گفت و گو

دکتر برهانی: ظرفیت‌هایی در فقه داریم که با افراد بدون حجاب مدارا می کند

گفت و گو با دکتر محسن برهانی در خصوص حجاب

وکلاپرس- دکتر محسن برهانی حقوقدان و استاد دانشگاه در گفت و گویی با نشریه وحدت در خصوص حجاب و جایگاه آن در فقه و همچنین برخورد حاکمیت با این موضوع نکات قابل توجهی را ارائه کرده است.

به گزارش وکلاپرس نشریه وحدت با توجه به داغ‌تر شدن موضوع حجاب، مصاحبه‌ای اختصاصی درباره‌ی وضعیت و ریشه‌ی اختلاف و تنش بر سر پوشش در کشور با دکتر برهانی داشته است.

علی‌رغم استقبال از بی‌حجاب‌ها در انتخابات‌ها و راهپیمایی‌ها، در حال حاضر پرداختن به این موضوع با توجه به اینکه برخی برخوردها (مانند امر به معروف با سطل ماست یا تحقیر و مزاحمت یا جریمه‌های مالی در این بحران اقتصادی) می‌تواند حوادث تلخ دیگری را تکرار کند و کشور را به‌سمت رویدادهای جبران‌ناپذیر و خشونت‌آمیز بکشاند، ضرورت دارد.

دکتر برهانی در این گفت و گو با تشریح مواضع موجود در جامعه در برخورد با موضوع حجاب، بر انتخاب نقطه میانه برای رسیدن جامعه به تعادل تاکید کرده و می گوید: ما ظرفیت‌هایی در فقه داریم که افراد بدون حجاب را تحمل می‌کند. فقه اصل مدارا را توصیه می‌کند، بدون آنکه شریعت اسلام به خطر بیفتد و حکومت نیز می‌تواند از این اجازه‌ی فقهی استفاده کند.

مشروح گفت و گو به شرح زیر است:

اجباری در مورد حجاب بانوان در کشور وجود دارد که موجب دین‌گریزی بسیاری از جوانان شده و برخی از آنان، اصل دین را زیر سؤال می‌برند. به تابستان و هوای گرم هم نزدیک می‌شویم و مسئولان می‌ترسند که بی‌حجابی تنها به نداشتن روسری ختم نشود. در چنین شرایطی که از طرفی عده‌ای با پوشش عرفی مخالف‌اند و این حرکت‌ها را وابسته به دشمنان می‌دانند و از طرفی دیگر، بخش عمده‌ای از مردم به‌خصوص بانوان خشمگین هستند و مخالفت با حجاب اجباری را مبارزه‌ای مدنی_سیاسی یا حتی واکنشی به وضع اقتصادی می‌دانند، به‌نظر شما راهکار فقهی و حقوقی برای خروج از این بن‌بست چیست؟

دکتر برهانی:

دو مبحث در مسئله‌ی حجاب خَلط می‌شود که باعث پیدایش یک بن‌بست سیاسی-اجتماعی در موضوع حجاب شده است؛ آن بن‌بستی که شکل می‌گیرد، این است که اساسا ضرورت وجود حجاب در بین بانوان در کشور به‌عنوان یکی از خطوط قرمز نظام سیاسی، حکومت اسلامی و شریعت تلقی می‌شود؛ در راستای این تلقی، برخی چنین برداشت می‌کنند که اگر چنانچه در خصوص حجاب به پاسخ‌های دیگری فکر کنیم و تغییری در امر موجود ایجاد نماییم، در حقیقت از اصل شریعت و نظام دینی تنازل پیدا کردیم و دست‌ کشیدیم؛ بنابراین حق هیچگونه تغییری در امر موجود را نداریم.

امر موجود چیست؟ آقایان می‌فرمایند یعنی اینکه حکومت حتما بایستی به عدم‌ رعایت حجاب شرعی واکنش نشان بدهد، حالا چون این را مسلّم می‌گیرند، بحث می‌کنند راجع به این که الان پاسخ چه چیزی باید باشد؛ آیا پاسخ کیفری و محرومیت حتما باید باشد؟ انواع فشارها در این قضیه باید مسلّم گرفته شود؟

این برداشت و به‌وجود آمدن این خاکریز به‌عنوان سنگر اولیه یا خط قرمز برای کسانی که با فقه آشنا هستند، مطلبی غیرقابل قبول است؛ یعنی اساساً اینکه برای یک نظام دینی و حکومت اسلامی، ما چنین خط قرمزهایی را از میان احکام برداشت کنیم، این غیرقابل قبول و غیرقابل باور است. اساساً با مراجعه به مباحث فقهی ملاحظه می‌کنید که پتانسیل‌های فقه دیده نشده‌ است، به عبارت دیگر شاید ما با یک رویکرد و تلقی از فقه مواجه هستیم که برای خودش نوعی خطوط قرمز ادعایی تولید می‌کند، در حالی که این خطوط قرمز واقعیت ندارند.

