انتشار خبر بازداشت دادستانی در استان مازندران در دوره مسئولیتش باعث افزایش سرمایه اجتماعی قوه قضاییه خواهد شد
وکلاپرس- وکیل علی مجتهد زاده در واکنش به خبر بازداشت یک دادستان در یکی از شهر های استان مازندران، این اقدام را مثبت توصیف کرده و آن را زمینه افزایش سرمایه اجتماعی دستگاه قضایی دانسته است.
به گزارش وکلاپرس، روز گذشته خبرگزاری قوه قضائیه در اطلاعیه ای اعلام کرد: در پی تاکیدات مکرر رئیس قوه قضاییه مبنی بر برخورد قاطع با تخلفات درون دستگاهی، مرکز حفاظت و اطلاعات قوه قضائیه طی روزهای گذشته دادستان یکی از شهرهای استان مازندران را بازداشت کرد.
دکتر مجتهد زاده با انتشار یادداشتی که در روزنامه شرق منتشر شده است، با اشاره به اینکه دستگاه قضائی بهعنوان آخرین سنگر دفاع از حقوق قانونی مردم شناخته میشود عنوان داشته است که: برخورد قاطع با مسئولان در دوره مسئولیت و اطلاعرسانی شفاف آن یکی از نیازهای مبرم دستگاههای مختلف کشور و بهویژه دستگاه قضائی است.
بیشتر بخوانید:
- نقد وکیل مجتهد زاده به حمایت از ناهیان از منکر در ماجرای پلمپ مطب یک دکتر در مشهد
- نظارت بر ضابط زمانی مطرح میشود که پروندهها سیاسی و امنیتی است/ اعمال قدرت نباید منجر به تضییع حقوق شهروندان شود
متن یادداشت به شرح زیر است:
دیروز خبری از طرف دستگاه قضائی منتشر شد که از جهاتی میتوان آن را دارای اهمیت درخورتوجهی دانست. آن خبر هم بازداشت دادستان یکی از شهرهای استان مازندران در راستای مقابله همهجانبه با فساد در دستگاه قضائی بود.
طبق اخبار رسمی این مقام قضائی از سوی اطلاعات قوه قضائیه بازداشت شده است؛ اما اهمیت ماجرا چیست؟
این برای اولین بار نیست که یک مقام قضائی در سطح دادستان مورد برخورد قضائی قرار گرفته و بازداشت شده است. پیشازاین همین سرنوشت برای برخی دیگر اتفاق افتاده بود؛ اما نکته ماجرای اخیر این است که مقام قضائی استان مازندران در دوره تصدی مسئولیت بازداشت شده است. حال آنکه عموم برخوردهای قبلی در زمانی صورت میگرفت که افراد مسئولیت خود را ترک کرده بودند.
نکته دوم هم اطلاعرسانی سریع و صریح این بازداشت از طریق خود دستگاه قضائی است. حال آنکه در بسیاری از موارد مشابه دستگاهها بیشتر تمایل دارند تا برای برحذرماندن از زیر سؤال رفتن، برخوردهای احتمالی انضباطی و اداری داخلی خود را اطلاعرسانی نکنند. برخورد قاطع با مسئولان در دوره مسئولیت و اطلاعرسانی شفاف آن یکی از نیازهای مبرم دستگاههای مختلف کشور و بهویژه دستگاه قضائی است.
سالهاست که مکررا تأکید میشود بخش کوچک اما منحرفی از قضات و مقامات قضائی در قوه قضائیه زحمات و تلاشهای بخش بزرگتر مسئولان وظیفهشناس و قانونمند را زیر سؤال برده و کلیت عملکرد این دستگاه را در چشم افکار عمومی، منفی و ضد منافع مردم جلوه میدهند. دستگاه قضائی به واسطه جنس مسئولیتی که برعهده دارد، بسیار بیش از دیگر نهادها و دستگاههای کشور نیازمند تقویت و تثبیت سرمایه اجتماعی و جلب نظر مثبت مردم است.
نهفقط در جمهوری اسلامی ایران، بلکه در هر نظام حقوقی-سیاسی دیگری در دنیا نیز دستگاه قضائی متصدی حیثیت عمومی کل نظام و میزان اهتمام آن به حقوق مشروع و صریح عامه است. دستگاه قضائی در تمام نظامهای حقوقی-سیاسی بهعنوان محکمترین، معتمدترین و آخرین سنگر دفاع از حقوق قانونی مردم شناخته میشود؛ یعنی جایی که مردم حتی از گزند دولت و مجلس و پلیس هم میتوانند به آن پناه برده و مطمئن به احقاق حق خود باشند.
