وکلاپرس- دکتر محمدرضا نظری نژاد در واکنش به حواشی برگزاری انتخابات هیات رئیسه اسکودا در کیش، به «آسیب شناسی تشکل سازی و گروه گرایی در نهادها بدون ارائه برنامه» پرداخت.
به گزارش وکلاپرس، انتخابات هیات رئیسه اسکودا که قرار بود در پنجاه و یکمین همایش هیئت عمومی برگزار شود، با صدور دادنامه ای از سوی دادگاه عالی انتظامی قضات مبنی بر عدم صلاحیت برخی افراد جهت شرکت در این انتخابات، با چالش هایی همراه شد که در نهایت با تصمیم هیات عمومی از دستور کار خارج شد.
در همین راستا دکتر محمد رضا نظری نژاد، رئیس سابق کانون وکلای گیلان و نامزد نائب رئیسی اسکودا در این انتخابات، در یادداشتی، فقدان ایده و برنامه و ایضا اداره امور بر مبنای روزمرگی مدیران نهاد وکالت را مورد نقد قرار داده است و نوشته است: نهاد وکالت بر مبنای این بی برنامگی، اسیر روزمرگی و دور خود چرخیدن است که راه را برای هرگونه تعرض و تحقیری از سوی نهاد قدرت باز می گذارد.
بیشتر بخوانید:
- با اکثریت آراء هیئت عمومی، برگزاری انتخابات هیئت رئیسه اسکودا از دستور کار جلسه خارج شد
- برگزاری انتخابات اسکودا تجدید خواهد شد
متن کامل یادداشت به شرح زیر است:
نهادسازی و تشکیل گروه، قاعدتا برای هم افزایی و هم اندیشی است؛ هم افزایی و هم اندیشی که پیشبرد منافع گروه و تشکل را امکانپذیر نماید. کسب رأی یکی از مهمترین اهداف تشکل هاست و مالا به دست گرفتن اداره نهادی مانند کانون وکلای دادگستری یا اتحادیه، هدف تشکل و گروه به حساب می آید تا اعضای خود را بر در قامت اعضای هیات مدیره ببیند.
قاعدتا انتخاب شدن با هر توانمندی فردی یا گروهی، مقدمه ای است برای اداره نهاد وکالت بر مبنای ایده و برنامه ای که در بردارنده حسن جریان امور باشد. اگر نهاد وکالت تاکنون موفقیت آمیز اداره شده است، استمرار آن جریان و اگر موفقیتی نداشته است، تغییر یا اصلاح کمترین انتظاری است که باید از انتخاب شوندگان داشت.
منطقا ایده و برنامه نمی تواند بدون درک و دریافتی از مشکلات موجود و سپس ارائه راهکار پیرامون برون رفت از آنان باشد. فقدان ایده و برنامه و ایضا اداره امور بر مبنای روزمرگی سبب شده است که کارکرد عمده تشکل ها و گروهها، بسیج نیروها برای جلب رأی باشد و نه بیشتر؛ به عبارت بهتر در همان حد بسیج نیروها برای انتخابات باقی مانده اند! از آن مهمتر نبود ایده و برنامه، اعتماد به نفسی را در همگان بر می انگیزد تا داعیه دار احراز سمت ها باشند.
نهاد وکالت بر مبنای این بی برنامگی، اسیر روزمرگی و دور خود چرخیدن است که راه را برای هرگونه تعرض و تحقیری از سوی نهاد قدرت باز می گذارد. در این کشاکش مدیران این نهاد، برای رفع مسئولیت از خود چاره ای جز انجام اقدامات نمایشی و احساسی نمی بیند.
تشکل سازی و گروه گرایی با این پیشینه و در غیاب برنامه، مسئله ای را از نهاد وکالت حل نمی کند، بلکه آسیب جدی تری هم بر نهاد وکالت وارد می کند و آن، انشقاق و نفرتی است که می پراکند و بدگویی هایی است که نثار گروه رقیب می شود.
این چنین گرفتاری هایی نخست در کانونهای با سابقه بیشتر پدیدار می شود و به کانونهای دیگر سرایت میکند و دست کم در انتخاب سمت ریاست اتحادیه نیز بیش از پیش خود را نمایان ساخته است.
بر مبنای آنچه گفته شد و دیده می شود، در غیاب توجه به ایده و برنامه و رای دادن بر مبنای رفاقت، قومیت و یا وابستگی به این گروه و آن گروه آینده روشنی برای نهاد وکالت نمی بینم و مخاطرات آتی این نهاد را بسیار بیشتر از گذشته ارزیابی می کنم!