بیشتر بخوانید:

به باور برخی طبق بعضی از مبانی فقهی، حکومت اسلامی مشمول ادلّه نهی از منکر است و چون نهی از منکر واجب است و عدم رعایت حجاب مصداق منکر است، پس حکومت اسلامی مشمول نهی از منکر شرعی قرار می‌گیرد و بر حکومت اسلامی واجب است که با عدم رعایت حجاب برخورد کند؛ چرا که مثل یک مکلّفی است که این مکلّف محکوم به یک حکم الهی است و آن حکم الهی عبارت است از نهی از منکر؛ این از دسته اول.

به باور دسته دوم بر اساس برخی از مبانی فقهی، مداخله حکومت در امر حجاب وجوب شرعی ندارد، چون شرایط نهی از منکر برقرار نیست یا نهی از منکر مَفسده دارد یا حتی شاید اساساً نهی از منکری در مورد افراد وجود دارد که متفاوت از نهی منکری‌ست که بر حکومت واجب است. دسته دوم باورشان این است که مداخله حکومت در امر حجاب واجب نیست بلکه جایز است. دسته دومی که می‌گویند جایز است، تمسّک می‌کنند به یک قاعده فقهی که «التّعزیر لکلِّ عمل محرّم» یعنی این حضرات می‌گویند که چون عدم‌رعایت حجاب شرعی حرام است، بنابراین حکومت اسلامی حق دارد با هر حرامی تقابل کند و از ابزار تعزیر در برخورد با عمل حرام استفاده‌ کند؛ طبق این نگاه دیگر تعزیر واجب نیست بلکه تعزیر جایز شد.

دسته سوم می‌گویند اساساً چنین قاعده‌ای که به‌عنوان «التّعزیر لکلِّ عمل محرّم» و بر هر حرامی می‌توان تعزیر کرد، در فقه محل مناقشه است و بسیاری این مبنا را قبول ندارند، بنابراین بر اساس مبنای سوم نمی‌توان تعزیر کرد.

حالا اگر ما مبنای اول را قبول نکردیم و مبنای سوم را پذیرفتیم که می‌گوید ما اصلا تعزیر نداریم یا مبنای دوم را قبول کردیم که مشهور فقها می‌گویند تعزیر حق حاکم است، یعنی یک عمل حرامی است تو حق داری؛ حالا تو که حق داری استفاده بکنی یا نکنی، الزامش چه آثار و تبعاتی دارد؟ این‌ها تمام نیازمند کار کارشناسی است، نیازمند جامعه‌شناسی، سیاست، آمار و… است و آن وقت دست حاکم هم باز است.

بنابراین از لحاظ فقهی، کسانی که ادعا می‌کنند این خط قرمز یا سنگر اولیه است، اگر این کار بکنیم فلان می‌شود، این ادبیات یک ادبیات فقهی نیست، بلکه این بیشتر یک ادبیات سیاسی است، یک تلقی از فقه سیاسی است که نسبت مسلّمی هم با فقه ندارد؛ همانطور که در فقه هم عرض کردم، فقه این پتانسیل را دارد اما مشکلی که ما داریم این است که این تلقی‌ها در بسیاری از موارد ابداعی، به حساب فقه گذاشته‌ می‌شود و می‌گویند که نه، این جزء مسلّمات فقه و شریعت است؛ در حالی که این نگاه متصلبانه و تا حدودی دگماتیک به شریعت در فقه سنتی وجود ندارد، بلکه در فقه سنتی ظرفیت‌های بالایی برای پذیرش رویکردهای متفاوت در اداره جامعه را می‌توان پیدا کرد.