این سرمایه اجتماعی به دلایل مختلف و ازجمله بروز برخی مفاسد و انحرافات در بین جمعی محدود از قضات و مقامات قضائی در کشور ما دچار فرسایش شده است. پر بیراه نیست اگر بگوییم که مردم بدون واسطه و با چشم غیرمسلح نهفقط این مفاسد و انحرافات را دیده، بلکه آن را در مواردی زندگی میکنند.
برخورد با حتی یک مورد از این موارد از سوی مردم در بین جمع کثیری از قضات و مقامات قضائی کافی است تا حیثیت کل آن جمع و نهایتا کل نهاد قضائی کشور قربانی شود.
در چنین فرایندی هم نمیتوان ایراد گرفت که چرا مردم بخشهای سالم دستگاه قضائی را نمیبینند؟ زیرا قصور اصلی آنجاست که حتی یک مورد از این موارد در دستگاه قضائی امکان بروز و ظهور پیدا کرده است.
دستگاه قضائی باید مطمئن باشد که اقدام انجامشده و انتشار بیواسطه خبر آن بدون هیچ شک و تردیدی زمینه افزایش سرمایه اجتماعی این دستگاه خواهد شد.
اساسا اعتمادآفرینی عمومی برای نهادی مانند دستگاه قضائی نه با ارائه گزارشها و آمارهای کلی و سنجشناپذیر، بلکه به واسطه همین دست رفتارهای بدون اغماض و شفاف با متخلفانی ایجاد میشود که در خود دستگاه قضائی یا نهادهای دیگر مشغول فعالیت هستند. دیدن چنین دست اقداماتی بیش از هر تبلیغ و توضیح و سخنرانی میتواند اعتماد عمومی را به نهاد قضائی افزایش دهد؛ یعنی دقیقا عکس چیزی که بسیاری میاندیشند و گمان میکنند که این دست برخوردها موجب اعتبارزدایی از دستگاهها میشود.
پیام برخوردهایی از این دست به جامعه، مساوات حقوقی شهروندان معمولی با مسئولان متنفذ و اغماضنکردن در برخورد با فساد در هر سطحی است. این پیامی است که جامعه امروز ایران تشنه دریافت چندینباره و مکرر آن از سوی حاکمیت است.
ای کاش دستگاه قضائی در ادامه این اقدام، با استفاده از ظرفیت متخصصان دانشگاهی و کارشناسان علوم اجتماعی مطالعه و نظرسنجی علمی دقیقی در شهری که این دادستان آنجا بازداشت شده، انجام میداد تا متوجه اثرات مثبت این دست اقدامات بر نگاه مردم بشود. شکی نیست که نتایج چنین مطالعهای میتواند راه روشنی برای آینده پیشروی دستگاه قضائی بگذارد و رضایت مردم را نیز افزایش دهد.
منبع: شرق
مگر با تبری و قاضی مرتضوی چکار کردند؟
اول اینکه من این دادستان از نزدیک دیدم بسیار برخورد خوبی داشت و واقعا کار انجام دادن بجای تبعیذ کار انجام دادن با این کار من جای دیگه درست نشد .
این بنده خدا هم کسی خواست اونو پایین بکشه بس بهتره این سیاه بازی ها رو بزارید کنار .داستان که سالها دیدیم این بود هر کسی سرپیچی کنه از گنده ها و آقا زاده ها باید از جاش بردارید .اون آدم های که واقعا خلاف میکنن جای خودشون میشینن و پرونده های کثیف شون تو گشو میز ها هست .
توکل به خدا اگه بی گناه باشه حتما آزاد میشه
من مالباخته ناشی از سرقت اتومبیلم درسال۹۷در لواسان هستم دزد طبق اقرار همدستش به یک کارچاق کن که دوست قاضی ورییس کل بود پول داد اول منع تعقیب با بیتوجهی به سرقت وشهادت شهود دادند پس از نقض ان همدستش اقرار به وجود کارچاق کن کرد واظهار ندامت کرد
به حفاظت رفتم کلی زحمت کشیدند اقاریر همدست دزد را استخراج وپرونده کردن به ناگه دزد وکارچاق کن تبرئه شدن کارچاق کن در خود دادگستری کتکم زد هردودستانم را شکاند تا اخر عمر ناقص وعلیل هستم ولی کارچاق کن تبریه شد قاضی پرونده سرقت دزد را حمایت دزد را تبرئه منه مالباخته را محکوم به حبس کرد در تجدید نظر همان قاضی ورییس دادگستری مستشار شدندپرونده را به شعبه خودشان کشیدند احکام بدوی خودشان را قطعی کردند دهها قاضی وکیل شده خواندند آه کشیدند واشک ریختند
از این همه ظلم وبی عدالتی در حق مالباخته ولطف و بیمه قضایی کامل ومصونیت کامل دزد!!!
