وکلاپرس- کامبیز نوروزی حقوقدان و روزنامه نگار، در یادداشتی موضوع انتقال پایتخت را که امروزه به بحث داغ تحلیل گران و سیاستمداران تبدیل شده، مورد بررسی قرار داده است.
به گزارش وکلاپرس، در روزهای گذشته دکتر پزشکیان، در یکی از اظهاراتش عنوان کرده بود: « …چارهای نداریم جز اینکه مرکزیت اقتصادی و سیاسی کشور را به جنوب و نزدیک دریا منتقل کنیم…»
بازنشر این گفته ها در فضای مجازی واکنش های فراوانی را به همراه داشته است. از جمله کامبیز نوروزی در یادداشتی گفته های دکتر پزشکیان در مورد انتقال پایتخت را ترسناک توصیف کرده و در یادداشتی عنوان داشته است:
این جملات آقای پزشکیان، که نمی دانم چه کسانی با کدام انگیزۀ کارشناسی یا مالی یا سیاسی به ایشان مشورت دادهاند ترسناک است.
جابجایی پایتخت، موضوعی بسیار پیچیده است که متخصصهای عالیرتبۀ رشتههای متعددی باید در مورد آن تحقیقات و پژوهشهای مفصل و عمیق کنند.
هنوز در درستی این ایده تردیدهای فراوان وجود دارد. ایدهای بسیار گران قیمت است که با هزینههای سرسام آور سالهای درازی به طول می کشد. در اندونزی تجربۀ انتقال پایتخت تا کنون ۳۳ میلیارد دلار هزینه شده است و باز هم ادامه دارد.
اما آنچه از آن به عنوان ترس و نگرانی یاد کردم ناشی از چیزهای دیگری است. ایران دچار بحران نظم است.
در جامعۀ ایران اختلال نظم حقوقی یک واقعیت جدی، مهم و خطرناک است که در همۀ عرصهها ریشه دوانده است.
اختلال نظم حقوقی وضعیتی غیرقابل پیشبینی ایجاد کرده است که موجب وضعیت پاندولی و نوسانی شده و کمتر چیزی در جایی ثابت و پایدار میماند.
دولت و سازمانهای عمومی خود هم از بانیان و هم از قربانیان اختلال نظم حقوقیاند. مثلاً در برنامههای عمرانی معمولاً ۳۰-۴۰ درصد اهداف محقق نمیشوند. کمتر طرح عمرانی را میتوان یافت که اجرای آنها بیش از دو سه برابر مدت مصوب به طول نیانجامد.
اختلال نظم حقوقی با اتلاف منابع، فساد، سوءاستفاده از قدرت، ناکارآمدی شدید نظام مدیریتی، بحرانهای مختلف اقتصادی و اجتماعی و سیاسی… درست کرده و بسیاری از توان ملی کشور را از بین میبرد.
در منظومۀ اختلالی نظم، هر عنصر تازهای که اضافه شود به افزایش بینظمی و پیچیدهتر شدن آن منتهی میشود. شاهد آشکارش وضع موجود است که با قانون و مقررات و طرحها و تلاشهای بسیار که برای بهبود اوضاع شده است، اما شاخصها همچنان مخاطره آمیزند و سرکنگبینهایی که تدارک دیدهاند صفرا فزودهاند.
مسأله از بحث تکراری عدم حاکمیت بسیار قانون فراتر رفته است.
چیزی که با تأسف بسیار دولتها هیچ درک نکردهاند این است که ساخت حقوقی در ایران مهمترین کارکرد خود را که برقراری نظم است تا حد بسیار زیادی از دست داده است. بدون نظم پایدار امکان هیچ کار مهمی وجود نخواهد داشت و دولت و مردم فقط به زندگی روزمره باید بسنده کنند؛ فردا خدا بزرگ است.
نمونه آزاد راه شمال را ببینید. ۱۲۱ کیلومتر جاده است. عملیات آن از سال ۱۳۷۵ یعنی ۲۷ سال پیش آغاز شده و هنوز به پایان نرسیده است و امسال هم به یک و نیم میلیارد دلار بودجه نیاز دارد. یا تجربههایی مثل سد گتوند یا میدان گازی پارس جنوبی که کشور همسایه دارد آن را جارو میکند و دهها و صدها نمونۀ دیگر.
مدیران بهانههایی می اورند مانند مشکلات پیمانکاران، نبود منابع مالی، اما مشکل اصلی در نظام تصمیم گیری است که با وضع مقررات و عقد قراردادهای نادرست، که تماماً قالب و صورتبندی حقوقی طرحاند، واقعیتها را ندیدهاند و بجای طراحی درست پروژه داستان نوشتهاند. داستانی که خواندن آن سالهای درازی طول کشیده و هنوز هم تمام نشده است. به احتمال فراوان اگر این طرحها مورد حسابرسی صنعتی قرار بگیرند، همۀ عملاً زیان ده بودهاند.
در چنین شرایطی بحث انتقال پایتخت دوباره به میان میآید. چنین طرحی، اگر بخواهد اجرا شود از هرنظر پیچیدهترین، گستردهترین، گرانقیمتترین ، مهمترین، و درازمدتترین طرحی است که در تمام تاریخ معاصر ایران وجود داشته است. چنین طرحی غیر از آنکه نیازمند پول فراوان، تخصصهای عالی مطالعاتی و اجرایی و مدیریت قدرتمند و کارآمد است، که فعلاً هیچ کدام در دسترس نیستند، نیازمند یک نظم حقوقی آهنین در سطح ملی است که بتواند برای سالهای طولانی نظمی پایدار را استوار کند که در آن همه چیز بر سرجای خود باشد و بتوان احتمال داد طرح انتقال پایتخت به جایی برسد.
در شرایط بینظمی حقوقی که طرحهایی بسیار بسیار کوچکتر از طرح فوقالعاده عظیم انتقال پایتخت چنان اوضاع اسفباری دارند و دولتها ناتوان از انتظام و مدیریت پروژه و تأمین منابع مالی آنها هستند، به راحتی میتوان پیشبینی کرد که این طرح چه بلایی بر سر کشور میآورد.
ترس از این ایده همینجاست که نطفه میبندد. وقتی منظومهای دچار اختلال است، عناصر جدید تابع کارکرد اختلالی آن میشوند و اختلال را بدتر و بیشتر میکنند. ایدۀ انتقال پایتخت، با ابعاد عظیم و گسترده و متنوعی که دارد، بیشک تأثیرات عمیق و شاید غیرقابل جبران بر نامنظومۀ نظم حقوقی کشور میگذارد. در وضعیت کنونی این ایده، حتی اگر درست هم باشد، یک گرداب است.
بجای انتقال پایتخت، به مبرمترین و ضروریترین نیاز امروز کشور بیاندیشید. به این بیاندیشید که چگونه کشور از شرایط بینظمی گستردۀ حقوقی به وضعیت احیای نظم حقوقی انتقال یابد.
منبع: شرق