برای بسیاری از مردم سؤال شده که چرا در کشورهای مسلمان مانند سوریه، لبنان، عراق و… حجاب اجباری وجود ندارد اما در ایران به نحوی دغدغه‌ی مسئولان است که گویی مشکل دیگری در کشور نیست؛ حتی بسیاری از علمای شیعه مخالف اجبار در حجاب شرعی هستند و برداشت‌های مختلف فقهی را نیز فرمودید؛ به نظر شما دلیل اصرار حکومت بر موضوع حجاب و این برداشت از فقه چیست؟

دکتر برهانی:

به‌نظرم حکومت‌مان در یک جاهایی به فقه گوش می‌دهد و یک جاهایی به متشرعین. حکومت می‌گوید حجاب، مطالبه‌ی بخش متشرع جامعه است؛ در حالی‌که عرف متشرعه اصلا از لحاظ فقهی منشأ اثر نیست. حکومت باید گوشش به اکثریت جامعه‌اش باشد و نه به اقلیتی مذهبی؛ به آن اقلیت هم باید آموزش بدهد که شریعت این است. اینکه ادعا می‌شود اگر بخشی از جامعه، حجاب را رعایت نکرد جامعه منهدم و متلاشی می‌شود، به فقه ارتباطی ندارد. حتی حکومت اسلامی به آنهایی که حجاب را رعایت نمی‌کنند هم توصیه می‌کند که عدم رعایت حجابِ سر یک چیز است اما عریانی چیزی دیگر؛ اگر بخواهی عریانی را رواج بدهی، در جامعه تنش ایجاد می‌شود. اگر عقلانیت سیاسی-اجتماعی باشد، باید دو طرف را بیاورد تا به نقطه‌ی تعادلی برسد که نه آن‌ها بگویند حجاب، همه یا هیچ؛ و نه اینها بگویند عریانی مطلق.

بیشتر بخوانید:

دو سر طیف رادیکال داریم که نگاه صفر و یک دارند و از یک طرف در مورد حجاب، از یک تار مو هم کوتاه نمی‌آید، از آن طرف طیف هم گفته می‌شود که هیچ پوششی را برنمی‌تابم. این دو طرف اشتباه می‌کنند. ما باید به نقاط میانه‌ای بیاندیشیم که بتوانیم در عین اینکه نوعی از تفاوت در پوشش را بپذیریم، پتانسیل‌های فقه را برای آرام نگه‌داشتن جامعه فعال کنیم.

پس حکومت بر اساس مصلحت جامعه، می‌تواند از پوشش سر زنان کوتاه بیاید؟

دکتر برهانی:

ببینید یک بحث این است که حجاب از لحاظ شرعی چیست؟ پاسخش روشن است، زن باید بدنش را بپوشاند به‌غیر از وجه و کفّین (صورت و دست‌ها). یک بحث آن است که اگر کسی حجاب را رعایت نکرد چه کنیم؟ ما مسئله‌مان مسئله اول نیست، مسئله دوم است. می‌گویند حدود حجاب این است، حالا جمعی از خانم‌ها نمی‌خواهند رعایت کنند، حالا ما چه کنیم؟

کسانی باید از مصلحت استفاده کنند که مبنای اول را پذیرفتند که نهی از منکر در حجاب بر حکومت اسلامی واجب است و اگر گفتند واجب است، آن وقت برای خروج از بن‌بست می‌توانند به حکم مصلحت امام خمینی روی آورند. در مبنای دوم و سوم که عرض کردم، اصلاً بن‌بستی وجود ندارد و مصلحت، زمانی مطرح می‌شود که بن‌بست اجتماعی شکل بگیرد.

بیشتر بخوانید:

پس چون آن دو سوال (چیستی حجاب و چگونگی واکنش به بی‌حجابی) خَلط می‌شود، تنش شکل می‌گیرد. تنش زمانی ایجاد می‌شود که برخی از مسلمان‌ها نمی‌خواهند حکمی را عمل کنند و می‌خواهند شرعاً مرتکب گناه شوند؛ اکنون چه کنیم؟ یا برخورد حکومت به میان می‌آید یا برخی از مؤمنین. در این برخوردهاست که می‌توان تنش را کاهش داد وگرنه حجاب شرعی مشخص است؛ باید مبنایی را اتخاذ کنیم که تنش را کاهش دهد؛

برای کاهش تنش، نیازی نیست به‌معنای حجاب، دخل و تصرّف کنیم و اشتباه است؛ باید مبنایی را اتخاذ کرد تا مسئله حل شود. بپذیریم که بخش قابل توجهی از جامعه، نمی‌خواهند به یک حکم شرعی ملتزم شوند؛ اگر او نمی‌خواهد، من چگونه برخورد کنم که جامعه متشنّج نشود؟ فقه با وجود اینکه از حکم شرعی کوتاه نمی‌آید اما در برخوردها، این اجازه را می‌دهد. ما ظرفیت‌هایی در فقه داریم که افراد بدون حجاب را تحمل می‌کند. فقه اصل مدارا را توصیه می‌کند، بدون آنکه شریعت اسلام به خطر بیفتد و حکومت نیز می‌تواند از این اجازه‌ی فقهی استفاده کند.

