وکلای دادگستری در سراسر جهان به سبب طبیعت حرفه خود در معرض انواع خطرات از جمله آزار و اذیت، پیگرد قانونی، بازداشت خودسرانه، تهدید، شکنجه و مرگ هستند، از همین روی دست کم ضرورت نام گذاری یک روز در تقویم برای وکلای در معرض خطر احساس شده است.
۲۴ ژانویه سال ۱۹۷۷ چهار وکیل اسپانیایی به همراه یک کارمند، در محل کار خود توسط نئوفاشیستهای اسپانیا به قتل رسیده و هشت نفر دیگر به شدت زخمی شدند، این حادثه به کشتار آتوچا معروف شد و بنای یادبودی برای وکلای کشته شده در میدان آنتونی مارتین مادرید ساخته شده است.
از سال ۲۰۱۰ روز ۲۴ ژانویه (۴ بهمن) بهنام روز جهانی «وکلای در معرض خطر» نامگذاری شدهاست: زمانی برای انعکاس امنیت شخصی و حرفهای وکلا در سراسر جهان.
یکی از هولناکترین نمونههای اخیر، کشتهشدن حدود ۲۰ وکیل داگستری در شهر کویته پاکستان در مرداد ۱۳۹۵ بود. در روز حادثه ابتدا رئیس کانون وکلای ایالت بلوچستان در راه دادگاه هدف گلوله قرار گرفت و پیکر بیجان او به بیمارستان منتقل شد، اندکی بعد و درحالیکه گروه زیادی از وکلا مقابل بیمارستان حاضر شده بودند، یک حمله انتحاری رخ داد و جان حدود ۷۰ نفر، از جمله تعداد زیادی وکیل دادگستری را گرفت.
در ایران نیز وکلای دادگستری در معرض خطرهای مختلف، از جمله تهدید جانی از سوی اصحاب پروندهها قرار دارند. بسیاری از این موارد رسانهای نمیشود اما از میان حوادثی که در رسانهها انعکاس یافتهاند میتوان به این نمونهها اشاره کرد: قتل فرزانه پوررجبی در لنگرود بهدست موکل سابقش در اردیبهشت ۹۷، قتل منصور محمودی در ارومیه در خرداد ۹۷ بهدست یکی از اصحاب دعوا، قتل بهرام شیبانی وکیل لامردی در مسیر گردنه نورآباد به پارسیان با شلیک گلوله افراد ناشناس در مهرماه ۹۷، (قتل یا خودسوزی) فرشید هکی وکیل دادگستری در تهران در مهرماه ۹۷، قتل رضا ساسانی بهدست موکل سابقش در فروردین ۹۶ در کرج، قتل مریم روانبخش در مردادماه ۹۶ در شیراز، قتل علیاصغر درفکی بهدست همسر موکلش در تهران در خرداد ۹۳ و قتل فرهاد اسماعیلی بهدست موکلش در سال ۹۱ در آبادان.
عبدالصمد خرمشاهی وکیل اولیای دم وکیل مقتول فرزانه پوررجبی:
متأسفانه آمار قتل وکلا رو به افزایش است
یکی از تأسف برانگیزترین این قتلها در اردیبهشت ۹۷ در مقابل دادگستری شهرستان لنگرود اتفاق افتاد و فرزانه پوررجبی، وکیل قوه قضاییه، با گلوله اسلحه شکاری موکل سابق خود جان باخت.
عبدالصمد خرمشاهی، وکیل نامآشنا که از سوی کانون وکلای دادگستری مرکز مأموریت یافت وکالت اولیای دم خانم پوررجبی را برعهده بگیرد درباره این حادثه و حوادث مشابه دیگر به «وکلا» چنین گفت:
«در حادثه لنگرود، متهم به قتل با اسلحه شکاری در مقابل دادگستری شهرستان لنگرود و پیش چشم شهروندان، در کمال قساوت فرزانه پوررجبی را به قتل رساند. البته وقوع این قتل صرفاً بهدلیل مسائل حرفهای نبود و عوامل مختلفی آن را پدید آورد.
متأسفانه آمار قتل وکلا رو به افزایش است و من فکر میکنم یک دلیل افزایش کلی آمار جرم و جنایت در جامعه باشد، اما یک دلیل دیگر آن نیز عدم برخورد لازم از سوی مقامات قضایی و حتی کانونهای متبوع باشد. اگر برخورد قاطعی را با حوادث گذشته شاهد بودیم، شاید وکلای کمتری مورد تعرض و تهدید قرار میگرفتند.
