- شماره نظریه: ۷/۱۴۰۰/۱۲۰۲
- شماره پرونده: ۱۴۰۰-۹۷-۱۲۰۲ ح
- تاریخ نظریه: ۱۴۰۰/۱۱/۱۶
سوال
سوال منتشر نشده است
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه:
نظر به اینکه آییننامه باید به نحوی تفسیر شود که با قانون همخوانی دارد؛ بنابراین با لحاظ حکم مقرر در تبصره ۳ ماده ۶ قانون کیفیت اخذ پروانه وکالت دادگستری مصوب ۱۳۷۶ و با لحاظ بند «ب» ماده ۳۳۱ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹ و با لحاظ رأی وحدت رویه شماره ۶۶۶ مورخ ۱۹/۳/۱۳۸۳ هیأت عمومی دیوان عالی کشور حکم مقرر درتبصره ۲ ماده ۵۴ آییننامه لایحه قانونی استقلال وکلای دادگستری مصوب ۱۴۰۰ ریاست محترم قوه قضاییه که مقرر میدارد: «کارآموزان در دوره سوم میتوانند تحت نظر وکیل سرپرست، وکالت حداکثر تا پنج پرونده را در ماه قبول کنند. وکالت کارآموزان در پروندههایی که احکام آنها قابل فرجام است یا مرجع تجدید نظر از احکام آنها دیوان عالی کشور است و یا پذیرش اعاده دادرسی کیفری، منفرداً یا به همراه وکیل سرپرست و سایر وکلا ممنوع است»، محمول بر آن است که وکالت کارآموزان در فرایند فرجامخواهی غیر قابل پذیرش است.
- شماره نظریه: ۷/۱۴۰۰/۸۶۶
- شماره پرونده: ۱۴۰۰-۹۷-۸۶۶ ح
- تاریخ نظریه: ۱۴۰۰/۱۱/۱۶
سوال:
آیا کارکنان دادگستری اعم از قضات و کارمندان میتوانند در خصوص پروندههای مطروحه در دیگر شعب محل خدمت خود یا دیگر شهرستانها تحت عنوان ماده ۱۰ قانون مدنی با طرفین پرونده یا خانواده آنها قرارداد منعقد کرده و به آنها مشاوره حقوقی بدهند و در صورت لزوم لایحه اعتراضیه به آرای صادره را تنظیم و به امضای اشخاص اصیل پرونده برسانند؟ در صورت تنظیم چنین قراردادی، آیا این قرارداد ماهیتا وکالت تلقی میگردد میشود؟ آیا قرارداد مذکور خلاف نظم عمومی و اخلاق حسنه است؟
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه:
اولاً، با عنایت به اینکه ماده ۵۵ قانون وکالت مصوب ۱۳۱۵ با اصلاحات و الحاقات بعدی، «هرگونه تظاهر و مداخله در عمل وکالت» را ممنوع دانسته است و اختیار کردن عناوین تدلیس از قبیل مشاور حقوق را به صراحت مشمول این ماده و مستوجب مجازات دانسته است و با توجه به اینکه عمل وکالت علاوه بر وکالت دعاوی در مراجع قضایی، شامل مشاوره حقوقی نیز میشود؛ لذا انعقاد قرارداد مشاوره حقوقی مشمول ممنوعیت مندرج در ماده یادشده است.
ثانیاً، نظر به اینکه انعقاد قرارداد مطرحشده در از مصادیق مداخله در امر وکالت تلقی میشود، موضوع مشمول عمومات مربوط به ممنوعیت دخالت در امر وکالت است.
- شماره نظریه: ۷/۱۴۰۰/۹۲۴
- شماره پرونده: ۱۴۰۰-۱۶۸-۹۲۴ ک
- تاریخ نظریه: ۱۴۰۰/۱۰/۱۸
سوال:
در برخی پروندههای دادگاه انقلاب که با تعدد قاضی رسیدگی میشود لازم است برای متهم وکیل تسخیری انتخاب شود. همچنین وفق ماده ۸ «آییننامه تعرفه حقالوکاله، حقالمشاوره و هزینه سفر وکلای دادگستری»، وکالتنامه وکیل تسخیری به امضای متهم رسیده و در صورت امتناع، قاضی شعبه از باب قاعده «الحاکم ولی الممتنع» وکالتنامه را امضاء میکند:
۱- حدود اختیارات وکیل تسخیری چیست؟ آیا لازم است موارد مندرج در ماده ۳۵ قانون آیین دادرسی مدنی در وکالتنامه درج شود. در صورت درج این موارد، آیا موضوعات تصریح شده دارای اعتبار است.