در پایان اگر سخنی با دانشجویان دارید، لطفا مطرح بفرمایید؟

با وجود اینکه در مقام توصیه به کسی نیستم اما “آگاهی” را گام اول برای هر تغییری در عرصه‌های مختلف می‌دانم. ما باید آگاهی را تقویت کنیم و پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های تغییر را بشناسیم؛

همین عرایضی که گفتم، خیلی‌ها به طیف‌های رادیکال نمی‌گویند. نخبگان دانشگاهی ما باید با این ادبیات آشنا شوند؛ وقتی آشنایی صورت بگیرد، می‌توانند اثبات کنند که این مطالبه‌، ساختارشکنانه نیست؛ که این نیازمند گفتگو است و منطق هر کسی قوی‌تر باشد، جریان غالب می‌شود. صدای عربده‌کشی و سرکوب در فضای گفتگو و منطق، گم می‌شود.

بیشتر بخوانید:

دانشجو ترکیبی است از سه‌ مؤلفه‌ی دانش، گفتگو و مطالبه. کسی که فقط درس بخواند اما اهل گفتگو نباشد یا هیچ احساس مسئولیت اجتماعی نکند، دانشجو نیست. شاید در مقطعی، افراد ضدگفتگو بتوانند بر فضا غلبه پیدا کنند اما این منطق و گفتگو است که اکثریت‌ساز است و وقتی یک جریانی به اکثریت تبدیل شد، هیچ کسی نمی‌تواند جلوی آن بایستد و اصلا امکان‌پذیر نیست. هیچ حکومتی نمی‌تواند در برابر اکثریتی که مطالبه‌ی منطقی و استدلال دارند بایستد؛ اتفاقا برخی از جریان‌ها به‌دنبال رادیکال کردن فضا برای متوقف کردن اکثریت‌سازی ناشی از گفتگو هستند و ما نباید فضای گفتگو را به نفع ضدگفتگوها تغییر دهیم.

منبع: نشریه دانشجویی وحدت

‫۴ دیدگاه ها

  1. وجه کفین از جمله اصطلاحات ششم ابتدایی هاست . در قرآن هم نیامده . از آقای برهانی بعیده این اصطلاحات رو به کار ببرند . چون ایشان با شعور و با سواد هستند .

  2. این همه استاد و صاحب نظر داریم بعد شما از کسی مطلب می گذارید که نه استاد است نه ادب دارد… اگر یک نگاهی به توییت های ایشان بیاندازید متوجه ادبیات سخیف، فحاشانه و غیر علمی ایشان خواهید شد… همین شماها اقلیت دارای کرسی و دارای رسانه هستید که با جهت‌گیری های غلط و سیاسی کاری خود نهاد وکالت و وکلا را منزوی کرده اید و کاری کردید ایشان تحت فشار قرار گیرند. کجا به فکر سامان کانون های وکلا و اسکودا بوده اید، کجا حرف از آموزش و معیشت وکلا زده اید… وکلا فقط هیات مدیره های کانون ها نیستند… کجا از وکلای جوان حمایت کرده اید… آیا حمایت شما از وکلای جوان فقط در پاسخ به نهاد موازی و آیین نامه جدید است… خود برای وکلا چه کرده اید… چرا عملکرد و تصمیمات صندوق حمایت را مجدانه نقد نمی کنید… به‌ رسالت رسانه ای خود عمل کنید

  3. آقای مهدی وکیل پایه یک دادگستری، نام خانوادگی تونو یادتون رفت بنویسید…
    جدی استاد نیست؟! اگه استاد نیست پس چطور داره در دانشگاه تهران تدریس می‌کنه؟! شما از کجا فهمیدید ادب نداره؟! تو این نظر ایشون که توهینی وجود نداره! خیلی جالبه…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا