وکلاپرس– وکیل امیرسالار داودی با اشاره به شیوه صحیح نقد فعالیت کانون های وکلای دادگستری، به ارزیابی عملکرد و ارائه راهکار برای بهبود وضعیت آن ها پرداخت و فعالیت وکلای دادگستری در این زمینه را ضروری دانست.
نقد روشمند یک شیوه بررسی آگاهانه است که حاصل آن علاوه بر تعامل دو طرف، سازندگی و پیشرفت بیشتر است. از آنجا که یکی از بزرگ ترین آسیب های اجتماعی کشورهای توسعه نیافته، فقر فرهنگی در زمینه نقد سازنده و انتقاد پذیری است، کانون های وکلای دادگستری نیز از این قضیه مستثنی نیستند.
بیشتر بخوانید: ویژگی های نقد و خصوصیات منتقد با نگاهی به رویکرد مرحوم مسعود جوادیه
وکیل امیرسالار داوودی از جمله منتقدان عملکرد کانون های وکلای دادگستری است که در گفت و گو با خبرنگار وکلاپرس، به تشریح دیدگاه خود درباره شیوه صحیح نقد فعالیت کانون های وکلای دادگستری پرداخته است.
مشروح گفت و گو را در ادامه میخوانید.
نقد را چگونه تعریف می کنید؟
ابتدا باید عرض کنم که اصولا در کشور با مقوله نقد بیگانه ایم و شاید دلیل این مسئله، ریشه های فرهنگی و تاریخی و… داشته باشد.
معتقدم نقد کردن یک دانش و علم میان رشته ای است؛ مجموعه ای از تخصص ها، آگاهی ها و دانش هاست که به عنوان یک ابزار مورد استفاده شخصی که مطالعه تئوریک دارد قرار می گیرد.
از نظر شما یک فعال صنفی چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
به نظرم باید میان فضای مدیریت صنفی و اجرایی تفکیک قائل شویم؛ منظور از نقد فضای مدیریت صنفی، نقد رأس جامعه وکالت، کانون ها وکلا و اسکودا و منظور از نقد عملکرد اجرایی، عملکرد کمیسیون ها، جهت گیری های فعالین صنفی و جامعه وکالت -که لزوما دارای قدرت رسمی در فضای صنف نیستند- است.
نخست اینکه کسانی که به نقد کردن فضای مدیریت کانون ها و فعالیت اجرایی بدنه صنفی تمایل دارند، ابتدا بایستی نسبت به مناسبات صنفی کاملا آگاه و از آن مطلع باشند؛ یعنی منتقد این حوزه علاوه بر اینکه باید از ساختار کانون وکلای دادگستری و نهادهای ذیربط در فعالیت صنفی و اداره جامعه وکالت مطلع باشد، از مناسبات صنفی نیز آگاه باشد.
بنابراین منتقد تا زمانی که از این مناسبات بی اطلاع باشد، نمی تواند نقد درست و کارایی داشته باشد. عدم اشراف نسبت به همین مناسبات سبب شده است برخی اغراق گویی و شلوغ کردن را با نقد اشتباه بگیرند.
بیشتر بخوانید: نیمنگاهی به ایرادات ساختاری صندوق حمایت وکلا
دوم آن که ذات نقد فخیم و محتشم است و ادبیات نقد باید توام با ادبیات محتشم باشد. لذا اگر می خواهید نقد نتیجه بدهد، باید در شکل، ظاهر و فرم نیز به دقت عمل کرده باشید تا فردی که موضوع نقد است بتواند از آن بهره ببرد. در غیر این صورت هر نقدی که بخواهد شخص را در موضع دفاعی ببرد و او را بر مواضعش مستحکم کند بیهوده است. بنابراین باید دقت کنیم که منتقد صنفی فرد شمشیر به دست نیست که مبارز بطلبد.
همان طور که می دانیم موضوعی که از نقد به ذهن متبادر می شود، برداشت منفی از واژه نقد است. درحالی که در ادبیات جوامع توسعه یافته نقد اینگونه تعبیر نمی شود بلکه نقد در بستری است که شاعر می گوید: “عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو”. این موضوع ریشه روانشناسی دارد؛ زیرا مخاطب زمانی با شما ارتباط می گیرد که شما را منصف بداند.
