وکلاپرس- دکتر وحید قاسمی عهد وکیل دادگستری در یادداشتی با نگاهی به نوع پرستی بشر به نقد رفتار کنونی ما با حیوانات پرداخته و از لزوم گسترش اخلاقیات فراسوی نوع بشر نوشته است.
به گزارش وکلاپرس، وکیل وحید قاسمی عهد در یادداشتی با عنوان «از نژاد پرستی تا نوع پرستی ما» که در کانال تلگرامی خود منتشر کرده است، همه موجوداتی که درد را حس میکنند، دارای استحقاق حقوق بشر دانسته و معتقد است: اینکه نوع بشر را تنها در دایره اخلاقیات جا دهیم و خود را بری از هرگونه تکلیف اخلاقی در برابر «نوع غیر بشر» بدانیم لکه ی ننگی برتمدن بشری است.
بیشتر بخوانید: وکالت و چالشهای اخلاقی آن
متن کامل یادداشت وی را در ادامه بخوانید:
از نژاد پرستی تا نوع پرستی ما
امروز به بازار ماهی فروشان رفتم، ماهی ها همگی در حال جان کندن بودند و همگی بدون توجه بر سر قیمت چانه می زدیم، در گوشه ای ازون برونی زنده در حضور عابران و در عین بی توجهی شان، آخرین نفس های خود را می کشید ….تصور می کردم که اگر بجای این ماهی های در حال احتضار یا مرغ های بسته بندی شده، جسد انسانها و خونابه ایشان در همین بازار جاری بود ما انسانها چه می کردیم؟ احتمالا سیل خبرنگاران، رسانه ها و فریادهای وا اسفا جهان را فرا می گرفت، اما، واقعا چه می شود که ما اینقدر نسبت به حیوانات قسی القلبیم؟ واقعا چه می شود؟ آیا نمی شد دستکم ماهی ها را با مرگی آرام و راحت از بین می بردیم؟
موجودات زنده با حقوق مشخصی به دنیا میآیند
شاید خواندن این سطور برای آنانی که حیوانات را دوست دارند مفید باشد؛
ما انسانها نیستیم که باید برای حیوانات حقوق تعریف کنیم. تمام موجودات زنده با حقوق مشخصی به دنیا میآیند، حقوقی که طبیعت برای آنها تعریف کرده است و ما انسانها با خودخواهی تمام، آنها را از موجودات دیگر گرفتهایم. وقتی از حقوق حیوانات صحبت میکنیم، صحبت از «دادن حق» به معنای «اعطا کردن» نیست صحبت از «پس دادن حق»است و آن هم نه «پس دادن کامل».
در حقیقت اگر بخواهیم هم نمیتوانیم تمام حقوقی را که در طول چند هزار سال از حیوانات گرفتهایم به آنها پس دهیم، ما نمیتوانیم رنج و شکنجهای را که سالانه بر میلیاردها حیوان تحمیل کردهایم جبران کنیم.
برخی از ما انسانها نسبت به «نوع خودمان» متعصب و جانبدار هستیم
باورمندان حقوق حیوانات بر این عقیده اند که ایجاد درد و رنج برای حیوانات نادرست است و حیوانات نباید خورده شوند، در باغ وحشها اسیر و زندانی باشند، در تحقیقات دردناک، یا هر نوع تحقیقات دیگری از آنها استفاده و خصوصااینکه نباید برای توسعه زندگی انسانها به محیط زندگی آنان تجاوز شود.
همچنین بر این باورند که جانوران دارای حقوق قانونی و اخلاقی معینی هستند که شامل حق آسیب و آزار ندیدن نیز میشود. اما آیا تمام این اعتقادات یک نوع ژست انسان معاصر است یا ریشه در باورهای اساسی و اخلاقی دارد؟
شاید در بدو امر این نوع اعتقادات بی ریشه و اساس و تنها ملهم از احساسات زودگذر انسانی و کودکانه باشد. اما حقیقت چیز دیگری است. یکی از پرسشهای بنیادینی که سازنده و مبداء حرکت حقوق حیوانات تلقی میشود این است که آیا انسان مکلف به رعایت اخلاق در خصوص «نوع موجودات » غیر از «نوعبشر»است یا خیر؟
پاسخ ما اگر خود را اشرف مخلوقات میدانیم، خیر است. اما پاسخ برخی اخلاقیون متفاوت است. طبق نظر ایشان، رفتار کنونی ما با حیوانات مبتنی بر «نوع پرستی» است به این مفهوم که ما انسانها نسبت به «نوع خودمان» متعصب و جانبدار هستیم و با «انواع» دیگر موجودات با تعصب و جانبداری رفتار می کنیم، برخلاف نژاد پرستی که برخی بدان قایلند به نظر می رسد نوع پرستی مختص جغرافیای خاصی نیست و بی رحمی بشر نسبت به غیر هم نوع خود شدید و توجیه ناشدنی است.
اخلاقیات باید به فراسوی «نوع بشر» گسترش یابد
این درحالی است که همه موجودات «حساس» دارای مصالحی هستند که نوع بشر در رفتار خود باید آن را در نظر بگیرد. اخلاقیات باید به فراسوی «نوع بشر» گسترش یابد.
اینکه بشر در برابر سایر غیر هم نوع خود این میزان قسی القلب است شاید که او هنوز به مثابه یونانیان باستان خود را برتر از «بربرها» می دانستند، خود را برتر موجودات می داند . چنانچه در خصوص انسانها نیز استدلال بزرگانی چون ارسطو در دو گزاره خلاصه می شد: نخست، غایت کمعقلتر، خدمت به عاقل ترها است. دوم، بربرها کم عقل تر از یونانیان هستند. نتیجه: بربرها باید در خدمت یونانیان باشند.
با این استدلال بربرها به بردگی یونانیان در می آمدند. اکنون تردیدی در بطلان چنین استدلالی نیست. این استدلال نفی کرامت انسان، نفی برابری و عین برده داری و تبعیض نژادی است.
اخلاق حکم می کند موجب «درد» هیچ موجودی نشویم
در دیدگاه فعلی نیز که انسان خود را اشرف مخلوقات میداند دقیقا از فرمول فوق استفاده شده است با این تفاوت که بهجای بربرها «نوع غیر انسان» قرار داده شده است. اما واقعیت این است که علم اثبات کرده جهان برای انسان پدید نیامده است.( نظریه داروین) و اخلاق حکم می کند که موجب «درد» هیچ موجودی نشویم.
نمی دانم چه زمانی، اما زمانی فرا خواهد رسید که نسلهای بشر به رفتار فعلی ما انگ بربریت زند و یقینا این لکه ننگی بر تمدن بشری است که نوع بشر را تنها در دایره اخلاقیات جا دهیم و خود را بری از هرگونه تکلیف اخلاقی در برابر «نوعغیربشر»بدانیم.
اگر این امر را نپذیریم چگونه می توانیم به کسانی چون قائلان به تبعیض نژادی خرده بگیریم؟ با اتکا به همین اندیشههاست که گفته اند: «همه موجوداتی که درد را حس میکنند، استحقاق حقوق بشر دارند.»
منبع: تلگرام نویسنده
بیشتر بخوانید: گفت و گو با مترجم کتاب «اصول اخلاقی حرفه وکالت»