خودرا وکیل مردم میدانننداینکه اشباع کجاست که به علت کمبود وکیل باد ده برابر حقالوکاله رسمی پول به وکیل داد؟
برادر جان شما لطفا کاسه داغ تر از آش نگین …زیادی یه مرجع معمولی رو بزرگش نگنین ..هی کانون گانون میگین دیدیم چطور حق ضایع کردن سال ۱۴۰۱ ..مهم خود مجلس و قوه قضاییه نه ارگان های وابسته
با سلام
آقای دکتر صادقی یک حرف زده بود که اگر مرکز نبود سیاست های انقباضی کانون باعث می شد که ۷۰تا ۸۰ درصد وکلا کانون الان وکیل نباشند
اگر درست گفته اند که هیچ و اگر بنظرتان صحیح نیست باید جواب و دفاع در این خصوص و این موضوع نمود
نه اینکه ایشان چه کارهایی برای استقلال مرکز وکلا نموده اند و یا ….
که هیچ کدام از این سوالات پاسخ این ایراد و یا شبهه نمی باشد
شاید حرف ایشان را قبول دارید ولی برای خالی نبودن عریضه یک حرفی باری به هرجهت می گوئید
با سلام
به نظرم سوالات خوبی طرح شده و نه فقط میرمحمدصادقی گه هر حقوق خوانده ای باید نزد وجدان خویش پاسخ دهد که اولویتش قدرت است یا مردم؟
البته عملکردها، اظهارات و حتی سکوت های شخص بخصوص وقتی که جامعه انتظار موضعگیری دارد خود بهترین میزان برای داوری است و متاسفانه فرد مدنظر جناب نظری نژاد، امتحان خوبی در این خصوص نداده و از همین روست که در جوامع حقوقی یک حقوق دان حکومتی، غیر مستقل و وابسته شناخته می شود. امید که از این پس جز این باشد و به راحتی ممکن است.
خدمت وکلای محترم کانون های وکلای دادگستری و مرکز وکلای قوه قضائیه عرض میکنم که متاسفانه چندین سال هست که به جان همدیگه افتادید و به جای اینکه به فکر مردم و نهاد وکالت باشید به رقابت با هم می پردازید و نتیجه اش هم معلوم نیست در آینده چی باشه ، این نهاد میگه شما بیاین ادغام بشید با من ، اون یکی هم برعکس همین رو میگه .
اگه اظهارات مسئولین هر دو نهاد رو بررسی کنید به نظر میرسه که دغدغه ای جز رقابت و حذف دیگری ندارند .
اسکودا به استقلال خودش تکیه داره. مرکز وکلا هم به پشتیبانی حاکمیت مینازه
متاسفانه در بین وکلا هم طوری وانمود میشه که استقلال رو با مقابله با نظام یکی میدونن و حاکمیت رو هم به نوعی تا حدودی مقابل خودشون قرار دارن .
اگه بخوایم از اشکالات موازی بودن این دو نهاد بگیم اونقدر میشه مطلب نوشت که واقعا جای تاسف داره
به هر دو نهاد هم اشکال وارد هست .
شما عزیزان وکلای محترم راه پیشکسوتان رو در رقابت ادامه ندید و فکر این باشید که عدالت در کشور خدشه دار نشه .
این رو هم بدونید که اگر استقلال وکیل زیر سوال بره قطعا به نفع مردم نیست و نکته مهمتر اینکه به طور قطع به نفع حاکمیت هم نیست .
خیلی ها فکر میکنن که اگر نهاد وکالت استقلالش تا حدی گرفته بشه به نفع حاکمیت هست و با تصور توهم آوری این مورد رو دنبال میکنن .
در نهایت به عنوان عضو کوچکی از جامعه حقوقی پیشنهاد میکنم که یه فکری برای این رقابت بی انتها و نافرجام کنید .
بهتره افراد دغدغه مند در هر دو نهاد کمیسون مشترکی تشکیل بدن و به یک نتیجه واحد برسن و مشکلات جامعه وکالت و دغدغه های دفاع از مردم رو حل کنند .
چرا ۹۹ درصد از نخبگان رشته حقوق عضو کانون وکلا هستند و نه نهاد ماده ۱۸۷؟! و چرا حتی نخبگان و اساتیدی که وکیل نیستند نیز نهاد موازی ماده ۱۸۷ رو قبول ندارند؟! حتی مرحوم دکتر امیر ناصر کاتوزیان نیز ماده ۱۸۷ رو قبول نداشتند! اون یک درصد هم گذاشتم برا اطمینان.
حتی اکثر قضات بازنشسته هم بین پروانه ماده ۱۸۷ و کانون وکلا، پروانه کانون وکلا رو انتخاب میکنند!