به عنوان مثال اگر وکیل تسخیری اختیار وکالت در توکیل را درج کرد و به امضای متهم رساند، آیا چنین حقی برای وی ایجاد میشود و اگر چنین مواردی قید نگردید، آیا وکیل تسخیری اختیار فرجامخواهی و … را خواهد داشت امضای وکالتنامه توسط قاضی و به نمایندگی از متهم در چه محدوده و قلمرویی دارای اعتبار است؟
۲- در مواردی که متهم متواری است و برای وی وکیل تسخیری تعیین شده است، آیا رای صادره حضوری است؟ اگر حضوری باشد و رای با اعتراض وکیل قطعیت یابد، چگونه میتوان حقوق متهم را بعد از حضور یا دستیابی به وی، برابر ماده ۲ قانون آیین دادرسی کیفری تضمین کرد؟
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه:
۱-
اولاً، مستفاد از تبصره ۲ ماده ۱۹۰ و مواد ۳۴۸ و ۴۱۵ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲، تعیین وکیل تسخیری با مقام قضایی ذیربط با لحاظ شرایط قانونی است و لذا وکلای تسخیری فاقد قرارداد وکالت با متهم یا متهمان میباشند و حضور آنها جهت رعایت تشریفات شکلی رسیدگی الزامی است و در حقیقت، دخالت وکیل تسخیری در امر دادرسی، به حکم قانون است و نه بر اساس قرارداد.
ثانیاً، تعبیر به کار رفته در ماده ۸ «آییننامه تعرفه حقالوکاله، حقالمشاوره و هزینه سفر وکلای دادگستری مصوب ۱۳۹۸/۱۲/۲۸» قابل مناقشه است و برگ معرفینامهای که از طرف کانون وکلا در اختیار وکیل قرار میگیرد و وکیل تسخیری هم باید نسخهای از این فرم را تکمیل و ارائه کند، عنوان قرارداد وکالت ندارد؛ لذا به نظر میرسد ارائه اصل برگ معرفینامه الزامی است و عبارت «تنظیم و ارائه وکالتنامه … هر چند توسط مرجع قضایی به نمایندگی از موکل امضاء شده باشد …» مندرج در ماده ۸ آییننامه یادشده، باید به این معنا حمل شود که ارائه این برگ بدون امضای موکل قابلیت تقدیم به مرجع قضایی دارد.
ثالثاً، نظر به این که تعیین وکیل تسخیری، انحصار به مرحله بدوی ندارد و مادام که عنوان وکالت از وکیل تسخیری سلب نشده، میتواند به وظایف وکالتی خود در مراحل بعدی نیز اقدام کند؛ بنابراین وکیل تسخیری حق فرجامخواهی نسبت به آرای محکومیت حضوری که در مرحله بدوی صادر شده است را دارد و آرای وحدت رویه به شمارههای ۳۲۲۲ مورخ ۳/۸/۱۳۳۸ و ۵۹۸ مورخ ۱۲/۲/۱۳۷۴ هیأت عمومی دیوان عالی کشور مؤید این نظر است.
رابعاً، مقررات ناظر به حق توکیل در انجام وکالت، ناظر به وکالت تعیینی است؛ بنابراین مقررات ماده ۳۸۴ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ ناظر به جرایم موضوع بندهای «الف»، «ب»، «پ» و «ت» ماده ۳۰۲ قانون پیشگفته مبنی بر ضرورت حضور وکیل تسخیری در رسیدگی به جرایم موصوف، از اختیار وکلای تسخیری از حق توکیل به غیر (که مختص وکلای تعیینی است) منصرف است.
۲- ظاهر عبارت «یا وکیل او در هیچ¬یک از جلسات دادگاه حاضر نشود» مذکور در ماده ۴۰۶ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲، حکایت از «وکیل تعیینی» دارد و یا مربوط به مواردی است که با عجز از تعیین وکیل و یا امتناع از معرفی وکیل، دادگاه برای متهم وکیل تسخیری تعیین کرده و متهم نیز حضور نداشته است.
در نتیجه در صورتی که متهم متواری یا مجهول¬المکان باشد، نظر به این که اصولاً بین وکیل تسخیری و موکل ارتباطی وجود ندارد، رأی صادره غیابی محسوب می¬شود و مطابق مقررات، هر زمان که محکومعلیه رأی غیابی از آن مطلع شود و به آن اعتراض کند، در همان دادگاه قابلیت واخواهی دارد و حضور وکیل تسخیری صرفاً جهت رعایت تشریفات شکلی رسیدگی است و این امر موجب سلب حق اعتراض بعدی محکومعلیه نمیباشد؛ با عنایت به مراتب پیشگفته، پاسخ به قسمت دوم از بند (۲) منتفی است.
- شماره نظریه: ۷/۱۴۰۲۰/۱۳۰۳
- شماره پرونده: ۱۴۰۰-۹۷-۱۳۰۳ ح
- تاریخ نظریه: ۱۴۰۰/۱۲/۰۴
سوال:
نظر به ابهام پیش آمده پیرامون نحوه محاسبه حق الوکاله وکیل در مرحله اجرا مازاد در محکوم به ، به استناد ماده ۲۵ آیین نامه جدید ،خواهشمند است به منظور ایجاد وحدت رویه در شعب دادگستری کل استان مرکزی ارشاد فرمایید
اولاً: پرداخت حق الوکاله وکیل در مرحله اجرا نیاز به طرح دعوی جداگانه دارد یا می توان به عنوان هزینه های اجرایی بدون طرح دعوی جداگانه محاسبه و پرداخت نمود
ثانیاً:در اجرای آیین نامه سابق امکان تعیین مبلغ با در نظر گرفتن میزان دخالت وکیل و فعالیت وی در مرحله اجرا توسط دادرس اجرا وجود دارد یا خیر.
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه:
۱- با توجه به بند ۲ ماده ۱۵۸ قانون اجرای احکام مدنی مصوب ۱۳۵۶ و با عنایت به اینکه حقالوکاله مرحله اجرا در عداد هزینههایی که برای اجرای حکم ضرورت داشته باشد؛ مانند حقالزحمه خبره، کارشناس و ارزیاب و حق حفاظت اموال و نظایر آن محسوب نمیشود، نمیتوان در مقام اجرای ماده ۲۵ آییننامه تعرفه حقالوکاله، حقالمشاوره و هزینه سفر وکلای دادگستری مصوب ۱۳۹۸/۱۲/۲۸ ریاست محترم قوه قضاییه، رأساً آن را از محکومعلیه وصول کرد؛ وصول آن از محکومعلیه مستلزم تقدیم دادخواست و رسیدگی دادگاه است.
۲- تعلق میزان حقالوکاله به تناسب کاری که انجام شده است، صرفاً در ماده ۲۴ آییننامه حقالوکاله، حقالمشاوره و هزینه سفر وکلای دادگستری مصوب ۱۳۹۸/۱۲/۲۸ ریاست محترم قوه قضاییه (عزل، فوت یا حجر موکل، استعفای وکیل، انتفای موضوع وکالت در فرآیند رسیدگی و تا پیش از صدور رأی)، پیشبینی شده است و فرض سؤال منصرف از هر یک این فروض است.
در هر حال در صورت بروز اختلاف پیرامون میزان استحقاق وکیل بر حقالوکاله مرحله اجرا، با اخذ ملاک از مواد ۱۱ و ۲۴ آییننامههای فوقالذکر، میزان حقالوکاله حسب مورد توسط کانون وکلای دادگستری، مرکز امور وکلا،کارشناسان رسمی و مشاوران خانواده قوه قضاییه یا مرجع قضایی تعیین میشود
- شماره نظریه: ۷/۱۴۰۰/۱۰۵۴
- شماره پرونده: ۱۴۰۰-۹۷-۱۰۵۴ ح
- تاریخ نظریه: ۱۴۰۰/۱۱/۲۷
سوال:
ملاحظه میشود که گاهی وکلای دادگستری به استناد قراردادهای خصوصی با موکل با تقدیم دادخواست به دادگاه، وجه قرارداد خصوصی را مطالبه میکنند و این در حالی است که در پروندهای که سابقاً وکیل وکالت آن را بر عهده داشته است، در وکالتنامه ارائه شده به دادگاه میزان حقالوکاله را یک بیستم قرارداد خصوصی یا به میزان تعرفه ذکر کرده است؛ تکلیف دادگاه در این خصوص چیست؟
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه:
صرف تفاوت بین مبالغ حقالوکاله وکیل مندرج در وکالتنامه تقدیمی از سوی وکیل با قرارداد خصوصی بین وی و موکل، مانع از رسیدگی و احراز حقالوکاله واقعی نیست و تعیین میزان حقالوکاله فرض سؤال مستلزم رسیدگی قضایی و تابع عمومات حاکم بر رسیدگیهای حقوقی است.
- شماره نظریه: ۷/۱۴۰۰/۷۰۲
- شماره پرونده: ۱۴۰۰-۹۷-۷۰۲ ح
- تاریخ نظریه: ۱۴۰۰/۱۰/۰۶
سوال:
آیا فعالیت همزمان یک شخص به عنوان وکیل دادگستری و کارشناس رسمی دادگستری وجاهت قانونی دارد؟
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه:
از آنجا که شغل وکالت و کارشناسی رسمی دادگستری، از مصادیق شغل دولتی و مشاغل مذکور در اصل یکصد و چهل و یکم قانون اساسی جمهموری اسلامی ایران نیستند تا مشمول منع موضوع قانون ممنوعیت تصدی بیش از یک شغل مصوب ۱۳۷۳ شوند و در قانون وکالت مصوب ۱۳۱۵ و اصلاحات بعدی آن و قانون کانون کارشناسان رسمی دادگستری مصوب ۱۳۸۱ و آییننامه اجرایی ماده ۱۸۷ قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۳۹۷ با اصلاحات بعدی نیز تصریحی به ممنوع بودن تصدی دو شغل مذکور نشده است و با یکدیگر نیز منافاتی ندارند، لذا تصدی دو شغل وکالت و کارشناس رسمی دادگستری، فاقد اشکال قانونی است.
- شماره نظریه: ۷/۱۴۰۰/۶۸۰
- شماره پرونده: ۱۴۰۰-۹۷-۶۸۰ ح
- تاریخ نظریه: ۱۴۰۰/۰۹/۰۱
سوال:
همانگونه که مستحضرید در ماده ۳۱ آییننامه تعرفه حقالوکاله، حقالمشاوره و هزینه سفر وکلای دادگستری مصوب ۱۳۹۹/۱۲/۲۸ ریاست محترم قوه قضاییه، مقرر شده است در صورتی که وکیل مبادرت به ابطال تمبر مالیاتی بنماید و سپس پرونده به نحوی مختومه گردد که متناسب با تمبر ابطال شده مستحق دریافت حقالوکاله نگردد مدیر دفتر شعبه رسیدگیکننده مکلف است پس از تأیید قاضی شعبه گواهی ابطال تمبر مازاد با قید مبلغ مازاد را صادر نماید و وکیل میتواند این گواهی را با همان میزان در پروندههای دیگر خود به عنوان تمبر مالیاتی ابطال شده و سهم کانون مرکز و صندوق استفاده نماید و در صورت عدم استفاده آن را به اداره مالیاتی ارائه تا از میزان تمبرهای مالیاتی وی کسر شود؛ از آنجا که در این خصوص در برخی محاکم و دفاتر رویههای متفاوتی وجود دارد، خواهشمند است در خصوص نحوه اجرای این ماده و سوالات ذیل ارشاد فرمایید:
۱- آیا منظور از پرونده مختومه شده پروندهای است که به لحاظ شکلی منتهی به نتیجه نشده یا اینکه احکامی که به میزان خواسته داده شده است نیز مشمول این ماده میشود؟ به عنوان مثال، وکیل دادخواستی به خواسته پانصد میلیون تومان تقدیم و در نهایت حکم به پرداخت مبلغ دویست میلیون تومان صادر میشود؛ آیا وکیل در این مورد نسبت به سیصد میلیون تومان مستحق دریافت گواهی مذکور است؟
۲- آیا در محاسبه تمبر ابطالشده میزان سهم صندوق و سهم کانون که توسط وکیل پرداخت شده است، باید لحاظ شود؟
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه:
۱- مقصود از عبارت: «پرونده به نحوی مختومه شود که متناسب با تمبر ابطالشده مستحق دریافت حقالوکاله نگردد» در ماده ۳۱ آییننامه تعرفه حقالوکاله، حقالمشاوره و هزینه سفر وکلای دادگستری مصوب ۱۳۹۸/۱۲/۲۸ رئیس قوه قضاییه، مواردی است که پرونده با تصمیم شکلی موضوع بندهای الف، ب، پ، ت و ث ماده ۱۲ این آییننامه مختومه شود؛ و شامل احکامی که کمتر از میزان خواسته صادر شده یا حکم بر بطلان دعوی یا بیحقی خواهان صادر شده است، نمیشود.
2- در موارد مشمول ماده ۳۱ آییننامه یادشده، در محاسبه میزان تمبر ابطالشده، باید میزان سهم صندوق حمایت وکلا و سهم کانون وکلای دادگستری که توسط وکیل پرداخت شده است، لحاظ شود
- شماره نظریه: ۷/۱۴۰۰/۱۰۷۹
- شماره پرونده: ۱۴۰۰-۹۷-۱۰۷۹
- تاریخ نظریه: ۱۴۰۰/۱۰/۱۱
سوال:
با توجه به آییننامه تعرفه حقالوکاله حقالمشاوره و هزینه سفر وکلای دادگستری مصوب ۱۳۹۸/۱۲/۲۸
۱- میزان حقالوکاله وکیل در درخواست صدور اجراییه بابت چکهای صیادی چه مبلغی است؟
2- با توجه به ماده ۳۱ آییننامه یادشده که اشعار میدارد «در صورتی که وکیل مبادرت به ابطال تمبر مالیاتی بنماید و سپس پرونده به نحوی مختومه گردد که متناسب با تمبر ابطال شده مستحق دریافت حق الوکاله نگردد» آیا مقصود، قسمت اخیر ماده مذکور منحصر به بندهای ماده ۱۲ آییننامه است؟
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه:
۱- مراد از عبارت «طبق تعرفه قانونی» در صدر ماده ۲۳ قانون اصلاح قانون صدور چک (اصلاحی۲۳/۸/۱۳۹۷)، تعرفه مقرر برای مرحله اجرا است که در حال حاضر در ماده ۲۵ آییننامه تعرفه حقالوکاله، حقالمشاوره و هزینه سفر وکلای دادگستری مصوب ۱۳۹۸/۱۲/۲۸ رئیس قوه قضاییه پیشبینی شده است.
2- مقصود از عبارت: «پرونده به نحوی مختومه شود که متناسب با تمبر ابطالشده مستحق دریافت حقالوکاله نگردد» در ماده ۳۱ آییننامه تعرفه حقالوکاله، حقالمشاوره و هزینه سفر وکلای دادگستری مصوب ۱۳۹۸/۱۲/۲۸ رئیس قوه قضاییه، مواردی است که پرونده با تصمیم شکلی موضوع بندهای «الف»، «ب»، «پ»، «ت» و «ث» ماده ۱۲ این آییننامه مختومه شود و شامل احکامی که کمتر از میزان خواسته، صادر شده یا حکم بر بطلان دعوی یا بیحقی خواهان صادر شده است، نمیشود.
- شماره نظریه: 7/۱۴۰۰/۷۲۰
- شماره پرونده: 1400-۱۲۷-۷۲۰ ح
- تاریخ نظریه: 1400/۱۰/۰۶
سوال:
بر اساس بند نخست ماده ۳۵ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹ ذکر عنوان فرجامخواهی در متن وکالتنامه برای انجام آن از جانب وکیل الزامی است همچنین به موجب ماده ۸ آیین نامه تعرفه حقالوکاله، حقالمشاوره و هزینه سفر وکلای دادگستری مصوب ۱۳۹۹ ریاست محترم قوه قضاییه؛ تنظیم و ارایه وکالتنامه توسط وکیل تسخیری یا معاضدتی الزامی است؛
هر چند توسط مرجع قضایی به نمایندگی از موکل امضاء شده باشد. با وجود صراحت این ماده و آثار ناشی از ابلاغ رأی به وکیل تسخیری، برخی همکاران قضایی تنظیم وکالتنامه را ضروری نمیدانند. خواهشمند است در این خصوص اعلام نظر فرمایید
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه:
اولاً، مستفاد از تبصره ۲ ماده ۱۹۰ و مواد ۳۴۸ و ۴۱۵ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲، تعیین وکیل تسخیری با مقام قضایی ذیربط با لحاظ شرایط قانونی است و لذا وکلای تسخیری فاقد قرارداد وکالت با متهم یا متهمان میباشند و حضور آنها جهت رعایت تشریفات شکلی رسیدگی الزامی است و در حقیقت دخالت وکیل تسخیری در امر دادرسی به حکم قانون است و نه بر اساس قرارداد.
ثانیاً، تعبیر به کار رفته در ماده ۸ آییننامه تعرفه حقالوکاله، حقالمشاوره و هزینه سفر وکلای دادگستری مصوب ۱۳۹۸/۱۲/۲۸ قابل مناقشه است و برگ معرفینامهای که از طرف کانون وکلا در اختیار وکیل قرار میگیرد و وکیل تسخیری هم باید نسخهای از این فرم را تکمیل و ارائه کند، عنوان قرارداد وکالت ندارد؛
لذا به نظر میرسد ارائه اصل برگ معرفینامه الزامی است و عبارت «تنظیم و ارائه وکالتنامه … هر چند توسط مرجع قضایی به نمایندگی از موکل امضاء شده باشد …» مندرج در ماده ۸ آییننامه یادشده، باید به این معنا حمل شود که ارائه این برگ بدون امضای موکل قابلیت تقدیم به مرجع قضایی دارد.