اخبار آزمون هاویژه

زمان اعلام نتایج آزمون وکالت ۱۴۰۲ ؛ ۱۵ تا ۲۰ روز دیگر

وکلاپرس- رئیس کانون وکلای دادگستری مرکز از اعلام نتایج آزمون وکالت ۱۴۰۲ تا حداکثر ۲۰ روز آینده خبر داد.

به گزارش وکلاپرس آزمون وکالت ۱۴۰۲ کانون های وکلای دادگستری روز ۱۳ مرداد ماه با رقایت تقریبی ۱۰۰ هزار نفر در ۳۴ شهر در سراسر کشور برگزار شد.

دکتر حسن صفا دوست رئیس کانون وکلای دادگستری مرکز در پاسخ به سوال خبرنگار ایسنا در خصوص زمان اعلام نتایج آزمون وکالت ۱۴۰۲، زمان تقریبی اعلام نتایج را ۱۵ تا ۲۰ روز دیگر اعلام کرد.

بیشتر بخوانید:

رئیس کانون وکلای دادگستری مرکز گفت: نتایج آزمون ورودی کارآموزی وکالت کانون وکلای دادگستری سال ۱۴۰۲ پانزده تا بیست روز دیگر اعلام می‌شود.

همچنبن وی در مورد تعداد قبول شدگان این آزمون ابراز بی‌اطلاعی کرد.

گفتنی است پیش از این نیز رئیس کانون وکلای دادگستری یزد در گفت و گویی زمان اعلام نتایج این آزمون را اواخر شهریور اعلام کرده بود.

بر اساس اعلام قبلی، تعداد ۱۰۹ هزار و ۹۱۹ داوطلب در آزمون وکالت ۱۴۰۲ ثبت نام کردند که از میان این افراد، ۵۳ هزار و ۵۰۶ نفر را داوطلبان مرد و ۵۶ هزار و ۴۱۳ را داوطلبان زن تشکیل می‌دهند.

منبع: ایسنا

‫۳۷ دیدگاه ها

  1. صرفا جهت اطلاع ابراهیم کیانی معاون اسکودا که در روز برگزاری ازمون وکالت در شبکه خبر حاضر شد و به طرز موهن و زننده ایی کیفیت علمی داوطلبان ازمون وکالت در سالهای اخیر رو زیر سوال برد :
    اگرچه امار مشخصی از تعداد داوطلبان و تعداد سهمیه کانون مرکز در دهه ۸۰ وجود ندارد. ولی خوشبختانه امار مذکور برای ازمون کانون مرکز در سال ۹۰ اینترنت انتشار یافته. به استناد این امار و به عنوان مشت نمونه خروار سطح کیفی و نحوه پذیرش وکلای سالهای ابتدایی دهه نود و دهه هشتاد که شما سنگین کیفیت علمی اونها رو به سینه میزنید، در سال ۹۰ حدود ۱۱۴۳۰ نفر داوطلب وکالت شرکت در ازمون کانون مرکز (و کانونهای تابعه) بودند برای اینکه یکی از ۱۲۲۰ نفر پذیرفته شده اون سال باشند! یعنی چه؟ یعنی در سال ۹۰ به ازا هر ۹.۴ داوطلب یک نفر پروانه کاراموزی وکالت رو به دست می اورد. اون هم با شرکت در ازمونهای سطح پایین.
    سال قبل که اولین سال ازمون تسهیل بود، تعداد ۷۳ هزار نفر در ازمون داوطلب شدند و ۷۰۰۰ نفر پذیرش شدند. به عبارتی قانون تسهیل با تمام معایبش نسبت داوطلب به پذیرش رو رسونده به سطح ازمون سال ۹۰ و به احتمال زیاد ازمون های دهه هشتاد.
    حالا اگر سطح سوالات ازمون سالهای اخیر رو با سطح مضحک سوالات ازمون در اون سالها مقایسه کنیم عمق مغلطه شما پیرامون کیفیت علمی داوطلبان سالهای اخیر کشف میشه. لذا با توجه به اینکه لااقل ۹۵ درصد وکلای پذیرش شده در اون سالها لیسانسیه های ابکی دانشگاه های کیلویی هستند که متاسفانه اهتمامی به افزایش سطح علمی خودشون نداشتند در این سالها، و صرفا ترجیح دادند به کاسبی بپردازند(وکلای دهه هشتاد همین رویکرد رو به نهاد مقدس وکالت دارند) لذا جنابعالی که به طور قطع یکی از وکلای پروانه گرفته مرکز در دهه ۸۰ هستید باید انگشت اتهام بیسوادی و فقدان صلاحیت علمی رو به سوی این دسته از همکارانتون بگیرید نه داوطلبینی که لا اقل عیار علمیشون در ازمونهای سخت و غیر استاندارد سالهای اخیر سنجیده شده است.

    1. درود بر شما ،چقدر استدلال خوب و کارشناسی شده.
      وکلایی که بدون رقابت و صرفا با طرح سوالات شفاف نص محور بدون استرس وکیل ابکی شدن و امروز از ترس جمع شدن کاسه کوزه انحصار دست به هر ننه من قریبمی میزنند و هیاهو و ای اسفا سر میدن
      و طرح سوالات بی محتوا و غیر استاندارد و غیر علمی اتقام گیری از ۱۱۰ هزار نفر شرکت کننده میگیرن و فردا همین درصد ها را میخوان علم کنن که قبول شدگان سواد ندارن.مرگ بر انحصار و انحصار طلب…

    2. به راستی که خدای مهربان ، جای حق نشسته است . چراکه هنوز یک ماه از معرکه آزمون وکالت نگذشته بود که کانون و کانونیان معزز و معظم ، به آشوبی گرفتار شدند که ما داوطلبین هم دلمان به حالشان سوخت .

