وکلاپرس- کمیسیون بانوان کانون وکلای دادگستری اصفهان به مناسبت ۲۳ خرداد مصادف با روز جهانی مبارزه با کار کودک و با توجه به خلا قانونگذاری و نیاز جامعه امروز، با یک کارشناس ارشد مشاوره در حوزه کودک و نوجوان و فعال حقوق کودک گفتگو کرده است.
به گزارش وکلاپرس، روز جهانی مبارزه با کار کودکان (World Day Against Child Labour) روزی است که برای افزایش آگاهی و فعالیت در زمینهٔ جلوگیری از کار کودکان، از سوی سازمان بینالمللی کار (ILO)پیشنهاد شدهاست.
در همین راستا کمیسیون بانوان کانون وکلای دادگستری اصفهان در گفت و گویی با زهرا شایانفر کارشناس ارشد مشاوره در حوزه کودک و نوجوان و فعال حقوق کودک خلأهای قانونی کشور در خصوص منع کار کودکان را مورد بررسی قرار داده است.
مشروح گفت و گو به شرح زیر است:
خانم شایانفر لطفا دیدگاه خودتان را از منظر یک مشاور در زمینه کودک و همینطور فعال اجتماعی در رابطه با کار کودک بفرمایید.
مهمترین موضوع این است که بدانیم کودک کار کیست؟ آیا کودکان کار همان هایی هستند که ما در چهارراه ها یا متروها می بینم که وسائلی را میفروشند ؟! واقعیت این نیست؛ کودک کار انواع مختلفی دارد؛ اگر قصد دسته بندی داشته باشیم تنها یک گروه از آن ها به مانند مثال بالا میباشند. دسته ای دیگر کسانی هستند که بی سرپرست بوده و به صورت تیمی کار میکنند. دسته دیگر، آن هایی هستند که دارای سرپرست بوده لیکن به کار گماشته میشوند. گروه دیگری که بیشترین اجحاف در حق آن ها میشود، کودکانی هستند که در کارخانه، گارگاه ها یا کوره ها کار میکنند و دیده نمیشوند. نمونه ای دیگر از کودکان کار، آن هایی هستند که زباله جمع آوری میکنند. مثال دیگر این روزها کودکان کار در شبکه اینستاگرام هستند،کودکانی که توسط والدین در فضای مجازی به نمایش گذاشته شده تا پولی دریافت کنند. این نوع فعالیت ها نیز آسیب هایی مثل کلاهبرداری، سوء استفاده و مشکلات روحی و روانی مانند خودشیفتگی را به دنبال خواهد داشت.
کودکانی که همراه والدین خود به سر کار رفته و از دستمزد برخوردار نیستند، آیا در دسته بندی فوق قرار میگیرند؟
بله، چیزی که برخی تصور میکنند این است که کودکان بالاجبار و تحت تکفل افراد شرور و خطرناک کار میکنند. اما این اشتباه است؛ برخی از کودکان به صورت خود انگیخته تمایل به کار کردن دارند؛ چراکه این کودک در هیچ زمینه ای شکوفا نشده و رشد نکرده تا بتواند خود را عرضه کند، بنابراین تمایل به کار کردن و به تبع آن کسب درامد دارد؛ ممکن است حتی خانواده او را اجبار نکرده و سطح زندگی نیز به گونه ای نیست که برای نیاز کار کند، اما به دلیل ذکر شده تمایل به کار کردن در وی دیده میشود.
بیشتر بخوانید:
- جزئیاتی از نشست کمیته حقوق کودک کارگروه حقوق بشر اسکودا / شماره تماسی برای مشاوره درخصوص حقوق کودکان اعلام شد
- نامه دکتر کوشا به دادستان کل کشور در خصوص استخدام سازمان یافته کودکان برای زباله گردی
آیا کودک از حقوق خویش مطلع است؟! آیا میداند که باید تحصیل کند؟ بازی کند؟ تفریح سالم داشته باشد؟ آیا والدین یا سرپرست وی میدانند که این اقدامات برخلاف حقوق کودک است؟ چگونه آشنائی با این حقوق ممکن است و این که دانستن این حقوق چه پیامدهایی برای فرد دارد؟
آگاهی کودک از این حقوق گاهی به ضرر وی تمام میشود و البته سوالات مذکور میبایست توسط حقوقدانان پاسخ داده شود.گاه ممکن است اطلاع کودک از حقوق خود، باعث مطالبه گری وی شود و از طرف والدین یا سرپرست مورد خشونت خانگی و آسیب قرار گیرد. مسئله مهم این است که کودک کار کمترین آسیب را ببیند که البته نیاز به زیرساخت داشته و روانشناس و حقوقدان نمیتواند این زیرساخت ها را تأمین کند، بلکه تنها میتوانند کمی از این آسیب ها را کم کنند.
عوامل موثر برای کار کودک چیست؟
۱-مشکلات اقتصادی ۲-تمایل شخص به کار کردن
پس از کرونا تعداد کودکان کار افزایش پیدا کرد؛ چراکه کودکان مجبور به مدرسه رفتن نبودند. (فرار از تحصیلات). کودکان کار عموماً نیازی به عروسک یا اسباب بازی ندارند، بلکه نیازهای آنها چیز دیگری است.چه بسا کسانی که از باب خیرخواهی اسباب بازی ای را برای آنها تهیه کنند، اما کودک آن را میفروشد یا کار دیگری با آن میکند.
از لحاظ روانی چه دلیلی باعث شود کودک تمایلی به این وسائل و اسباب بازی ها نداشته باشد؟
کودکانی که از ابتدا کار کرده اند فرصتی برای بچگی نداشتند؛ بنابراین هدف اصلی آنها پول در آوردن است و هر چیزی که بدست بیاورد را تبدیل به پول میکند. ایراد اینجاست که فکر می کنیم با خرید از کودکان میتوانیم مشکل آنها را برطرف کنیم که این اشتباه است.
بیشتر بخوانید:
چه آسیب و یا خطراتی این کودکان را تهدید می کند؟
آسیبهایی مثل آسیب روانی: از آنجا که کودکان در هر ثانیه در حال مقایسه کردن خود با سایر کودکان هستند و کودکان دیگر را می بینند که همراه با خانواده رفت و آمد میکنند، خرید میکنند و … در معرض آسیب روحی قرار دارند. همینطور عدم احساس امنیت در این کودکان بسیار زیاد است چرا که به کودکان گفته شده که بطور مثال اگر مأمورانی از کلانتری یا بهزیستی و … دیدید فرار کنید. در نتیجه این کودک در معرض استرس قرار میگیرد. یا از بین رفتن عزت نفس به دلیل اینکه افرادی که با کودکان مرتبط اند ممکن است آنها ر ا مورد خشونت یا تمسخر قرار دهند.
در معرض خطر قرار گرفتن سلامتی: بطور مثال استفاده کودک از ته مانده غذا در سطل زباله ها که بیماری های عفونی را به دنبال داشته یا تقاضای کودک برای خرید یک نوع غذا از اشخاص متعدد در یک روز و عدم نظارت بر تغذیه کودک که موجب بیماری مانند دیابت میشود. همچنین مشکلات موجود برای کودکان زباله گرد به علت سنگین بودن کیسه زباله، به ستون فقرات آنها آسیب وارد می شود.
در معرض خطر اعتیاد یا فروش مواد یا سایر ناهنجاری ها، آزار جنسی: با توجه به تمایل کودکان به دریافت پول یا دلایل دیگر، به آزار جنسی تن میدهند.
آیا این کودک در این موارد میتواند از خود مراقبت کند؟
متاسفانه کودکان کار آموزش ندیده اند و حتی نسبت به حریم خصوصی خود اطلاعی ندارند که بتواند از خود مراقبت کنند.
با توجه به اینکه تا زمان وقوع یک جرم دستگاه قضایی نمی تواند وارد عمل شود، چه راهکاری برای حل این معضلات وجود دارد؟
مدتهاست در شهر اصفهان شاهد نصب بیلبورد هایی بودیم با موضوع فرهنگ سازی که خیلی موثر بوده و در طولانی مدت اثرش را نیز دیدیم. اما متاسفانه در باب حقوق خانواده، شهروندی و حقوق کودک تاکنون هیچ موضوعی مطرح نشده و می توان با نصب بیلبوردهایی با عنوان کودک کار و حقوق این کودکان جامعه را نسبت به این مسئله آگاه کرد و باید موجبات تحصیل این کودکان فراهم شود. یا می توان به این کودکان حرفه های مختلف را آموزش داد تا بتوانند در مکان های امن و مطمئن با شرایط عادلانه کار کنند.
متاسفانه در قانون ایران با خلا خیلی جدی برای کار کودک مواجه هستیم چنانچه در ماده ۵ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب ۱۳۸۱ گفته شده:« هرگونه خرید، فروش، بهره کشی و به کارگیری کودکان به منظور ارتکاب اعمال خلاف از قبیل قاچاق، ممنوع و مرتکب حسب مورد علاوه بر جبران خسارات وارده به شش ماه تا یک سال زندان یا به جزای نقدی از ده میلیون ریال تا بیست میلیون ریال محکوم خواهد شد»و ماده ۷۹ قانون کار بیان می دارد:«به کار گماردن کودکان زیر پانزده سال ممنوع است». که این مواد نه تنها به نفع کودکان نیست بلکه واقعیت جامعه را نیز نادیده میگیرد و فقط با علنی سازیِ انواع کار کودک، از میزان حساسیت عمومی و تبعاً مسئولیت دولت در مبارزه با بردگی و دیگر اشکال مضرِ کار کودکان میکاهد به نظر میرسد قانون از کودکان در برابر دیگر حقوق مالکانه، مانند اجاره یا بهره کشی در سایر کارها، حمایت نمیکند. پیشبینی حداقل سن اشتغال، بدون در نظر گرفتن شرایط هر شغل و وضعیت اقتصادی هر خانواده نیز خلا قانون را بیشتر به رخ میکشد، حل این معضل فقط به همت همه ارگانهای مرتبط و عزم مردمی امکان پذیر است.چرا که در واقعیت جامعه کودکان زیر ۱۵ سال مشغول به کارهای غیر قانونی بوده و هر روز تعداد این کودکان رو به افزایش است و فقط با وضع قانون بازدارنده میتوان از کار کودکان زیر ۱۵ سال جلوگیری کرده تا بتوان این تابلوی نازیبا را جور دیگری تصویر نمود.