وکلاپرس- وکیل سید مهدی رضوی فرد عضو کانون وکلای قم و سردبیر نشریه « اندیشه وکیل » در یادداشتی به بررسی ضرورت برگزاری جشن استقلال پرداخته و از آن به عنوان «درفش کاویانی» یاد کرده است.
به گزارش وکلاپرس این وکیل دادگستری در یادداشتش با بیان یک واقعه تاریخی از سابقه وکالت و چگونگی آن در قرن ۱۸، گردهمایی هفتم اسفند را نماد استقلال کانون وکالت دانسته است و بر برگزاری آن تاکید کرده است.
شایان ذکر است پیش از این برخی از کانون های وکلا اعلام کرده بودند که امسال قضد برگزارس جشن استقلال را نحواهند داشت و هزینه آن را صرف امور خیر خواهند کرد.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
استقلال، همواره یک چیز تعریف شده: «رهایی و آزادی از مداخله دیگری»؛ و استقلال نهاد وکالت در واقع معنایی ندارد جز رهایی از مداخله صاحبان قدرت و دستان لویاتان. این نه سخن تازهای است نه مطالبه نوظهوری.
بخشی از مقدمه کتاب «رسالهای در باب مدارا»
ژان کالاس مسیحی پروتستانی بود که در ۱۷۶۲م در دادگاه به اعدامش حکم شد. پیرمرد ۶۸سالهای که در دوران اختلافات مذهبی به پسرکُشی متهمش کردند و مدعی بودند چون پسرش از مذهب پروتستان برگشته، او را با همراهی دیگر اعضای خانواده به قتل رسانده است. بنابراین او و همه خانواده به اعدام محکوم شدند. ژان به چرخ اعدام سپرده شد و به شکلی بسیار زجرآور در حالیکه برای قضات آمرزش میخواست، کشته شد.
اما این حکم آنقدر ننگین بود که حکم اعدام باقی خانواده لغو شد. پسر تبعید و دختران به سیاهچال فرستاده شدند. در نهایت پس از فلاکت بسیار که بیوه ژان از سر گذراند، بررسی دوباره این پرونده کلید خورد.
ابتدا آقای بُمُن، وکیل معروف پارلمان پاریس، وکالت او را بر عهده گرفت و طرحی مشورتی را به امضای پانزده وکیل رساند. آقای لوازُ که بسیار فصیح و سخنور بود، لایحهای در دفاع از خانواده کالاس تنظیم و آقای ماریِت، وکیل در شورا، دادخواستی حقوقی تدوین کرد که به افکار و اذهان، اطمینان بخشید. این سه مدافع سخاوتمند قانون و بیگناهی، درآمد حاصل از انتشار دفاعیات خود را نیز به آن بانوی بیوه واگذار کردند.
در نتیجه پاریس و تمام اروپا خواستار اجرای عدالت در حق این زن بینوا شدند. پس دختران زندانی را به مادر برگرداندند و این سه سیاهپوشِ غرق اشک و ماتم، قضات را هم به گریه نشاندند.
این بخشی از مقدمه ولتر است بر «رسالهای در باب مدارا»، انتشارات مهراندیش، ترجمه احسان دستغیب، صص ۱۸-۳۳.
همه مقدمه ولتر بر این رساله یکطرف و چندخطی که در خصوص وکالت نوشت یک طرف؛ دستکم در این روزها و برای ما وکلا.
وکالت در سده ۱۸
چند نکته در این سخنان ولتر نهفته است که شایسته توجه است:
یکم.سابقه وکالت: وکالت سابقهای چندصدساله در اروپا دارد که این پرونده نشان میدهد در روزگار وقوع این حادثه، یعنی سده هجده، وکلا تا این اندازه توانمند و اثربخش بودهاند.
دوم.تعدد وکلا: در این شماره از نشریه کانون وکلای قم(اندیشه وکیل) که افتخار سردبیری آن با این قلم است، مقالهای منتشر میشود با موضوعِ «تعدد وکیل در نظام کیفری ایران». اینکه در آن زمان سه وکیل به وکالت از این خانواده برمیخیزند، قابل توجه و تامل است. قانون آییندادرسیکیفری ما در جدیدترین ویرایشش، یعنی مصوب ۱۳۹۲، چنین امری را مطرح ساخته که بعضی از مقامات قضایی آن را هم فقط محدود به برخی مراحل دادرسی دانستهاند.
سوم. انتشار دفاعیات وکلا و درآمدزایی آن: این نکته فارغ از گسترش سوادِ خواندنِ مردم در اروپای آن روز، خود جایگاه وکیل را در جامعه آن روزگار اروپا نمایان میسازد. اینکه وکلا دفاعیات خود را منتشر میکردند و مردم پیگیر آن بودند و از این امر درآمدی نیز حاصل میشده، حقیقتا جالب توجه است.
البته در پرونده ژان کالاس وکلا این درآمد را وقف بیوه رنجکشیده و داغدیده او کردند.
چهارم.قدرت و استقلال وکلا: نکته پایانی و شاید مهمترین آنها ، آن که این گزارش، علاوه بر استقلال نسبی قصاوت، قدرت واقعی و استقلال وکالت را از نهادهای رسمی و قدرتمندی چون کلیسا به رخ میکشد.
بقای هرچیزی به نماد نیازمند است و گردهمایی هفتم اسفند نماد استقلال کانون وکالت است
همه اینها اهمیت روزافزون استقلال نهاد وکالت را به پیش چشم میکشد و این زنگ را به صدا درمیآورد که گردهمایی هفتم اسفند یک جشن ساده نیست. کانون وکلا و استقلال آن در ایران همیشهی تاریخ آماج حملات و تنگنظریها بوده است و گریز و گزیری نداریم که پشت آن بایستیم.
ما باید پشت کانون بمانیم تا کانون وکلا نیز پشتمان بایستد. و یادمان باشد بقای هرچیزی به نماد نیازمند است. انسان همواره در سیطره اساطیر است و اساطیر در بستر تاریخ به نمادها تبدیل شدهاند. نمادها را فراموش نکنیم. گردهمایی هفتم اسفند اگر هیچ نباشد، نماد استقلال کانون وکالت است. این «درفش کاویانی» را فرونگذاریم!