    3. آن‌گاه که غرور کسی را له می‌کنید، آن‌گاه که شمع امید کسی را خاموش می‌کنید ، آن‌گاه که زحمات بنده‌ای را نادیده می‌انگارید ، آن‌گاه که حتی گوشتان را می‌بندید تا صدای خردشدن غرورش را نشنوید ، آن‌گاه که خدا را می‌بینید و بنده خدا را نادیده میگیرید ، می‌خواهم بدانم، دستانتان را به سوی کدام آسمان دراز می‌کنید تا برای خوشبختی خودتان دعا کنید؟ به سوی کدام قبله نماز می‌گزارید که دیگران نگزارده‌اند؟

    4. آقای محمد محمدی نیک بوشهری از اون یازده هزار نفر فقط یه چیزی حدود ۲۲۰ نفر خود تهران قبول شدند! اونم با اولین و آخرین آزمون دو مرحله‌ای تستی – تشریحی! در این‌که ساختار کانون وکلای مرکز در حال حاضر و گذشته کارایی نداره بحثی نیست اما شما حق نداری سواد وکلایی که در همین سال ۹۰ قبول شدند رو زیر سؤال ببری! دوستانی دارم که در همین سال ۱۳۹۰ از دانشگاه علامه طباطبایی در کانون وکلای مرکز قبول شدند و در دوران کارآموزی اکسپت بورس تحصیلی رشته داوری تجاری بین المللی دانشگاه سوربن (پاریس یک) رو گرفتند و الان با مدرک دکتری در فرانسه وکیل هستند یا هم دانشکده ای دیگری که در رشته تجارت بین‌الملل گرایش حقوق دریایی در دانشگاه نیس فرانسه پذیرش گرفتند!

      1. امیر خان!
        بنده حواسم کاملا جمعه. میدانم که چه گفتم. داخل پرانتز اشاره شد که ” و کانونهای تابعه” یعنی هم سهمیه و هم داوطلب متعلق به کانون مرکز بوده و البته استانهایی که به لحاظ نداشتن کانون مستقل تابع مرکز بودند. بنابراین این ایراد شما به جا نیست. اساسا تفاوتی در اصل ماجرا هم ندارد.
        ضمنا یک نکته دیگه. وقتی بنده عرض می کنم ۹۵ درصد وکلای دهه هشتاد و نود که لیسانسیه های آبکی از دانشگاه های کیلویی دارند که طی سالهای بعد از وکالت اهتمامی به ارتقا کیفیت علمی خودشون نداشتند، یعنی به این امر وقوف کامل دارم که ۵ درصد مابقی از وکلای اون مقطع هم یا لیسانسیه های باسواد از دانشگاه های معتبر کشور بودند که تحصیل در اونها ارزوی همه وکلاست، یا مثل دوستان شما افراد صاحب اراده ایی بودند که بعد از اخذ مدرک کارشناسی تونستند با تلاش و پشتکار برای تحصیلات تکمیلی در دانشگاه های معتبر پذیرش بشن و حساب اونها از ۹۵ درصد دیگه جداست!
        بنابراین
        اولا؛ بنده به استناد همون عرایضم اکثریت وکلای دهه هشتاد و ابتدای دهه ۹۰ رو بیسواد می دانم نه مطلق وکلا رو! و لذا استنباط شما از عرایض بنده تفسیر به رای محسوب میشه و درست نیست چون شما من رو متهم کردید به زیر سوال بردن سواد وکلا. که خب معنای جمله تفسیری شما زمین تا اسمون با عرض بنده تفاوت دارد.
        بله؛ شما می توانید به تخمین بنده نقد وارد کنید و بگید که تعداد وکلای فارغ التحصیل باسواد بیش از ۵ درصده. که خب این یک ایراد و نقد قابل اعتنا است و میشه در رابطه باهاش بحث کرد.

        ثانیا؛ اگر یک نگاه کلی تر بخواهیم به ماجرا داشته باشیم باید بپذیریم که هم عرایض بنده مبنی بر بیسوادی ۹۵ درصد وکلای موضوع بحث صرفا یک ادعاست و هم فرمایش جنابعالی در مورد میزان نبوغ و سطح علمی و کیفیت کار اونها!
        به عقیده بنده راه راستی ازمایی این ادعاها، اینه که وکلای فعلی هر چند سال یک بار ملزم به شرکت در همان ازمونی بشوند که داوطلبان جدید برای ورود به حرفه وکالت اون رو میگذارنند.و شرط تمدید پروانه وکلا شرکت مجدد در ازمون باشد.
        یعنی قانون باید به نحوی اصلاح بشود که داوطلب پس از قبولی گمان نکند که خر مرادش از پل گذشته و دیگر نیاز به صلاحیت سنجی ندارد! این اتفاق (الزام به شرکت در ازمون) علاوه بر اینکه چماق رد صلاحیت علمی رو همواره بالای سر وکلا نگه می دارد و جامعه وکلا رو ناچار به مطالعه مستمر و ارتقا دائم کیفیت علمی شان می کند، می تواند به نوعی شرایط برای نسخ قانون شتابزده و غیرکارشناسی تسهیل رو هم فراهم کند چون از این طریق بخشی از افزایش سهمیه ها از طریق حذف وکلای فعلی و جایگزینی اونها با وکلای جدید محقق می شود.و قانون تسهیل به میزان زیادی موضوعیت خودش رو از دست می دهد.

        البته بدیهی است که بخشی از وکلای واقعا باسواد که کیفیت علمی خودشون رو طی سالها متمادی تحصیل کسب کردند باید از این شرط شرکت مجدد در ازمون معاف بشوند. مثلا قانون گذار می تواند وکلایی که فارغ التحصیل دوره تحصیلات تکمیلی یکی از ۶-۷ دانشگاه معتبر کشور (مثل دانشگاه تهران-شهید بهشتی- علامه-شیراز- فردوسی و…) هستند و همچنین اعضای معزز هییت علمی این دانشگاه ها(صرفا همین دانشگاه ها) رو از این ازمون های مجدد معاف کند.

          1. چون وکیل عضو کانون مرکز به نام محمد محمدی نیک داریم اما محمد محمدی نیک بوشهری نداریم

          2. بنده کاراموزم.
            ولی به شدت از نگاه غلطی که جامعه و بالتبع اون مجلسیان نسبت به حرفه شریف وکالت پیدا کرده دلسرد و آزرده ام.
            و البته بر خلاف اعضای اسکودا و هییت مدیره کانونها اهل فرافکنی هم نیستم و می دانم که علت این نگاه غلط، رویه و رویکرد بخش عمده جامعه وکلا به نهاد مقدس وکالت بوده.