بعدا دزد امد با ادعای وصل بودن به رییس قوه از من اخاذی صد میلیون تومانی هم کرد فیلمبرداری کردم برای اقای اژه ای عزیز فرستادم ایشان با این همه مشغله وپارسال در زمان اغتشاشات فورا رسیدگی ودستور برخورد با سارق اخاذ را که خود را منتسب مسئولین قوه و..میکند را به حفاظت صادر کردند در جلسه عالی مسئولین قوه !!
ولی حفاظت پیگیری نکرد
افسوس قاضی القضات شریف ومدیر ومدبر دو روزه شکایت را خواندن ودستور دادن ولی صد افسوس هیچ اقدامی نشد ودزد الان امده میگه صد تومن شد دویست تومن باید بدهی رفتی حفاظت و..چه غلطی تونستی بکنی
وکلا پرس عزیز باورش عجیبه ولی عین واقعیته
از دزد شکایت کردم دزد کارچاق کن دار تبرئه منه مالباخته محکوم به حبس شدم.خیلی ظالمانه است ای کاشک قانوندان باسواد وباقدرتی میبود پیگیر این ظلم میشد و درس وتجربه خوبی بود برای اینده وآیندگان
ایشون هم قراره دوره محکومیت احتمالی رو در زندان باز بگذرونه(مثل طبری یا محکومین به احکام قطعی زندان که به جای گذروندن دوران محکومیت برای طبری وثیقه چند صد میلیاردی گذاشتن )؟؟ یا مثل دیگرانی که زندان براشون هتله ایام محکومیت رو به خوبی و خوشی دور هم با بقیه دوستان خوش باشن… یا اصلا کار به این حرفها نکشه و پست بهتری در جای بهتری بگیرن…
اما جدا از این اتفاقات دست حفاظت قوه درد نکنه با این بازداشت کار بزرگی کردن.خدا نگهدارشون باشه
در مورد طبری مراجعه به ارشیو وکلا پرس و مصاحبه با وکیل طبری رو جستجو کنید
سلام . نویسنده و یا گزارشگر محترم . از اینکه فرمودید . دادگستری اخرین جایگاه بحق مردم است . درست فرمودید . اما با دستگیری این فرد مذکور مشکل مردم حل نخواهد شد . بنده۶۶ سالمه بارها در فضای مجازی و غیره در ناعدالتی ها در دادگستری زیاد شنیدم و خوندم . اما به شکر خدا تااین سن شده حتی از حقم بگذرم ولی در چنین مکان های ما نگذارم . تا اخیرا توسط صاحب خونه ام برای تخلیه فوری ظرف دو روز بنده را وارد دادگستری کرد . تمام مواردی را که عرض کردم در فضای محازی خوندم بضورت واقعیت از نزدیک لمسش کردم . حتی یک خانم کارمند بنده را به چشم یک طبکار میدید . یک قاضی پیش بنده به کسیکه حکم تخلیه میخواست گفت . بنده تاامروز نشد سریعا حکم تخلیه صادر کنم . باید بفکر مستاجر هم بود . باید فرضتی برای اجاره خونه دیگه داد . تا ملک شما را تخلیه کند . بنده که نشسته بودم و برای فرضت گرفتن میلرزیدم . عرض کردم جناب قاضی پس چرا برای مته مستاجر دو روزه حکم تخلیه صادر کردید . مکث کرد و با لبخند بهم گفت شما فرق داشتید . گفتم میشه بفرماید فرق بندع با مستاحرهای دیگه جیست . گفت ضبر کن به شما عم وقت میدم . بعد خواست بهم ۲۰ روز مهلت بده تا دنبال جایگاهی برای زندگیم بده . بعم گفت برو به ریس دفترم خانم …بگو بامن تماس بگیره . منم چنین کردم . اما متاسفانه اون خانم نظر قاضی را برگردوند . و قاضی با خواهش قاضی اجرای احکام بهم ۵ روز فرضت داد . ولی همین ۵ روز و مامور کلانتری از من گرفت . و بنده محبور شدم یک روزه اثاثم و در خرابه های مسکن مهردمیارکلا بدون اب و برق و گاز ببرم و در اونجا مثلا دارم زندگی میکنم . لطفا تشریف بیارید بدبختی بنده و چند خانواده دیگه که تقریبا حین هم هستیم و از نزدیک مشاهده بفرماید . ۱۶ سال چشم براه تحویل مسکن مهرم هستم . اما بدروغ مسولین در هرجا و هر موقعیتی که میدا کنند میگند ما بفکر مردمیم و برای مردم کار میکتیم . در خاتمه ارزوی سلامتی و عمری با عزت برای شمارا دارم