یادمان نرود در کنار بدی ها باید خوبی ها نیز مدنظر قرار گیرد تا سرمایه اجتماعی و مخاطب شما انصاف شما را ببیند. و به این نتیجه قطعی برسد که شما فردی میانه و منصف هستید. تهاجمی بودن در طولانی مدت شنونده ندارد و آفت نقد خواهد بود.
رویه کانون ها را در برخورد با منتقدین چگونه ارزیابی می کنید؟
از گذشته مدیریت کانون ها را همواره نقد می کرده ام. گذشت زمان و افزایش تجربه سبب شد به تحلیل واقع بینانه تری برسم. به همین دلیل عملکرد کانون های وکلای دادگستری را در مجموع و باتوجه به محدودیت هایی که دارند، مردود نمی دانم البته شاید نمره بالایی نیز ندهم.
به طور کلی عملکرد کانون ها بعد از سال ۱۳۷۶ که هیات مدیره آن مجددا انتخابی شد و استقلال نیم بندش را به دست آورد بد نبوده است. ما هم نباید تکلیف مالایطاق از مدیران صنفی داشته باشیم.
معتقدم حاکمیت در تعامل با نهادهای صنفی و مدنی تجربه بالایی ندارد و البته علاقه ای هم به تعامل ندارد. به همین دلیل کار برای مدیران دشوار است. ما از بیرون به عملکرد مدیران نگاه می کنیم و اگر خودمان را در جایگاه آنان قرار بدهیم از مشکلات و وضع موجود آگاه می شویم.
همانگونه که در حوزه سینما منتقدین بسیار خوبی داریم اما اگر فیلم بنویسند اصلا مورد استقبال قرار نمی گیرد.
چه عواملی باعث افت عملکرد کانون ها شده است؟
به عنوان کسی که از بیرون عملکرد کانون ها را دیده ام و فعالیت آنان را رصد میدانی کرده ام، ریشه برخی رفتارها را در خود کم بینی و اهمیت ندادن کانون های وکلا به سرمایه اجتماعی می دانم. متاسفانه درک درستی از توان جامعه وکالت و ظرفیت این جامعه صنفی وجود ندارد.
علاوه بر این بخش عمده ای از ایرادات، به موانع موجود بر سر راه کانون ها باز می گردد.
به عنوان یک فعال صنفی چه راهکاری برای بهبود عملکرد کانون های وکلا ارائه می کنید؟
راهکار نخست برای بهبود عملکرد هم در حوزه مدیریت صنفی و هم برخورد با منتقد و استفاده از ظرفیت فعالین صنفی، توجه به افرادی است که بر مسند مدیریت قرار دارند؛ چرا که آنها نقش بسیار موثری دارند.
اعتقاد ندارم که همواره بهترین ها در کانون وکلا حضور داشته اند بلکه بسیاری افراد شایسته تاکنون از دست یابی به کرسی نمایندگی وکلا بازمانده اند که دلایل مختلفی دارد؛ برای مثال مسئله پوپولیسم شاید در جامعه قابل درک باشد اما در جامعه وکلا به عنوان یک جامعه فرهیخته قابل درک نیست. اگر وکلا در ورود به مسائل صنفی تمایلی ندارند لااقل درمورد موضوعات صنفی مطالعه کنند و نگاه جدیدی نسبت به مقوله مدیریت داشته باشند.
برخی برای رفع و رجوع کار خود در هیات مدیره، به اشخاص خاصی رای می دهند. چرا باید نگاه فردگرایانه خود را در تعاملات صنفی محور قرار دهیم؟ معتقدم باید دغدغه های جمعی را در نظر بگیریم.
بیشتر بخوانید: یادی از استاد ابوالقاسم برازجانی؛ وکیل با اخلاق و فعال صنفی حرفه وکالت
من در مسائل صنفی با دوستانم تعارف نداشتم و بی رحم بودم و به همین جهت برخی مرا دوست فروش می دانستند.
باید بپذیریم ما می توانیم با هم خیلی دوست باشیم اما وقتی پای مسائل صنفی در میان است، از همدیگر توقع رفیق بازی نداشته باشیم. اگر این موضوع را تمرین کنیم، در تمامی موضوعات کنشگری سیاسی، اجتماعی و حقوقی خود در عرصه ملی موفق می شویم.