            در واقع از اواخر دهه هشتاد تا اوایل دهه نود، به سبب توجه کلی جامعه به رشته های مرتبط با مهندسی(که اقتضای جامعه در حال توسعه اقتصادی اون دهه بود) و پزشکی، رشته های مرتبط به علوم انسانی مهجور ماند و موجب شد تا کم استعداد ترین و کم سواد ترین دانش آموزان مشغول به تحصیل در رشته های مهمی مثل حقوق اون هم در مراکز دانشگاهی غیر دولتی درجه چندم بشوند(البته بحث اون نخبگان محل در مراکز دانشگاهی درجه ۱ سواست) و این گروه با کمترین درک از فلسفه حقوق و وکالت و اهمیت این رشته فارغ التحصیل شدند و به یمن آزمونهای آسان حقوقی ردای وکالت رو بر تن کردند و با همین درک نادرست و ناقص صرفا به یک جنبه کم اهمیت رشته حقوق یعنی جنبه مالی این حرفه توجه و اولویت دادند(در حالی که بزرگان حقوق مثل دکتر کاتوزیان همواره به طور مستقیم و غیرمستقیم به دانشجوهاشون و وکلا نسبت به عواقب خطرناک توجه بیش از حد به این جنبه هشدار دادند) و با همین نگرش خطرناک کاسبکارانه حاصل از درک ناقص و نادرست، با آزمونهای ساده و کم داوطلب و یا با استفاده از آوانس و رانت ماده ۸ اصلاحی قانون وکالت و یا سهمیه های ایثارگری، به جرگه وکلا پیوستند و به مرور به دلیل افزایش شمارشون، این نگرش غلط رو مبدل به نگرش غالب جامعه وکلا نمودند و در عمل و در اثر همین نگرش غلط مفهوم وکیل و موکل رو مبدل به دوگانه تقابلی خطرناک موکل-وکیل کردند و با توجه به همین اکثریت و غلبه، سیاستهای کانونها رو هم از طریق شرکت در مجامع کانونهاتغییر دادند و کانونها و هییت مدیره اونها رو که مسوولیت خطیر پایداری از نهاد وکالت به عنوان پناه و ملجأ ملت داشتند مبدل کردند به یک اتحادیه صنفی بی مقدار برای حفظ و توسعه کسب و کار وکالت.
            و کار به جایی رسید که گاه بدنام ترین وکلای یک شهر و استان به علت قدرت لابیگری در بین همکاران به عضویت هییت مدیره کانونها و حتی ارکان اسکودا درآمدند!

            در واقع بنده عقیده دارم این وقایعی که طی دو دهه اخیر زخ داد و فوقا بهش اشاره شد عامل وضع موجود و نا امیدی جامعه از وکالت و جری شدن دشمنان ۷۰ ساله نهاد وکالت گردیده.
            بنده بر خلاف خیلی از دوستان نیک نظر کرده و پر خویش در این تیر از غیب آمده دیده ام و لذا عقیده دارم که
            ز که نالیم ؟ از ماست که بر ماست!

        1. به چند دلیل با راهکار شما موافق نیستم: ۱- قبولی در آزمون کارآموزی وکالت و ورود به حرفه وکالت برای فرد، حق مکتسبه ایجاد می کند و هیچ قانونی نمی تواند در جهت نقض این حق تصویب شود. ۲- در صورت قانون شدن این راهکار شما، این امر به تمام قبول شدگان آزمون در چند سال اخیر که با پشت سر نهادن آزمون سخت به حق خود دست یافتند نیز سرایت می کند و این امر نمی تواند موجه باشد. ۳- در صورت قانون شدن این راهکار شما، این امر نمی تواند مختص حرفه وکالت باشد و حرف دیگر از جمله پزشکی و مهندسی هم باید مشمول گردند؛ آیا پزشکان و مهندسان هم چنین راهکاری را قبول دارند و در مجامع خود در موردش صحبت می کنند؟ ۴- فردی که وارد حرفه وکالت شده، اعاشه و درآمد وی از این حرفه تأمین می گردد؛ آیا رواست که وی را پس از چندین سال وکالت که ممکن است به سن میانسالی و بالاتر رسیده به شرکت در آزمونی وادار نمایند که ممکن است در آن سن به بیکاری وی منتهی گردد؟ ۵- در پایان نوشتار خود تصریح کرده اید: “قانون گذار می تواند وکلایی که فارغ التحصیل دوره تحصیلات تکمیلی یکی از ۶-۷ دانشگاه معتبر کشور (مثل دانشگاه تهران-شهید بهشتی- علامه-شیراز- فردوسی و…) هستند و همچنین اعضای معزز هیئت علمی این دانشگاه ها(صرفا همین دانشگاه ها) رو از این ازمون های مجدد معاف کند!” این سخن به معنای تبعیض قائل شدن بین دانش آموختگان حقوق است و تبعیض امری بر خلاف حق، قانون، وجدان بشری و عدالت است.

          1. هم رشته‌ای گرامی این تبعیض نیست! کسی که مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد یا دکتری رو البته بدون سهمیه از یک دانشگاه تیپ یک مثل دانشگاه تهران، علامه طباطبایی و شهید بهشتی و غیره گرفته و برای تمام دروس تخصصی کتاب‌های سیصد، چهارصد صفحه‌ای به بالا رو مطالعه کرده و در حال حاضر هم به مطالعه به روز ادامه میده باید یه فرقی با کسی که مدرک کارشناسی شو با جزوات بیست صفحه‌ای گرفته، فرق کنه! مگه همین آزمون قضاوت نیست که داوطلبان فارغ‌التحصیل دانشگاه‌های تیپ یک از آزمون کتبی معاف هستند!

