بررسی «فیلمبرداری از جرم» از منظر جامعهشناسی جنایی، جامعهشناسی کیفری و حقوق
«عبدالرضا جوان جعفری» دانشیار رشته حقوق جزا و جرمشناسی در دانشگاه فردوسی است. او که مقطع دکتری خود را در دانشگاه گلاسکو انگلیس و در رشته جامعهشناسی کیفری به پایان رسانده است، اصرار زیادی دارد که جامعهشناسی جنایی و کیفری را نباید یکی دانست. در این روزها که تقریباً در دست هریک از شهروندان شهر یک عدد گوشی همراه با قابلیت فیلمبرداری و عکسبرداری وجود دارد، سؤالات زیادی درباره مزایا و معایب جامعهشناختی این پدیده به ذهن خطور میکند. ماهنامه وکلا در اینباره با این فرهیخته حقوقی به پرسش و پاسخ نشسته است.
فیلمبرداری از تخلفات در جامعه ما بهعنوان یک پدیده اجتماعی مطرح است. نظر شما در این زمینه چیست؟
بله؛ در جامعه ما فیلمبرداری از تخلفات یک پدیده ناخوش ایند و آسیب اجتماعی قلمداد میشود؛ یعنی ممکن است به لحاظ اجتماعی آثار مثبتی هم داشته باشد ولی از زاویه نگاه جرمشناسی و جامعهشناسی جنایی میتوان از آن به عنوان یک پدیده نوظهور که تأثیر منفی در جامعه میگذارد، نام برد.
لطفاً کمی بیشتر در مورد تأثیرات این پدیده از منظر جرمشناسی و جامعهشناسی جنایی توضیح دهید؟
درطول تاریخ با تحول و تکامل جوامع به تدریج صحنههای خشن مجرمانه که با سبک زندگی مردم تناسبی نداشته از جامعه حذف شده و به تبع آن مجازاتهای خشن هم کمتر شده است. ولی تکنولوژیهای نوظهور عملاً در حال باز تولید آن صحنهها و جرایم خشن در جامعه هستند؛ یعنی چیزی که از دید جامعه تا حد زیادی مخفی یا غائب شده بود، مجدداً در حال دیده شدن است. بهطور کلی فیلمها را میشود از یک زاویه به ۴ نوع تقسیم کرد:
۱. فیلمهای انیمیشن که معمولاً برای کودکان و گاهی هم برای بزرگسالان ساخته میشود؛
۲. فیلمهایی که در قالب بازیهای دیجیتال یا گیمها قرار دارد؛
۳. فیلمهایی که در قالب فیلمهای متعارف سینمایی و تلویزیونی به نمایش گذاشته میشود؛
۴. فیلمهای واقعی.
بحث ما این دسته چهارم یعنی فیلمبرداری از صحنههای واقعی است.
در همه این ۴ شکل، نمایش خشونت آثاری دارد که بر روی مخاطب تأثیر میگذارد؛ در مورد فیلمهای انیمیشن کمکم مخاطب حس میکند که اینها غیر واقعی است. گیمها را هم شاید بشود با رشد و بلوغی که نوجوان پیدا میکند، چنین توجیه کرد که این شخص درک متناسبی پیدا خواهد کرد. هرچند که این هم آثاری منفی دارد.
بههمینترتیب در فیلمها و نمایشهای تلویزیونی نیز آثار منفی وجود دارد. اگرچه بعضاً از دید روانشناسی و جرمشناسی آثار مثبتی هم برای بعضی از فیلمهای خشن شمارش شده است.
ولی در مورد صحنههای خشن واقعی، آثار منفی آن به نظر من به مراتب بیشتر از سه مورد قبلی است و به همین دلیل هم در این نوع فیلمها و گزارشات در دنیا مرسوم است که اولاً صحنهها شطرنجی و مات میشوند که مردم نبینند و حتی قبل از نمایش اعلام میشود که این فیلم حاوی صحنههای خشن است و توصیه میشود افراد در سنین خاص و گروههای خاص از مشاهده این صحنهها خودداری کنند یا حداقل آمادگی لازم را داشته باشند.
امروزه حذف خشونت علامتی از تمدن و توسعهیافتگی است. خشونت را باید از صحنهها حذف کرد. در اکثریت قریببهاتفاق کشورهای دنیا تصویر جنازه نمایش داده نمیشود، چه برسد به اینکه بخواهند فرآیند وقوع یک جنایت یا تخلف را به تصویر بکشند.