راهکار دوم اینکه ما به عنوان وکلای دادگستری باید بدانیم درد مشترکمان جداگانه درمان نمی شود و باید همگی اقدام کنیم و مسئله فعالیت صنفی واجب عینی است و نه کفایی.
سوم اینکه بخشی از ماجرا ریشه در حاکمیت دارد. حکومت ما ریشه در سنت ها دارد و کانون وکلای دادگستری نهادی مدرن محسوب می شود و نوعی تضاد وجود دارد. لذا اگر گاهی مدیران نتوانسته اند ابتکارات جدید داشته باشند، موضوع به بستر سیاسی موجود باز می گردد.
استقلال کانون های وکلا را در بستر سیاسی موجود چگونه تحلیل می کنید؟
اعتقاد به استقلال کانون های وکلای دادگستری نباید باعث شود فراموش کنیم که در کجا زندگی می کنیم. کانون وکلا جمهوری مستقلی در جمهوری اسلامی ایران نیست بلکه یک نهاد مدنی در پارادایم نظام سیاسی کشور است و استقلالش به معنای مطلق العنان بودن نیست. نه این که این تصور اشتباه باشد بلکه ظرفیت آن وجود ندارد.
اگر کشور به توسعه یافتگی مطلوبی دست ییابد قطعا پرچم استقلال کانون وکلا افراشته خواهد شد اما فعلا وضعیت فرق دارد. لذا منتقدین باید توقعات خود را تعدیل کنند.
مهم ترین دغدغه کانون های وکلا در حال حاضر چه باید باشد؟
مهم ترین دغدغه کانون ها باید کسب سرمایه اجتماعی باشد البته منظور لزوما جلب حداکثری وکلای دادگستری نیست. ما باید جامعه ملی را متوجه کانون های وکلای دادگستری کنیم و آنها را زیر پرچم کانون وکلا بیاوریم.
آنچه که باعث خواهد شد مردم از وکلا دفاع کنند، پشت آنان بایستند و هزینه برخورد با کانون ها را بالا ببرند، این است که حرف خود را از زبان وکلای دادگستری بشنوند؛ ما پروانه وکالت را نگرفتیم که صرفا ارتزاق کنیم. پروانه وکالت مسئولیت اجتماعی دارد. ما سوگند خوردیم در تمام مسائل مربوط به کشور حساس باشیم و به عنوان حقوقدان به موضوعات ورود کنیم.
در بسیاری کشورهای توسعه یافته وکلای دادگستری در موضوع حقوق عامه ورود می کنند. با این کار هم منافع خودشان تامین می شود و هم خدمت عمومی ارائه می کنند. پیشتر شاهد بودیم برخی وکلا درصدد ابطال مصوبات نادرست شورای شهر برمی امدند اما امروزه این اتفاقی نمی افتد.
بیشتر بخوانید: کانون های وکلا به جای تأکید بر استقلال نهاد وکالت بر حاکمیت قانون پافشاری کنند
بسیاری از حرف هایی که می توانیم در دفاع از حقوق مردم بزنیم منحصر به فرد است و همه نمی توانند بگویند؛ برای مثال استناد به قوانین در حوزه محیط زیست و…
امیدوارم مدیران کانون های وکلا به طور کلان و برنامه ریزی شده و محور قرار دادن حقوق ملت به طور عام و حقوق وکلا به طور خاص با حکومت و نظام سیاسی تعامل کند. برای مثال اخیرا کانون مرکز با ستاد حقوق شهروندی قوه قضاییه همکاری داشت که اگر به تعامل طولی نینجامد و در عرض یکدیگر قرار گیرند، باعث اتفاقات خوبی خواهد بود زیرا هم منافع ملی تامین می شود و هم کانون ها و نظام منتفع می شوند.
وکلای دادگستری اگر بتوانند منافع ملت را محور قرار دهند و به جذب حداکثری سرمایه ملی بپردازند، از جایگاه کانون ها محافظت خواهد شد. امیدوارم همکارانم این موضوع را در نظر بگیرند که اصولا لباس وکالت مقدس است و هرکسی لیاقت پوشیدنش را ندارد. پس سعی کنیم خودمان را بر آن منطبق کنیم و افتخار بودن در رکاب مردم، وکلا و خانه صنفی را کسب کنیم.