          2. در پاسخ به امیرحسام گرامی!
            درست است که دانش آموختگان دانشگاه‌های گروه اول و دوم با کسب معدل ۱۶ به بالا از آزمون کتبی قضاوت معاف هستند؛ اما عیار دانش حقوقی آنها در مصاحبه علمی، ارزیابی و سنجیده می شود و این امر دلیل قطعی بر قبولی آنان نیست؛ فلذا اگر قرار بر این باشد که دانش حقوقی دانش آموختگانی که در شرایط مساوی در آزمون کارآموزی وکالت شرکت کرده و رتبه قبولی کسب نموده اند (و قبولی همه آنان در آزمون وکالت با خواندن جزوه های بیست یا سی صفحه ای امکانپذیر نبوده) پس از ورود به حرفه وکالت در فواصل معین سنجیده شود، هیچ یک به صرف تفاوت در محل تحصیل بر دیگری تفوق و برتری ندارد. با این پیش فرض که چه بسا رتبه قبولی شخصی که از دانشگاه پیام نور فارغ التحصیل گردیده بالاتر از رتبه رقیب او باشد که به قول شما از دانشگاه تیپ ۱ مدرکش را اخذ نموده و در نتیجه آن پیام نوری در شهر تهران وکیل باشد و رقیبش در یکی از شهرهای استان سمنان یا سیستان و بلوچستان.

          3. آقای فرهاد، هم رشته‌ای گرامی، دانشجوی دانشگاه پیام نور فقط به خاطر این‌که تمام امتحاناتشون در طول تحصیل تستی بوده شاید بازم میگم شاید از نظر تستی موفق باشه اما از لحاظ ماهیتی دانشگاه‌های تیپ یک مثل دانشگاه تهران،علامه طباطبایی و شهید بهشتی چون در کلاس درس اساتید درجه یک حضور دارند و پرسش و پاسخ نسبت به مسائل روز دارند نسبت به دانشگاه پیام نور و آزاد و علمی کاربردی و غیرانتفاعی برتری دارند. مثلاً در درس سمینار کارشناسی ارشد در اکثر دانشگاه‌های کشور، دانشجو با کپی پیست کارشو راه میندازه اما من خودم وقتی با مرحوم دکتر کورش کاویانی (= دانشیار دانشکده حقوق دانشگاه علامه طباطبایی – تخصص حقوق تجارت) سمینار برداشتیم باید یک رأی با موضوع جدید و روز باید نقد می‌کردیم و سپس دانشجوی ارائه کننده رأی باید به پرسش باقی دانشجویان کلاس جواب می‌داد و در آخر استاد هم نظر خودش رو می‌داد. نمرات اکثر دانشگاه‌ها فرمالیته هستش در صورتی که خودم وقتی درس مسئولیت مدنی دوره ارشد رو در دانشگاه علامه طباطبایی با جناب آقای دکتر حبیب‌اله رحیمی (= دانشیار دانشکده حقوق دانشگاه علامه – تخصص مسئولیت مدنی) برداشتم از ۸ نفر بچه‌های کلاسمون، ۴ نفر افتادن. وقتی مدنی یک ارشد داشتیم هر هفته به استاد یه کار تحقیقی ده صفحه‌ای ارائه می‌دادیم. حقوق تجارت دو در دوره کارشناسی و حقوق تجارت کارشناسی ارشد حقوق خصوصی رو با جناب آقای دکتر محمدرضا پاسبان پاس کردیم که استاد متخصص در زمینه حقوق شرکت‌ها هستند و مدرک دکتری ایشون از انگلیس در این زمینه هستش.

          4. در دوره کارشناسی بعضی از هم کلاسی هایمان با استفاده از امتیاز رتبه برتر بودن در آزمون سراسری در دو رشته حقوق و زبان و ادبیات فرانسه در دو دانشکده متفاوت تحصیل می‌کردند آیا چنین اشخاصی نباید با فارغ‌التحصیل دانشگاه‌های پیام‌نور و آزاد و غیرانتفاعی و علمی کاربردی فرق داشته باشند؟!

          5. البته به نظر بنده اگه قرار هست امتیازی به فارغ التحصیلان دانشگاه‌های تیپ یک داده بشه باید در صورتی باشه که طرف مدرک تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری شو از یک دانشگاه اخذ کرده باشه نه این‌که صرفاً مدرک کارشناسی ارشد رو از یه دانشگاه تیپ یک گرفته باشه.

          6. جناب فرهاد
            ممنونم از نقدهایی که به عرایض بنده وارد اوردید.
            اجازه بفرمایید در پاسخ به فرمایش شما(که احتمالا پاسخی مطول و سقلم فرسایی خسته کننده ایی نیز خواهد بود) از اخرین نقدتون یعنی نقد شماه ۵ شروع کنم.
            به نظر بنده برابری به معنای عدالت نیست. اونچه که مسلم است اینه که کیفیت دانش و سطح علمی یک وکیلی که دانشنامه کارشناسی و یا ارشد و یا حتی دکترای خودش رو در یکی از دانشگاه های بی کیفیت و اصطلاحا فله ایی اخذ کرده و به اتکا همین مدرک در ازمونهای نص محور قدیم شرکت کرده با یک دانش اموخته مراکز دانشگاهی معتبر نظیر دانشگاه تهران و شهید بهشتی که محل حضور اساتید به نام حقوق بوده تفاوت از زمین تا اسمان دارد. لذا اتفاقا عدالت علمی اقتضا می کند که این معافیت برای چنین دانش اموختگانی وجود داشته باشد.
            به عقیده بنده معافیت این قسم از وکلا بسیار عادلانه تر از معافیت افراد مشمول ماده ۸ اصلاحی قانون استقلاله.