تئوریهای جامعهشناسیجنایی که از جمله مشهورترین آنها تئوری یادگیری و یا تئوریهای فرآیند اجتماعی است، میگویند که افراد در واقع در فرآیند اجتماعی شدن، رفتارها را میآموزند. خیلی از جرمشناسان معتقدند فیلمهای نوع سوم همان آثار فرآیند اجتماعی و آموزش را دارد؛ چه برسد به اینکه فیلم واقعی(نوع چهارم) باشد. در صورت مشاهده این فیلمها به تدریج جنایت عادی و تحملپذیر میشود. این فرایند عادیسازی و تحملپذیری به تدریج و بر اثر تکرار، از جرایم حساسیتزدایی میکند و سپس در قالب یادگیری، عقلانیت و توجیه لازم را نیز برای ارتکاب جرم القاء میکنند.
مخصوصاً برای افرادی که زمینهها و پتانسیلی برای ارتکاب جرم دارند؛ مثلاً نوعی افسردگی یا سادیسم یا مازوخیسم یا زمینههای خشونت و کمبود عاطفه دارند. در مورد این افراد، این فیلمها آثار جدیتری دارند. هم رفتار مجرمانه را توجیه میکنند و هم شیوههای ارتکاب جرم؛ یعنی یادگیری در دو بعد عقلانیت و توجیه رخ میدهد.
یکی از انگیزههای دیگری که این فیلمبرداریها انجام میشود افشاگری است، مخصوصاً در حوزه رقابتهای سیاسی. این باعث لطمه به حیثیت افراد میشود و کنترل اجتماعی را از افراد سلب میکند. مستحضر هستید که گاهی مهمترین عامل پیشگیری از وقوع جرم، کنترل اجتماعی است. یعنی فرد نه به خاطر مجازات، بلکه به خاطر حفظ حیثیت خویش سعی میکند مرتکب جرم نشود. هنگامی که شما حیثیت چنین فردی را خدشهدار کردید، در واقع در مورد این شخص قضاوت کردید و حکم صادر نمودید. در نتیجه کنترل اجتماعی را در مورد او تضعیف کرده یا از بین بردهاید. لذا این فرد دلیلی برای مخفیکاری رفتار خودش نمیبیند و به جرم و تخلف خویش ادامه میدهد. اما این بار به صورت علنی! البته این مباحثی را که تا الان خدمتتان عرض کردم درحوزه جامعهشناسی جنایی میگنجد.
از منظر جامعهشناسی کیفری چطور؟
در جامعهشناسی کیفری نیز این فیلمها بر روی قضاوت نهادهای رسمی تأثیر جدی میگذارد. فرآیندی را پدید میآورد که به آن عوامگرایی کیفری یا پوپولیسم کیفری میگوییم. چون فیلم منتشر میشود و اکثر قریببهاتفاق جامعه آن را میبینند، نهادهای رسمی خودشان را مکلف میکنند که سریع و قاطع واکنش نشان دهند. بدون شک این بر روی قضاوت آنها اثر میگذارد. به همین علت در خیلی از نظامهای کیفری در این شرایط، اجازه رسیدگی به پرونده را نمیدهند و میگویند شرایط برای رسیدگی آماده نیست. زیرا در این شرایط قاضی، پلیس، شاهد و همگان تحت تأثیر فضای به وجود آمده هستند.
در فرضی که مسئولین دولتی یا نظامی تخلفی انجام میدهند و جامعه نسبت به آن جرم یا تخلف حساس شده و فیلم می گیرد، وضعیت چگونه است؟ آثار این فیلمبرداریها مثبت است یا منفی؟
بحث فیلمبرداری از مسئولین دولتی متفاوت است. معمولاً نوع تخلفات آنها از نوع تخلفات خشونتآمیز نیست و اینگونه نیست که در این فیلمها مسئول دولتی کسی را به قتل برساند یا خشونت فیزیکی یا کلامی نشان بدهد. جنس این تخلفات جنس خاصی است که اصطلاحاً به آنها جرائم یقهسفیدان یا جرایم حکومتی گفته میشود.
از سوی دیگر کسانی که پست و سمتی میگیرند باید خود را در اتاق شیشهای دیده و مردم را ناظر بر رفتارهای خودشان ببینند. در واقع حریم خصوصیای که مردم در زندگی اجتماعی دارند آنها ندارند و پذیرش سمت به نوعی مجوزی است که مردم بر ایشان نظارت کنند. مفهوم این نظارت میتواند این باشد که من بتوانم صحنهی تخلف را ضبط کنم و این میتواند جنبه بازدارنده و کنترلکننده داشته باشد. ضمناً برای مقامات پاسخگویی ایجاد کند. بنابراین این نوع فیلمبرداری نیز هر چند ممکن است جنبههای غیراخلاقی داشتهباشد، در دنیا خیلی مرسوم است. نه تنها افراد مشهور وقتی از منزل خارج میشوند حریم خصوصی ندارند و صحنهها ثبت و ضبط میشوند، بلکه در مورد پلیس نیز در برخی از کشورها مرسوم است که روی شانه پلیس دوربینی نصب میکنند تا اگر صحنه خشنی رخ داد دیده شود.
اما الزاماً این را در جامعه پخش نمیکنند، بلکه به عنوان مدرکی برای ناظران، مجریان و مقامات قضایی استفاده میشود تا مشخص شود بزهدیده چه رفتاری کردهاست و پلیس چه واکنشی نشان دادهاست. بههرحال این مسئله ابعاد مثبتی دارد، هرچند که بعضاً ابعاد غیر اخلاقی هم پیدا میکند.
نظر و تحلیل شما درمورد صحبت یکی ازمقامهای قضایی درمورد اینکه مردم از پدیدههایی مانند بدحجابی و بی حجابی فیلمبرداری کنند و برای نهادهای قضایی بفرستند، چیست؟
نظر شخصی من این است که چنین فیلم برداریهایی نه توجیه قانونی و اخلاقی دارد و نه حتی توجیه دینی.
از سویی دیگر میتواند موجب نوعی شکاف، انشقاق و درگیری اجتماعی نیز بشود. یعنی همبستگی شکنندهای نیز که وجود دارد با این گونه دستهبندیها از بین میرود. اختلافنظرهای جدی در این حوزه وجود دارد؛ گروههایی از مردم موافق یک رفتار و گروههایی نیز مخالف هستند. اینگونه، موافقان و مخالفان را در یک دوئل قضایی و پلیسی قرار دادن، بهطوری که علیه یکدیگر مستندسازی کنند، شکافها را بیشتر میکند. ممکن است در جرایم امنیتی و حساس مانند بمبگذاری به مستندسازی توصیه شود. زیرا چنین خطری امنیت ملی را تهدید میکند؛ لیکن در مسائل اخلاقی نه قانون چنین توصیه و مجوزی صادر کردهاست و نه به لحاظ اخلاقی میتوان چنین توصیههایی داشت. به لحاظ سیاست جنایی پیشگیرانه نیز توصیه به فیلمبرداری جنبه پیشگیرانه ندارد.
وقتی مردم دراین موارد در مقابل پلیس مقاومت میکنند، طبیعی است که این مقاومت در مقابل یکدیگر جدیتر و آسیبرسانتر خواهد بود. بنابراین این توصیه را نمیپسندم و موجه نمیدانم.
ولی چنین عملی (فیلمبرداری) فینفسه جرم نیست و مانع قانونی ندارد.
رفتارهای ما باید مجوز قانونی داشته باشد نه منع قانونی! برای اینکه شما بتوانید از افراد عکس و تصویر بگیرید و فیلم تهیه کنید، باید مجوز خاص داشته باشید و اگر مقام قضایی هم این عمل را توصیه میکند باید مستندات خود را ارائه کند. قطعاً نمیشود به کلیات استناد کرد که پیشگیری اجتماعی خوب است و مردم در پیشگیری کمک کنند. مردم حق برخورد با مجرمین و دخالت در کار قضایی را ندارند. برای این کار باید مجوز یا حکم قانونی داشت. در قانون «نحوه مجازات اشخاصی که درامور سمعی و بصری فعالیتهای غیرمجاز مینمایند» عناوین کلی وجود دارد که مثلاً تصویر برداری از صحنههای بدحجابی، جرم است یا تصویربرداری از صحنههای مستهجن یا صحنههای خاص و … حتی میگوید زن وشوهر هم حق ندارند از خلوت خودشان و بدحجابی خودشان عکس بگیرند و منتشر کنند. این کارجرم است حتی اگر زن و شوهر باشند.
دیدگاه شما نسبت به فیلمبرداری توسط بزهدیده چیست؟ به نظر شما از منظر اخلاقی یا جرمشناسی منعی وجود دارد؟
همانطور که در قرآن آمده است، خداوند دوست ندارد کسی حرف سوئی را به زبان بیاورید مگر اینکه به او ظلم شده باشد. بنابراین برای دفاع از خود و برای اینکه جرمی واقع نشود و برای اینکه وقتی فردی حس کند در مقابل دوربین است و فیلمبرداری میشود، اثر بازدارنده دارد به نظر میرسد این کار جایز است و برای این کار قانون نیز وجود دارد. دفاع از حرز، حیثیت، ناموس و آبرو در قالب دفاع مشروع جایز است. این کار هم جنبه پیشگیرانه فردی دارد و هم جنبه پیشگیرانه اجتماعی. یعنی دیگران هم وقتی چنین اتفاقاتی را مشاهده کنند و ببینند که این کار چگونه به اثبات جرم منتهی میشود در بعضی رفتارهایشان تجدیدنظر میکنند.
از صحبتهای شما اینگونه برداشت میشودکه اگر فیلمبرداری توسط مجرمین رخ دهد معایب زیادی دارد و اگر توسط بزهدیده برای دفاع باشد میتواند آثار مثبتی داشته باشد. این استنباط درست است؟
بله. علاوه بر اینها فیلمبرداری گاهی میتواند اشاعه فحشا باشد و عناوین مجرمانهی کیفری نیز داشته باشد. گاهی عاملین جرم، برای ایجاد رعب و وحشت نسبت به قربانی یا نسبت به دیگران فیلمبرداری انجام میدهند. یعنی همانطور که میگوییم مجازات جنبه ارعاب فردی و جمعی دارد، فیلمبرداری از جرم هم میتواند جنبه ارعاب فردی و جمعی داشته باشد.
در واقع ۳ گروه فیلمبرداری را انجام میدهند: تماشاچیان، مجرمین و بزهدیدگان. بهطور کلی هم این گونه فیلمها بهداشت روانی جامعه را به خطر میاندازند، ایجاد ترس میکنند و ناامنی را گسترش میدهند. یعنی جرمی که قرار بودهاست یک درصد جامعه را تحت تأثیر قرار بدهد ۹۰ درصد جامعه را تحت تأثیر قرار داده است.
چرا انتشار تصویر وقوع یک جرم جامعه را ملتهب میکند؟
انتشار تصویر مربوط به یک جرم محیط ذهنی مجرمانه درجامعه میسازد و ایجاد رعب و وحشت میکند. به طوریکه منطقه و محلهای هم که جرم در آن واقع نشده نیز گویا جرم را دیده و لمس کردهاست. در واقع بیننده فیلم همان ترس و ناامنی را با تمام وجودش لمس میکند. ما با انتشار این فیلمها نظم عمومی جامعه را به هم میزنیم و آن را مختل میکنیم.
در این صورت مجازاتی که بعداً اجرا میشود دیگر قابلیت تناسب با چنین جرمی را نخواهد داشت؛ چون فرض ما این است که جرم امنیت یک محله را به هم زده است، درحالیکه اگر جرمی امنیت کل جامعه را به هم بزند این جرم امنیتی است و میتواند در قالب محاربه، افساد فیالارض و… قرار گیرد. لذا اغراق نیست که بگوییم انتشاردهندگان چنین فیلمهایی به مراتب قابل سرزنشتر از خود مجرمین هستند؛ زیرا درجایی یک درگیری بودهاست و دو نفر مجروح و ۵ نفر نیز با خبر شدهاند. ولی کسی که آن را منتشر میکند آن را در معرض دید عدهی زیادی قرار میدهد که روحشان آزرده میشود و نگران خانواده و اطرافیان خود میشوند. چنین فیلمهایی باعث همذاتپنداری با صحنه جرم میشود. منِ بیننده هم خودم را قربانی جرم میدانم و با قربانی (و گاهی جانی) همذاتپنداری میکنم. البته این همذاتپنداری در زنانی که چنین فیلمهایی را مشاهده میکنند خیلی بیشتر رخ میدهد و آسیبزنندهتر است.
مصاحبه کننده: سید سبحان هوشیار امامی