ببخشید مستند آمارهای عجیب و غریبتون رو بد نبود اعلام میکردین، لابد در دفاعتون در محاکم هم همینگونه از موکلان بخت برگشته عمل کردین،
مشاوران ماده ۱۸۷ گویی خاری به چشمتان نشستن
یادمه تو کلاس ۸ نفره + دو نفر سهمیهای حقوق خصوصی دانشکده حقوق دانشگاه علامه طباطبایی وقتی اولین بار با همکلاسیهامون آشنا میشدم اکثراً وکیل یا کارآموز کانون وکلا بودن و فقط یک نفر از اون دو نفر سهمیهای مشاور ماده ۱۸۷ بودند. اکثر رتبه برترهای زمان خودم در آزمون کارشناسی ارشد که خودم میشناختم مثل رتبه یک حقوق ثبت از دانشگاه تهران، رتبه سه حقوق تجارت بینالملل از دانشگاه تهران همه کارآموز کانون وکلا بودند. اینم یه آمار واقعی از دانشگاههای برتر ایران. میگی نه همین الان برو یه سر بزن به کلاسهای دکتری و کارشناسی ارشد این سه تا دانشگاه ببینید عضو ماده ۱۸۷ هستن یا کانون وکلا.
بله بله ممنون، خیلی آمارهاتون مستند و دقیق بود، مطمئنا دفاعتون از موکلین بخت برگشته در محاکم هم همینطوره
خب شما خودت برو یه آمار از کلاسهای کارشناسی ارشد و دکتری سه دانشگاه برتر ایران یعنی تهران، علامه طباطبایی و شهید بهشتی بگیر ببین چند نفر عضو کانون وکلا هستند و چند نفر عضو مشاورین ماده ۱۸۷! حتی این آمار رو میتونی از اساتید این دانشگاهها هم بگیری البته از سایت کانون وکلا و ماده ۱۸۷ خیلی راحت میتونی به این آمار برسی! به طور مثال مرحوم دکتر کاتوزیان از دانشگاه تهران و دکتر محمدرضا پاسبان (استاد حقوق تجارت) از دانشگاه علامه طباطبایی، دکتر کورش کاویانی (استاد حقوق تجارت) از دانشگاه علامه طباطبایی، دکتر کوشا (استاد حقوق جزا) از دانشگاه شهید بهشتی، دکتر حبیباله رحیمی (استاد حقوق مدنی: مسئولیت مدنی) از دانشگاه علامه طباطبایی و…
حالا این آمار واقعی بود یا بازم دروغ بود؟!
از همه مهمتر دکتر امیر ناصر کاتوزیان نهاد ماده ۱۸۷ رو قبول نداشت! دیگه از این بالاتر و مهمتر بازم آمار میخوای؟!
مرکز وکلا سال ۸۰تاسیس شده اولین دارنده ی پروانه دکتر نجاد علی الماسی در سال۸۰ هست، سایرین که با آزمون و کارآموزی، پروانه از مرکز گرفتند تقریبا از نیمه دوم دهه هشتاد شروع میشوند، در فاصله سالهای ۸۵ تا ۹۵ به اندازه انگشت های یک دست هم مرکز آزمونی نداشت چون فواصل آزمون زیاد بود و نامنظم، حالا چطور آمار قبولیهای دو نهاد را با هم میسنجید؟ از زمانی که برگزاری آزمون مرکز منظم و زیاد شد تعداد ورود نخبگان هم در آن افزایش یافت، شاخص ترین وکیل در مقطع ارشد در کلاس ما از وکلای مرکز بود
اکنون هم اگر بخواهید واقع بین باشید وکلای شاخص را خواهید دید، دکتر فرید کمیجانی وکیل تخصصی تجاری، استاد حسین اقدامی وکیل تخصصی ملکی، دکتر هادی توکلی موسس اولین استارتآپ حقوقی، و بیشمار اعضای هیات علمی در سراسر ایران که میتوانم اگر بخواهید نام ببرم که اگر از شهر خودم شروع کنم، معرفی ایشان زمان زیادی میبرد ودر حال ارائه ی خدمات حقوقی نافع و در سطوح عالی به حال جامعه هستند
و این خود نشانگر نقش مثبت و مفید این مرکز در خدمت به جامعه است، بی غرض اظهار نظر کنیم، هر دو نهاد با قوت ها و ضعفهایی در حال خدمتند و مرکز هم روز به روز در حال اصلاح و بهبود ارائه ی خدمات و آموزش مطلوب تر کارآموزان است و در حال ارائه ی ایده های نو و آموزشهای سطح بالاتر به جامعه حقوقی کشور
برادر و همکار عزیز
اینجانب هم مانند شما از وکلای کانون وکلای دادگستری هستم و افتخارِ پانزده ساله ام بابت این عضویت، از برای مولفه های مثبت و کم مانند کانون است و نه این فخر و مباهاتِ لغو و بیهوده بابت مولفه های پیش پا افتاده که برشمردید و عیان نیست از چه منبعی آمار میدهید.
برخلاف نظر شما بنده دوستانی از مرکز وکلا دارم که سواد شان بسیار بالاتر و دید حقوقی شان نسبت به بسیاری از همکاران کانون بسی گسترده است و این ملاک و معیار که برای سطح سواد برشمردید جز پوسته ای شکننده و بی مغز نیست.