            در رابطه با نقد شماره ۴ شما هم باید عرض کنم که اتفاقا گرفتاری همین جاست! مشکل اساسی و نقطه افتراق نگرش اینجانب و امثال اینجانب با دوستانی مثل شما در همین نحوه نگاه به حرفه وکالته. ما عقیده داریم که نگاه وکیل به وکالت نباید به عنوان شغل و کسب و کار و روش اعاشه و درامد باشد. حتی اگر به وکالت به عنوان یک نهاد مهم حقوقی و رکن مهم دادرسی که شانی اجل از دستمزد دارد هم نگاه نکنیم و صرفا با استناد به قواعد و حقوق مدنی بخواهیم وکالت رو به عنوان یک عقد تحلیل کنیم می بینیم که وکالت عقد رایگان محسوب شده و اجرت در اون عوض وکالت نیست بلکه یک جنبه فرعی دارد.
            از قضا دیدگاه بزرگان حقوق ایران در مورد وکالت هم همین بوده. شما با یک جستجو در اینترنت به راحتی به توصیه های بزرگانی مثل استاد فرزانه و ماندگار دکتر کاتوزیان دسترسی پیدا میکنید که همین مضمون رو انعکاس داده اند. اینکه وکلا در کنار وکالت به فکر حرفه دیگری برای تامین معاش خود و عائله شان باشند.
            البته علت این توصیه ها هم نه از نگرانی این بزرگان از کوچک شدن سفره وکالت بلکه این نشات گرفته از دغدغه اصلیشون یعنی شان غیر مالی این حرفه و تخصص بوده .
            در مورد افات این نگاه غلط به وکالت هم بنده عقیده خودم رو توی عرایض قبلی عرض کردم.
            بنابراین در مورد فرد میانسال فرضی که شما به عنوان یک مثال بیان کردید به عقیده شخصی اینجانب روا این بوده که ایشان با نگرش غلط وارد حرفه وکالت نمی شد و وکالت را کسب و کار قلمداد نمی کرد و معاش خودش رو به وکالت گره نمی زد. شغلی در کنار وکالت برای خود فراهم می نمود.

            در مورد نقد شماره ۳ شما هم باید عرض کنم که کاملا با شما موافقم. سنجش مداوم صلاحیت متخصصین یک ضرورت مهمه. فرقی هم نمی کنه که وکالت باشد یا پزشکی که به لحاظ سر و کار داشتن با سلامت جسمی انسانها حرفه ایی خطیر تر از رشته وکالته که صرفا با حقوق مالی و غیر مالی انسانها سر و کار دارد یا حتی مهندسی. منتها سایر رشته ها محل بحث ما نیست.

            در مورد نقد شماره ۲ جنابعالی هم ذکر این نکته ضروریست که از قضا عقیده بنده اینه که تمام قبول شدگان باید در معرض این ازمون باشند. به طور متناوب و هرچند سال یک بار(فرضا ۵ سال). اتفاقا هدف از این پیشنهاد اینه که وکلا دائما مشغول مطالعه علمی باشند و علم اموزی اونها در ظاهر و به پر کردن کتابخانه های تجملی که سال به سال کتابهای موجود در قفسه های اون تورق نمی شه متوقف نماند.
            همون طور که عرص کردم علاوه بر این فایده اصلی مترتب بر ازمون های متناوب وکلا، یک فایده جنبی هم این ازمونهای مکرر دارد و اون هم حل عدم تناسب داوطلبین و سهمیه های وکالته. به نحوی که اجرای اون قانون تسهیل رو بلاموضوع میکند.
            به عنوان یک مثال برای تبیین بهتر این فایده میتونم به همین کانون بوشهر خودمان اشاره کنم.
            کانون بوشهر طی این سالها به طور میانگین ۴۰ وکیل رو از طریق ازمون و ۵ وکیل کاراموز رو از طریق اعمال ماده ۸ و حدود ۱۵ وکیل رو از طریق سهمیه ایثار گری(اعداد دقیق نیست و برای رند کردن محاسبه مفروض شدند) جذب کرده و به طور میانگین هم حدود ۱۶۰۰ نفر داوطلب ازمون داشته.
            حالا فرض کنید که امسال این قانون فرضی جایگزین قانون تسهیل می شد. و قانون گذار مقرر می کرد که به موجب این قانون کذایی که محمدی نیک اون رو وضع کرده، وکلای پذیرش شده کاراموزی در سالهای ۹۷-۹۲-۸۷-۸۲-۷۷ هم تکلیف به حضور در ازمون ۱۴۰۲ در کنار سایر داوطلبان پیدا میکردند

            در این شرایط به جای رقابت ۱۶۰۰ داوطلب برای ۴۰ سهمیه، مواجه بودیم با رقابت ۱۸۶۰ نفر داوطلب برای حدود ۳۰۰ سهمیه(ملاحظه کنید که چه تفاوتی رقم می خورد)
            و با توجه به مردودی احتمالی برخی از وکلا(ولو ۲۰ درصد) ، امکان پذیرش تعداد کاراموز جدید به راحتی فراهم می شد، بدون انکه دعوا و درگیری و نارضایتی و دلخوری بر سر کم بودن ظرفیت(دغدغه داوطلبان) یا زیاد بودن ورودی و کوچک شدن سفره و کاسبی(دغدغه قاطبه وکلا) ایجاد و مجال برای جری شدن دشمنان واقعی وکالت (حاکمیتهای خود رای) فراهم بشود.
            این ۲۰ درصد مردودی یعنی حدود ۴۸ سهمیه خالی مانده از وکلای مردودی که به داوطلبین جدید اختصاص پیدا میکرد(سهمیه پذیرش حدودا ۲۰ برابر میشد). و البته وکلای مردودی امکان ثبت نام در ازمون سالهای بعد رو هم پیدا میکردند.

            در مورد نقد شماره ۱ شما هم بنده با نظر شما موافق نیستم. هدف اولیه از برگزاری ازمون ایجاد یک ساز و کار مشخص برای اعطای پروانه کاراموزی بوده. و صرف پذیرش در ازمون هیچ حق مکتسبه ایی ایجاد نمیکند.
            در اگهی های ازمونها هم به این مهم تصریح شده. و منوط شدن اخذ پروانه به احراز سایر شروط هم موید همین موضوعه. و تغییرات مکرر در قانون طی این هفتاد سال و وضع ایین نامه های مختلف که گاه شرایط جدیدی رو برای اخذ پروانه کاراموزی تعیین می کنه بر این عقیده صحه میگذاره.
            بنابراین
            شرکت در ازمون و اخذ نمره قبولی صرفا یک شرط از شرایط متعدد اعطای پروانه کاراموزی است.
            ضمن اینکه
            اساسا شرایطی که برای صدور این مجوزهای قائم به شخص در حرفه های تخصصی پیش بینی شده ماهیتی استمراری دارند. باید همواره وجود داشته باشند. این لزوم استمرار هم اقتضا میکند که صلاحیت علمی وکیل مکررا سنجش بشود.

            ولی خب حتی با فرض مکستبه بودن حق ناشی از پذیرش ابتدایی از ازمون وکالت باید توجه کنیم فلسفه شناختن و اعتبار قائل شدن برای حقوق مکتسبه این بوده که نظم عمومی در اثر تغییرات مداوم قانون دچار خدشه نشود. در حالی که در این فقره سنجش مستمر صلاحیت علمی برای اخذ مجوز عهده دار شدن مسئولیت مهم وکالت و استمرار بقای این جواز خود امریست مرتبط با نظم عمومی. به عبارتی وقتی ما از این جنبه از موضوع نگاه کنیم که اقدامات وکیلی که بنا به عللی تدریجا کیفیت علمی خود را از دست داده، میتواند نظم عمومی را خدشه دار کند ، اونوقت خواهیم پذیرفت که حق مکتسبه فرضی خود در تقابل با قوانین مرتبط با نظم عمومی رنگ خواهد باخت.

            البته در نهایت عرایض بنده صرفا یک پیشنهاد مبسوط برای رفع بحران موجوده که خب مطمئنا وجوه غیرکارشناسی و ناپخته بسیاری هم دارد چون تراوش ذهن صرفا یک فرده(وقتی حاصل جمع عصاره فضائل ملت در مجلس شده قانون تسهیل، ایراد دار بودن پیشنهاد بنده کاملا محتمل و بدیهیه!).

            ضمن اینکه حتی با فرض محال منطقی و مستدل بودن تمام جوانب اون، احتمالا به جایی هم نخواهد رسید چون منافع مشترک این باندهای مافیایی که علی الظاهر به عنوان دایگان مهربان تر از مادر در مجلس و اسکودا که در حال دراندن یقه یکدیگر برای نهاد وکالتند، انچنان زیاد و درهم تنیده است که این پیشنهادهای خیرخواهانه(ولو غیر کارشناسی) مجال بروز و ظهور یافتن پیدا نمیکند و در میان هیاهوی این دعواهای زرگری شنیده نخواهد شد.

          7. در پاسخ به فرمایش جناب محمدی نیک بوشهری
            1- فرموده اید که عدالت علمی اقتضا می کند که معافیت شرکت مجدد در آزمون وکالت باید برای دانش آموختگانی که مدرک تحصیلی خود را از یک دانشگاه خاص اخذ نموده اند وجود داشته باشد؛ بحث اصلی راجع به وجاهت اصل پیشنهاد شماست و برای رد آن، موقعیت دارندگان پایه قضایی می تواند مثال خوبی باشد. اینکه آیا برای افرادی که به تصدی منصب قضا مشغولند نیز می توان چنین پیشنهادی مطرح نمود؟ مسلماً خیر! در نتیجه این پیشنهاد شما نمی تواند موجه باشد. از سوی دیگر، اندوختن علم به صرف تحصیل در یک دانشگاه خاص مناط اعتبار نیست؛ چه هر طالب علمی می تواند بدون تحصیل در دانشگاه مورد نظر شما و با مطالعه منابع و کتب عالمان و دانشمندان بنام و تحقیق و جستجو، دانش خود را ارتقا داده و مراتب پیشرفت را طی نماید.
            2- در مورد مشمولان ماده ۸ نظرم این است که چه با آزمون و چه بدون آزمون نباید وارد حرفه وکالت شوند که دلایل زیادی در توجیه آن بیان گردیده است.
            3- عنوان فرمودید نگاه وکیل به وکالت نباید به عنوان شغل و کسب و کار و روش اعاشه و درآمد باشد.
            معتقدم که احقاق حق موکل و در نظر گرفتن مصلحت او اولویت یک وکیل است.
            لذا دریافت دستمزد مطابق تعرفه و عدم تجاوز از آن با ذات وکالت در تضاد نیست و اینگونه، هم رضایت موکل را جلب کرده و هم مصلحت او را در نظر گرفته و هم معاش خود را در حد معمول تأمین نموده است.
            4- نوشته اید روا این است که ایشان (وکیل) با نگرش غلط وارد حرفه وکالت نمی شد و وکالت را کسب و کار قلمداد نمی کرد و معاش خودش رو به وکالت گره نمی زد. شغلی در کنار وکالت برای خود فراهم می نمود و به سخنی از دکتر کاتوزیان استناد نموده اید که وکلا در کنار وکالت به فکر حرفه دیگری برای تأمین معاش خود و عائله شان باشند.
            اول اینکه اکنون قرار نیست آزمونی برگزار شود تا یک وکیل در هر سن و موقعیت در کنار افرادی آزمون دهد که قرار است پس از قبولی، دوره کارآموزی خود را بگذرانند.
            دوم اینکه سخن استاد دائر بر اینکه وکلا در کنار وکالت به فکر حرفه دیگری برای تأمین معاش خود و عائله شان باشند، نه ناظر به همه وکلا، بل به مواردی است که هزینه های یک وکیل بیش از میزان متعارف باشد و برای تأمین آن، وکالت را وسیله نپندارد.
            حال به نظر شما در شرایط حاضر و با وجود عدم فرصت شغلی برای انسانهای دیگر و عدم وجود فرصت شغلی مناسب دیگر برای همه وکلا که بر خلاف شأن یک وکیل نباشد، این امر چگونه قابل تصور و یا اصولاً قابلیت تحقق دارد؟ آیا در صورتی که فرصت شغلی نیز برای وکلا در دسترس باشد، وکلا باید جای بیکاران اجتماع را اشغال نمایند و در این صورت آیا شایسته است که بپنداریم وکلا به دنبال احقاق حق و عدالت در جامعه هستند؟
            5- درست است که صرف پذیرش در آزمون هیچ حق مکتسبه ای ایجاد نمی کند و در آگهی آزمونها هم به این مهم تصریح شده؛ اما با احراز شرایط و ورود به حرفه، این حق مکتسبه به نفع شخص ایجاد می شود و تغییرات مکرری که در قانون، شرایط جدیدی رو برای اخذ پروانه کارآموزی تعیین می کند، قابل سرایت به وکیل نیست.
            6- در قسمت دیگر مرقوم نموده اید “اساساً شرایطی که برای صدور مجوزهای قائم به شخص در حرفه های تخصصی پیش بینی شده ماهیتی استمراری دارند باید همواره وجود داشته باشند. این لزوم استمرار هم اقتضا می کند که صلاحیت علمی وکیل مکرراً سنجش بشود.
            در این مورد هم شما را به امکان سنجش صلاحیت علمی متصدیان منصب قضا ارجاع می دهم که آیا می توان آنها را به نقطه صفر آزمون بازگرداند؟
            7- اساساً وجود یک حق مکتسبه (در اینجا اخذ پروانه وکالت) نمی تواند بر خلاف نظم عمومی تلقی گردد؛ چه در زمان خود مورد سنجش قرار گرفته و اصل بر این است که یک وکیل دارای صلاحیت علمی بوده و در صورت عدم تخلف و یا عدم ارتکاب جرم، برای ادامه فعالیت خود دارای صلاحیت است. لذا اگر بخواهیم حق مکتسبه ای که برای یک وکیل ایجاد گردیده، با دلایل واهی متباین با نظم عمومی بدانیم، به طریق اولی باید صلاحیت علمی متصدیان منصب قضا مستمراً مورد ارزیابی و سنجش قرار گیرد تا اطمینان حاصل گردد احکامی صادر نخواهند شد که با قانون یا نظم عمومی مغایرت داشته باشد.

