وکلاپرس _ مرحوم بهمن کشاورز در یکی از آثار خود به بررسی لوازم و ابزارهایی که همه وکلا – صرف نظر از تخصصشان – به آن نیاز دارند، پرداخته است.
به گزارش وکلاپرس، مرحوم وکیل بهمن کشاورز(۲۱ شهریور ۱۳۲۳ – ۳ اردیبهشت ۱۳۹۸) در یادداشتی ابزار کار وکیل را کلمه، جمله و کلام دانسته و بر لزوم رعایت قواعد درست نویسی از سوی وکلای دادگستری تأکید میکند.
در یادداشتی که از این استاد فقید در صفحه اینستاگرام منتسب به وی منتشر شده، درباره لوازم و ابزارهای کار وکیل نکاتی ذکر شده است.
بیشتر بخوانید:
بخشی از یادداشت مرحوم کشاورز به شرح زیر است:
هر کاری را با داشتن ابزارهای کامل و مناسب و آموزش ها و آگاهی های کافی می توان به خوبی انجام داد.
در دست نداشتن ابزار مناسب انجام برخی کارها را چنان دشوار می کند که گاه به انصراف از انجام آن منجر میشود.
نداشتن آگاهی و اطلاعات کافی هم می تواند باعث منتفی شدن اصل قضیه شود. به عبارت دیگر با داشتن اطلاعات و بدون ابزار کافی و مناسب شاید بتوان کاری را به زحمت و ناقص انجام داد اما بدون اطلاعات و دانش، انجام کار میسر نیست حتی اگر ابزار کافی و کامل در اختیار باشد.
ابزارها و آگاهی هایی که همه وکلا به آن نیاز دارند:
ابزار کار وکیل، کلمه و جمله و کلام است. از این جهت بین وکالت، معلمی، وعظ و خطابه و برخی مشاغل دیگر مشابهت وجود دارد. اما در وکالت نفس بیان مطلب یا ایجاد مفاهیم خاص در ذهن مخاطب یا دلالت و نصیحت، هدف نیست. بلکه از ابزار کلمه و کلام برای اثبات مدعی و اثبات حق یا بیحقی استفاده میکند. از این رو استفاده از این ابزارها باید توأم با علم و آگاهی کامل باشد.
ابزار کار وکیل کلمه و جمله و کلام است. او این ابزار را به صورت گفتار و نوشتار به کار می گیرد، بنابراین باید چیزهایی در اختیار داشته باشد که گفتار و نوشتارش را رسا و مؤثر و منطقی و زیبا کند.
واضح است که این «چیزها» باید با نظام حقوقی که وکیل در آن کار می کند سازگار باشد همینطور با ساختار اجتماعی و اخلاقی و فرهنگی سرزمین محل کار وکیل. با این مقدمه می توانیم بگوییم آنچه خواهد آمد ابزارها و آگاهی هایی است که همۀ وکلا – صرف نظر از تخصصشان – به آن نیاز دارند:
الف – تسلط به زبان مادری شامل:
۱- تسلط به دستور زبان فارسی (حداقل در حدّ دستور مشهور به «پنج استناد» یا دستور زبان فارسی مرحوم مشکور)
۲- تعداد بالای ذخیرۀ لغات فعال: توضیح اینکه مردم عادی با تحصیلات کم برای بیان منظور و رفع حوائج خود از تعداد معدودی لغت استفاده می کنند.
این تعداد در افراد تحصیلکرده، که در علوم فنی و پزشکی تخصص داشته باشند، البته بالاتر از مردم عادی است و لغات و اصطلاحات حرف های آنها را نیز شامل میشود. اما کسانی که با علوم انسانی سروکار دارند باید گنجینۀ بزرگی از لغات فعال برای خود تدارک ببینند. این امر با مطالعه متون مختلف و به خاطر سپردن لغات و اصطلاحاتی که در آنها به کار رفته میسر میشود. ضمناً باید سعی کنیم هر لغت یا اصطلاحی را که جدیداً میبینیم و یاد میگیریم هر چه زودتر و به طور مکرر در نوشتار و گفتار خود به کار ببریم تا فراموش نشود.
نکته قابل ذکر این است که باید سعی کنیم الفاظ غلط – هر چند مصطلح و حتی بر زبان بزرگان جاری باشند – به ذخیره لغات فعال ما وارد نشوند. همینطور کلمات و مفاهیم خارجی که معادل فارسی دقیق و درست دارند به این گنجینه راه نیابند.
مثلاً استفاده از قید مجعول «گاهاً» به جای «گهگاه، گاهی» که حرف «گ» فارسی را به تنوین ویژۀ کلمات عربی مزیّن! کرده، وقتی در گفتار افراد تحصیلکرده به ویژه حقوقدانان شنیده میشود، احساس بسیار نامطبوعی در شنونده ایجاد میکند. یا با شنیدن یا خواندن کلماتی چون «پارادایم» و «کاریزما» ناچاریم هر بار به کتاب لغت مراجعه کنیم.
داشتن ذخیره بالای لغات فعال را برای یک حقوقدان و وکیل میتوان به وضعیت تیراندازی تشبیه کرد که سلاح های متعدد و فشنگ های بیشمار در اختیار دارد و بنابراین در زدن هدف های گوناگون موفق تر از تیراندازی است که فقط از یک سلاح و برای آن از یک نوع فشنگ استفاده میکند.
۳- تسلط به ادبیات زبان فارسی: از قدیم الایام قضاوت و وکالت با ادبیات آمیخته و به زبان دیگر، بیشتر قضات و وکلا ادیب بودند. این حالت با طبع کار قضا و وکالت و بایسته های آن کاملاً سازگار است. اما با افسوس باید گفت که با گذشت زمان این ترتیب بر هم خورده است.
در گذشته کسانی که به ادبیات علاقه مند و احیاناً در علوم ادبی چیره دست بودند به دانشکده حقوق رو میآوردند و به این ترتیب – بنابر اصل – کسانی «حقوق خوان» میشدند که ابزارهای لازم «حقوق خوانی» را در دست داشتند و در دانشکدۀ حقوق و کارآموزی قضاوت یا وکالت این ابزارها را صیقل میدادند و کاراتر میکردند. امروز – به دلایلی که بحث در اطراف آنها از موضوع ما بیرون است – وضع چنین نیست. آرائی که آموزنده باشند و لوایحی که هر یک را رساله و کتابی بتوان انگاشت کمتر به چشم میخورند.
ما در اینجا در پی تعلیل و تحلیل نیستیم فقط میگوییم هر وکیل دادگستری – فی حد نفسه – و بدون توجه به اینکه آگاهی ادبی و علمی در اصحاب کار قضا – اعم از قاضی و وکیل – در چه سطحی است و با توجه به این سطح و معیار، چه میزان از آگاهی ادبی و لغوی برای رفع نیاز کفایت می کند، باید وضعیت و موقعیت خود را در این زمینه مرتباً بهبود بخشد و ترمیم کند. در غیر این صورت به روزگاری خواهیم رسید که متن رأی دادگاه ها و لوایح وکلا با گفتگوهای عوام در کوچه و بازار تفاوتی نخواهد داشت.
بدیهی است منظور ما تشویق مغلق نویسی و استفاده بی محابا و نامتعارف از الفاظ و عبارات عربی نیست که خود ناپسند و گاهی خندهآور است. همچنان که اصرار ورزیدن به فارسی نویسی مطلق و «زوری» گاهی باعث خنده میشود.
در این راستا خواندن چند باره مکرر متون معتبر کهن مثل گلستان سعدی و چهار مقاله نظامی عروضی و نیز مطالعه کارهای معاصران نظیر کتب استاد دکتر سید حسن امامی و استاد دکتر مهدی شهیدی – که خدایشان بیامرزد – و استاد دکتر ناصر کاتوزیان – که خدایش نگاه دارد – و مجموعه هایی چون «هزار سال نثر پارسی» قابل توصیه است.
آنچه مسلم است این است که وکیل باید به درست نوشتن مقید باشد و کار زیاد یا فوریت امر و مانند این ها را بهانۀ بدو زشت و غلط نوشتن قرار ندهد.
ادامه دارد…