وکلاپرس ـ نام دکتر امیرناصر کاتوزیان در سپهر علم حقوق زبانزد خاص و عام است و این اشتهار پایانی ندارد.
صالح نیک بخت
حقوقدان و وکیل دادگستری
نام دکتر امیرناصر کاتوزیان در سپهر علم حقوق زبانزد خاص و عام است و این اشتهار پایانی ندارد. او بیش از ۶۰ سال از عمر گرانبهای خود را با استقلال و آزادگی در راه کسب این علم و آموزش آن به دیگران سپری کرد. دکتر کاتوزیان کسی نیست که فقط در ایران شناخته شده باشد، بلکه نام و آوازه او در حقوق خصوصی از مرزهای ایران نیز فراتر رفته است؛ هم در کشورهای غربی با نظامهای حقوقی نوشته و کامنلا و هم در کشورهای اسلامی، او در میان دانشمندان حقوق چون عَلَم است در میان معارف.
اینجانب از سال ۱۳۵۰ بهعنوان یکی از دانشجویان رشته حقوق در محضر درس این استاد فرزانه تلمذ کردم و با منش، شخصیت و زحمات دلسوزانه او آشنا هستم. استاد در آغاز و پس از انتقال به دانشگاه بر اثر بیمهریهای مدیران دانشگاه تهران از دانشکده حقوق دور ماندند. ولی در سال ۱۳۴۹ دوباره به دانشگاه بازگشتند. من هم مانند دیگر دانشجویان حقوق قضایی ورودی سالهای ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۷ تمامی دروس حقوق مدنی از مقدمه علم حقوق تا وصیت و ارث (جز درس حقوق خانواده که با استاد دکتر صفایی گذراندم) دانشجوی آن فرزانهمرد بودم.
او تنها درس حقوق را به ما نیاموخت، بلکه به دانشجویان یاد میداد که بعدها در هر شغلی قرار گیرند، باید شأن علمی و شغلی خود را ارج بگذارند و مبادا استقلال رأی، حرمت و اعتبار شغل خود را فدای جیفه دنیوی مقام و منزلت اداری کنند. در همه زمینهها متواضعانه و مقتدرانه مشکلات دادگاهها و دانشگاهها را با درس و بحث و نظرات خود در کتابها و مقالات منعکس میکردند.
استاد کاتوزیان به دانشجویانی که با نظرات او مخالفت می کردند با سعه صدر برخورد میکرد. یک همکلاسی داشتم به نام زاهدی (احتمالاً علیاصغر) که در حوزه علمیه قم درس خوانده بود و فقه و اصول را خوب میدانست. گاهی هم به استاد انتقاد میکرد ولی استاد مکدر نمیشد. حتی اگر در موضوعی زاهدی سکوت میکرد، استاد از او میپرسید: «آقای زاهدی نظر شما چیست؟»
استاد سرباز خط مقدم جبهه عدالت، آزادی و احقاق حق مردم بود و هرگز تسلیم قدرت سیاسی نمیشد. علم و قناعت در او با هم جمع شده بود. استقلال رأی و پایمردی آن مرد علم و عمل از صفاتی بود که جمع زیادی از او آموختند و سرفراز ماندند. او از معدود استادان رشتههای علوم انسانی در رژیم گذشته بود که در کنفرانسهای موسوم به همایش اندیشمندان برای بررسی اصول انقلاب سپید شرکت نکرد و همیشه خار چشم کسانی بود که دارای این عزت و حرمت نبودند.
همچنین او از کسانی بود که پیشنویس قانون اساسی را همراه با جمعی دیگر از استادان دانشگاه تدوین کردند. زمانی که من خبرنگار سرویس سیاسی کیهان بودم و در زمان وزارت آقای دکتر احمد صدر حاجسیدجوادی، معاون وزیر کشور آقای دکتر صادق طباطبایی تدوین این پیشنویس توسط ایشان و سایر استادان را اعلام کرد. متن این پیشنویس در اختیار خبرنگاران هم قرار گرفت و منتشر شد.
نباید فراموش کنیم در میان طرحهای متعددی که بهعنوان پیشنویس قانون اساسی تهیه شده بود، این طرح با اندک تغییراتی در اختیار معاونت طرح و برنامههای انقلابی دولت موقت که تصدی آن در آن زمان بر عهده مرحوم دکتر یدالله سحابی بود، قرار گرفت و با تغییراتی جزیی مبنای طرحی شد که قانون اساسی کنونی ایران بر اساس آن تصویب شد.
هرچند در طرح پیشنهادی، تغییرات اساسی و متعددی صورت گرفت ولی آنچه در فصل سوم این قانون به عنوان «حقوق ملت» شناخته شده بر مبنای آن طرح است. برخی عبارات که به آخر اصول این فصل اضافه شده در «مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» صورت گرفت.
در سالهای اولیه انقلاب که استاد کاتوزیان مقالاتی در نشریه جنبش منتشر میکرد، اندیشهها و عقاید این استاد فرزانه را برنتابیدند و با نظر افراد کمظرفیت که از میان دو چشم فقط بینی را میبینند، سازگار نیامد. برای او تنگناهایی فراهم آمد و بیش از یکدهه دانشگاه از برکت فیض استاد محروم ماند. اما خورشید زیر ابر نماند و در همان زمان هم آن اقدامات مورد اعتراض بسیاری از قضات، وکلا، حقوقدانان و اندیشمندان قرار گرفت و استاد دوباره جایگاه خود را در دانشگاه تهران بازیافت و تا آخرین روزهای عمر، پیروان راستین و شاگردان او از محضرشان کسب علم کردند. ویژگی بارز او همیشه استقلال شخصی و دور ماندن از کانون قدرت سیاسی و سادهزیستی و اجتناب از آلودگی به مسایل مالی بود.
روزی در سالهای آخر دهه هفتاد برای آزمایش پزشکی به آزمایشگاهی در خیابان بهشتی آمده بودند. دیدم در کنار کیوسک نبش خیابان پاکستان بدون آلایش و تشریفات روزنامهها را که نسیم آزادی آن را فراگرفته بود میخواندند. پس از سلام و علیک از ایشان سؤال کردم: «چرا به اینجا تشریف آوردهاید؟» ماجرا را گفت و گویا در آزمایشگاه از او خواسته بودند که یک ساعت دیگر مراجعه کند. از ایشان دعوت کردم که به دفتر اینجانب تشریف بیاورند و قبول کردند. از هر دری سخنی رفت؛ به یاد استاد آوردم که ما در سال اول دانشکده از مفصل و مشکل بودن مقدمه علم حقوق گلایه داشتیم، فرمودند: «مقدمه را خلاصه و بعضی از بحثهای فلسفی آن را حذف کردم.» به شوخی گفت: «شاید این ملاقاتِ اتفاقی برای اطلاع شما از این موضوع باشد.»
شایگان زیست، شایگان مرد و نامش جاویدان است.