    5. درود بر شما و منطق هوشمندانتون من به عنوان یه حقوق خوان شما و استدلال زیباتون تحسین میکنم به خدا ما نسل سوخته ایم

  2. در جامعه افرادی هستند که استعداد خوبی در کارهای حقوقی داشته اند اما راهنما نداشتند که آنها را در مسیر خوب هدایت کنند.

  3. من نمیدانم این آموزش و پرورش چه مشکلی با فارغ‌التحصیلان رشته حقوق دارد
    بابا جان ما هم می‌خواهیم توآزمون دبیری و معلمی شرکت کنیم
    چرا فارغ‌التحصیلان رشته حقوق رو واسه دبیری و معلمی مستثنی کرده اید

  4. با سلام خدمت همه اساتیدی که از دانشگاه های رتبه الف و دانشجویان برتر صحبت کردید سوالی داشتم. لطفا پاسخ دهید .
    اگر یک لیسانسه حقوق داشته باشیم که مدرکش را از دانشگاه پیام نور گرفته .
    و همین شخص در کنکور سال ۸۶با رتبه دو رقمی مهندس نرم افزار از دانشگاه شریف باشد .
    صلاحیت علمی کافی برای داوطلب آزمون وکالت شدن را دارد؟
    خیلی از دانشجویان پیام نور چنین اوضاعی دارن و به دلیل عدم شناخت استعداد خودشون در سنین بالاتری و بعضاً با داشتن فرزند و … شروع به تحصیل کرده اند .پس لطفا این خود بزرگ بینی را کنار گذاشته و بیشتر زحمت بکشیم .نابرده رنج گنج میسر نمیشود ….

  5. اولاً، دانشجویان دانشگاه شریف از همون ترم اول براشون دعوت‌نامه های دانشگاه‌های تراز اول دنیا میاد و ثانیاً، همون اسم دانشگاه شریف برای تضمین کار آینده‌شون کفایت می‌کنه! هیچ کس با رتبه دو رقمی آزمون سراسری نمیاد بره دانشگاه پیام نور! آقا یا خانم (پاسخ) امثال من نوعی که دانشگاه تیپ یک (= دانشگاه علامه طباطبایی) در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکتری قبول شدیم، زحمت خودمونو کشیدیم شما برو زحمت بکش که با وجود قانون تسهیل که با پنج تست صحیح در هر درس میتونی قبولی بشی، پشت آزمون کارآموزی وکالت موندی! همین الان که دارم این کامنت رو می‌گذارم دارم جلد دوم دوره پیشرفته اجرای احکام مدنی جناب آقای دکتر شمس رو مطالعه می‌کنم! بنابراین، شما برو بیشتر زحمت بکش بلکه بتونی آزمون کارآموزی وکالت قبول بشی! موفق و پیروز باشید.

    1. آقای امیر احسان شما اگر دکتری از علامه طباطبایی داری و تازه داری کتب حضرت استاد شمس رو میخونی باید بگم که بسیار عقبی چون من آن دوره ای پیشرفته را در همین دوره کارشناسی خوانده ام و شما نهایتا باید آدم و اجرای احکام مدنی ایشان رو در آزمون وکالت میخوندی دوما این که کسی که اسم دکتری رو یدک می‌کشه باید صاحب نظر باشه نه این که به خواندن کتاب پیشرفته یک استاد دیگر افتخار کنه و سوم این که بنده امسال مدنی و آدم رو بالای ۷۰درصد زدم و فارغ التحصیل برج ۱۱سال ۱۴۰۱ هستم و پشت آزمون وکالت نمانده ام . در ضمن قابل توجه شما که شاید تا به حال از جلوی یک دادگاه هم رد نشده باشی عرض کنم در ۱۵سال گذشته بیش از ۵۰تا پرونده مالی برای خودم داشتم که در دادگاه خودم دفاع کردم و بسیاری از آنها موفق بوده است .
      به هر روی موفق باشید و این رو بدانید آنکس که بیشتر بفهمد در این رشته حقوق موفق خواهد بود نه آن که به نام دانشگاهی که درس خوانده مغرور است من دکتر هایی رو دیدم که از وکالت کردن عاجز هستن و به تدریس در دانشگاه بسنده کردن .

      1. اولاً، شما هنوز بلد نیستی اسم درست یه نفر رو بنویسی، ثانیاً، بنده خدا، این کتاب تقریبا سه سال هستش اومده و بیشتر به درد کسایی میخوره که عملاً با اجرای احکام سر و کار دارند، ثالثاً، مهندس جان من ورودی سال ۱۳۹۰ کانون وکلای مرکز، شهر تهران با تنها آزمون دو مرحله‌ای تستی – تشریحی هستم، رابعاً، پرونده‌هایی که شما کار می‌کنی یا طلاق هست یا چک و مطالبه وجه عادی در دادگاه‌های عمومی (حقوقی) و کیفری دو هست، در صورتی که بنده دعاوی تخصصی کار می‌کنم به طور مثال دعاوی شرکت‌های مهندسی معدن و ناریه که با فیزیک، شیمی و ریاضی سر کار دارم که چون خواهان و خوانده این پرونده‌ها شرکت هستند در مجتمع قضایی تخصصی ویژه دعاوی تجاری تهران هستش. خامسا، از نظر عقلی شما از نظر علمی و عملی جلو هستی یا یکی مثل همکلاسی خودم که در دوره کارشناسی هم زمان در دو رشته حقوق و زبان و ادبیات فرانسه در دو دانشکده تحصیل می‌کرد و در حال حاضر دارای مدرک دکتری رشته حقوق داوری تجاری بین‌المللی دانشگاه پاریس یک (= سوربن) و وکیل عضو کانون وکلای پاریس هستش؟!
        موفق و پیروز باشید.