امعان نظر واقعی به واژه ی مقدس وکالت نشان میدهد که یک وکیل بایسته و شایسته ی چه صفاتی است و این است که ملاک یک ذهن حقوقی قرار میگیرد و اکتساب علم همیشگی در کنار حفظ کرامت انسانی در راه احقاق حق راستین با دیدی جامعه شناختی است که یک وکیل را برجسته میکند نه عضویت در یک مجموعه اگرچه ابتدا عرض شد دلایل مباهات بنده به عضویت در کانون وکلای دادگستری که گواه ذهن های باز پیشگامان عرصه حقوق وکالتی کشور مانند شادروان دکتر محمد مصدق است واضح و گویاست لکن نه با معیارهایی که برشمردید که این بی انصافی است و در قاموس یک وکیل عدالت باید جایگاه نخست را داشته باشد و الا در ابتدای وصف وکالت و واو تعین مانده ایم؛ پس شایا و بایاست که در نظرات خود مبنی بر قیاس اینچنینی، بازبینی راستین بفرمایید که هم، شان وکالت و هم جایگاه نهاد متصل به حفظ گردد!
پاینده باشید
برادر من شماجواب من بده عزیزدلم چند وقت دیگه تو دنیا نیازی به وکیل نیست که کانونی باشه وبخوربخور توش باشه یک روزی نفت فورش ها توکل کشور شعبه داشتن تازه توکوچه خیابان دادمیزدن نفتی الان کجاست اون شغل ریس محترم کانون وکلا شما که سوال نی پرسی ازدکتر جواب من بده باهوش مصنوعی هم می خواهی مقابله کنی برادر من حقوق رشته مهمی نیست خودت ناراحت نکن به فکر یک شغل دیگه باش زیادم برای مردم شما فکر نکن مردم خودشون تصمیم میگیرن آقابالا سری مثل کانون بدرد مردم نمی خوره چه کرده کانون لطفا پاسخگو باشید
دوست گرامی (نفت فروش) نه (نفت فورش) !!!
بسمه تعالی
سلام بر کسانیکه همانگونه که حاج قاسم در خاک ریزها با نظام سلطه بیگانه مبارزه کرد،در سنگر نهاد ها و وزارتخانه ها با رانت خواران و انحصار طلبان مبارزه می کند.سلام بر دکتر میر محمد صادقی. و اما شما
جناب آقای نظری!چگونه است که شما مدام در پی مبارزه با نظام قدرت داخلی که ارکان بالای آن رهبری و سیستم حاکم بر کشور برگرفته از سال ها مبارزه با استثمار بیگانه بر کشور مظلوم ایران که خونهای جوانان این مرز و بوم در حمایت از پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران،بیشمار ریخته شده است و تعداد کثیری از علما و فضلا برای استیلای ایرانمان حبس های طویل المدت در نظام طاغوت کشیده اند.شما را چه شده است که بجای انتقاد به قدرت حاکمه داخلی،جسارت اندک نظری به قدرت و نظام سلطه بیگانه نمی افکنید؟چگونه است که در تفکرات حقوقی و اعمال حقوقی خود اندکی از به چالش کشیدن کسانیکه حاج قاسم را ترور کردند واهمه دارید؟ سرداری که همه ملت و نسل های بعدی ایران مدیون ایشان هستند.سرداری که از حمله وحووش به ایران جلوگیری کرد که اگر چنین نبود ژنوم ما ایرانی ها توسط داعش استحاله می شد.چطور شده است که پس از ارتزاق بر سر سفره انحصار حالا نیم خیز سفره گندم ری شده اید که وفایش به مراتب کمتر از سفره هایی است که در رانت و انحصار و تمامیت خواهی پهن گشته است.
برای کارنامه هفتاد ساله استقلال کانون وکلا بد نیست یک تحقیق میدانی به عمل آورید و از مردم بپرسید این وکلای دست پرورده امثال شما که به اصطلاح با سواد هستید چه گلی بر سر مردم زده اید.از هر یک میلیون ایرانی که بپرسید تقریبا همگی جز فحاشی به وکلا چیز دیگری جوابتان را نمی دهند.بد نیست برای اینکار لباس معمولی به تن کنید تا از کسی که پرسش می کنید متوجه نشود که شما وکیل هستید و شرم نکند.بله دوست عزیز اگه طمع گندم ری کرده اید به هیچ کس وفا نکرد!
امثالی چون میرمحمدصادقی ها با توجه بهمنافع شخصی خود و وابستگی بهحاکمیت به دنبال رضایت و خشنودی حاکمیت هستن و فردای روز تغییر ساختار سیاسی به مانند آفتاب پرست رنگ تغییر میدهند که بی شک در آن زمان با آنها طور دیگری برخورد خواهد شد
برای یک حقوقدان عدم شجاعت، عیب مهمی است و مسلما میرمحمدصادقی هر چند جواب همه سوالات را می داند ولی جرئت و جسارت و شجاعت لازم برای پاسخگویی به سوالات را ندارد. ایشان هنوز منتظرند که روزی وزیر دادگستری شوند.