البته برخی قوانین حمایتی برای وکلای دادگستری وضع شده و تا حدودی هم موفق بوده است اما برای جلوگیری از تکرار این حوادث، باید برخوردهای جدیتری صورت بگیرد. همینقدر که تشکیلات قضایی و کانونهای متبوع به این قضیه حساسیت نشان بدهند و رسیدگی فوری انجام شود، تا حدودی میتواند چارهساز باشد.
لازم به ذکر است که بر اساس مصوبه سال ۱۳۷۰ مجمع تشخیص مصلحت نظام، وکلا از احترام و تأمینات شاغلین شغل قضا برخوردارند اما در عمل آنطور که شایسته است حرمت و احترام وکلا نگه داشته نمیشود؛ از همان ابتدای ورود وکیل به محاکم و مجتمعها،برخوردها نامناسب است. بر عهده کانونهای وکلاست که از طریق قوه قضاییه برای حفظ حرمت وکلا تلاش کند، همانطور که در برخی شهرستانها تمهیداتی اندیشیدهاند و اتاقهایی به وکلا اختصاص داده شده یا محلهایی برای عبورومرور ایشان در نظر گرفته شده است. با حفظ حرمت وکلا قطعاً جرایم علیه آنها نیز کمتر خواهد شد.»
سوءقصد به جان علیرضا ریحانی وکیل مشهدی
علیرضا ریحانی یکی از وکلای دادگستری است که چندی پیش در مشهد مورد سوءقصد قرار گرفت. این وکیل دادگستری در مورد این حادثه به «وکلا» چنین گفت:«در شب حادثه در دفتر یکی از همکاران قرار ملاقاتی داشتم. به دلیل مسافت کوتاه، پیاده به محل موردنظر رفتم و در راه بازگشت جلوی منزل منتظر باز شدن در بودم و همینکه همسرم در را گشود صدای مهیب شلیک گلوله به گوش رسید، هنگامی که به پشت سر برگشتم دومین گلوله شلیک شد. گلوله اول به خطا رفته بود اما گلوله دوم به سینهام اصابت کرد. بعد از اصابت گلوله به بدنم، خودم را به زمین انداختم و پشت یک ماشین مخفی شدم. گلوله سوم نیز به خطا رفت و ضارب به خیال اینکه من مضروب شده ام، محل را ترک کرد. خوشبختانه گلوله دوم به جناق سینهام برخورد کرده بود و به قلبم وارد نشد. از همان شب تحقیقات پلیس شروع شد. بعد از بهبودی اعلام شکایت کردم و پیگیریهای پلیسی و اطلاعاتی به صورت جدی انجام میشد تا اینکه روزی پلیس با من تماس گرفت و گفتند شخصی بیرون دفتر منتظر من است و از دفتر بیرون نیایم، در دفتر ماندم و پلیس وی را تعقیب کرد ولی موفق به دستگیری نشد. نهایتاً از پیگیری تلفنها، فرد ضارب شناسایی و دستگیر شد و مشخص شد که طرف دعوای یکی از پروندههای من که به اتهام کلاهبرداری و جعل محکوم شده بود، این فرد را برای قتل من اجیر کرده است.
نکته دردناک ماجرا اینجاست که بعد از سوءقصدی که رخ داد، هیچ حمایت و پیگیریای از طرف کانونهای وکلا صورت نگرفت. حتی در تماسی به من اعلام کردند که بهتر است که این موضوع رسانهای نشود و این نشان میدهد که ما وکلا چقدر بیپشتوانه هستیم. به خاطر همین مسائل و نگرانی از انتقامگیری بعدی ضارب، نسبت به او اعلام گذشت کردم.
ما وکلا باید پشتوانه یکدیگر باشیم ولی اکنون شرایط به گونهای است که وکلا هیچگونه حمایتی نه از سمت دستگاه قضایی و نه کانونهای وکلا دریافت نمیکنند.
به اعتقاد من دو اقدام مهم برای کاهش حوادثی از این دست ضرورت دارد؛ قدم اول و اصلی، فرهنگسازی و تغییر نگاه جامعه نسبت به وکلاست و اقدام دیگر، آموزش مهارت های دفاع شخصی و استفاده از تجهیزات دفاعی به وکلاست. البته موقعیتی مانند آن چه برای من پیش آمد اگر تجهیزات دفاع شخصی نیز به همراه میداشتم فرصت استفاده از آن را نداشتم.»