  6. و دوست عزیز که مدعی مدرک دکتری و ارشد و کارشناسی از علامه طباطبایی هستید ، بروید بوستان و گلستان سعدی و مثنوی معنوی مولوی رو حتما بخوانید زیرا از قول حضرت استاد کاتوزیان که در کتاب مقدمه علم حقوق فرموده اند خدمت شما میگویم که علاوه بر داشتن دانش حقوقی و دانستن قانون یک حقوقدان نیاز به بینش و معرفت دارد . این امور برای موفقیت پیش نیاز هستن .
    موفق و پیروز باشید.

    1. اتفاقاً، دوست عزیز شما اگه خواستید این متون ادبی رو مطالعه کنید بهتر هستش اول کتاب‌های راز بقای ایران در سخن مولوی و راز بقای ایران در سخن سعدی رو از مرحوم علامه دکتر محمد جعفر جعفری لنگرودی از انتشارات گنج دانش بخونید. موفق و پیروز باشید.

    2. شما اگه فقط کتاب مقدمه مرحوم دکتر امیر ناصر کاتوزیان رو خوندی من از دست ایشون و دکتر بهروز اخلاقی جایزه رتبه برتر در کانون وکلای مرکز رو گرفتم و مرحوم جناب آقای دکتر کاتوزیان رو از نزدیک چندین بار در پارک اندیشه در خیابان سهروردی شمالی هنگام پیاده روی و ورزش ملاقات کردم و از نصایح پربار ایشون بهره‌مند شدم. موفق و پیروز باشید.

      1. شما که صرفا به خواند کتاب بزرگان افتخار میکنید سعی کنید خودتان صاحب نظر شوید….حافظ:
        (هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی) من امروز نتیجه زحماتم رو با پیروز شدن در آزمون وکالت دادگستری در مرکز دیدم آن هم با رتبه خوب .
        با خاطراتی هم که شما از حضرت استاد کاتوزیان و…فرمودید قطعا دو برابر اینجانب سن دارید و تا به سن شما برسم قطعا بسیار خواهم آموخت
        و اما در مورد کتاب های متفرقه ای که فرمودید درباب سعدی و مولوی خدمتتان عرض کنم جایی که آب هست تیمم باطل است یعنی بهتر است حتما به کتب خود آن بزرگان مراجعه نمود البته اگر قادر به درکش باشید مفید فایده خواهد بود .
        حال پخته در نیابد هیچ خام
        پس سخن کوتاه باید ، والسلام
        مولوی .
        موفق و پیروز باشید.

        1. مهندس جان، قبل از این‌که رأی وحدت رویه دیوان عالی کشور در خصوص قابلیت اعتراض شخص ثالث به رد مال در جرم انتقال مال غیر نسبت به دادنامه دادگاه کیفری بیاد، بنده قرار رد دعوی دادگاه کیفری دو مجتمع قضایی قدس تهران رو در شعبه ۷۴ و ۷۲ دادگاه تجدیدنظر استان تهران نقض کردم! شما اول باید یه مقدمه در مورد خود شاعر داشته باشی بعد بری سراغ مثنوی معنوی و فی ما فیه مولوی یا گلستان و بوستان سعدی! البته عیب نداره شما تازه اول راهی.
          موفق و پیروز باشید.

        2. البته به ضرس قاطع کتاب‌های مرحوم علامه دکتر محمد جعفر جعفری لنگرودی برا اکثر افراد از جمله شما خیلی ثقیل هست. امثال شما حقوق مدنی رو در حد کتاب دکتر توکلی مطالعه کردید. پس، جای تعجب نداره که با کتب مرحوم علامه دکتر محمد جعفر جعفری لنگرودی آشنایی ندارید. یادمه وقتی حقوق اموال و مالکیت مرحوم دکتر امیر ناصر کاتوزیان رو در دوره کارشناسی در درس حقوق مدنی دو پاس کردیم با همکلاسی هامون قرار گذاشتیم که در ترم آخر کتاب حقوق اموال دکتر محمد جعفر جعفری لنگرودی از انتشارات گنج دانش رو مطالعه کنیم که واقعاً معرکه هستش یا کتاب حقوق تعهدات ایشون و الانم آخرین کتاب ایشون که جامع علوم انسانی (عناصرشناسی عمومی) رو دارم مطالعه می‌کنم. البته مطالعه این کتاب‌ها رو به شما توصیه نمی‌کنم چون براتون خیلی خیلی ثقیل هستش. موفق و پیروز باشید.

        3. مرحوم علامه دکتر محمد جعفر جعفری لنگرودی یک حکیم به تمام معنا بودند و مسلط به ادبیات و زبان فارسی (= کتاب چهار مقاله)، منطق، فلسفه، فرهنگ و هنر، تاریخ، حقوق و غیره. ایشان هم مجتهد و هم حقوقدان بودند.

          1. شما هر وقت تفاوت بین عارف و شاعر را دانستید مورد ستایش بنده هستید.
            این بزرگان (سعدی و مولوی و …)نیازی به مقدمه ندارند و توان درک عرفان و فلسفه را میخواهند .
            هر کسی از ظن خود شد یار من
            از درون من نجست اسرار من
            دوما این که حافظ رو در ۹سالگی و دیوان شمس را در ۱۷ سالگی ازبر شدم راجع به مابقی کتبی که برایشان مقاله و شرح نوشته ام صحبتی نمیکنم
            شما در حدی نیستید که توصیه ای برای من بکنید دوست عزیز .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا