لویاتانی به نام اسکودا؛ محصول بی اعتمادی به کار آموزان، وکلا و کانونهای وکلا
وکلاپرس- دکتر وحید قاسمی عهد با انتشار یادداشتی در اینستاگرامش به انتقاد از اقدامات اجرایی اسکودا و نگاه قیم مآبانه اسکودا به کانون های وکلا پرداخته است.
به گزارش وکلاپرس دکتر قاسمی در یادداشتش اسکودا را به لویاتانی (هیولا) تشبیه کرده که نسبت به کار آموزان، وکلا وکانونها بی اعتماد است و بر بازنگری در سبک نگاه اسکودا به وکلا و کانونهای وکلا تاکید کرده است.
بیشتر بخوانید:
متن یادداشت به شرح زیر است:
لویاتانی به نام اسکودا؛ محصول بی اعتمادی به کار آموزان، وکلا وکانونها
اینکه اسکودا در بسیاری از بزنگاه های تاریخی از کانونهای وکلا حمایت کرده است و مدیران آن نیز شخصا هزینه هایی را تحمل نموده اند بر کسی پوشیده نیست کما اینکه در خصوص آیین نامه نیز ریاست محترم اسکودا جناب دکتر کوشا بی پرده بر اهمیت استقلال کانون های وکلا تاکید ورزیدند. اما، این امر موجب نمی شود نقد منصفانه ای در خصوص عملکرد آن نداشته باشیم.
تلقی و برداشت ما از دیگران هماره تاثیر مستقیمی در نحوه برخورد و مناسبات مان با ایشان دارد. برای نمونه، جستار در تئوری های قرارداد اجتماعی نشان می دهد ارزیابی و تلقی از انسان، چه تاثیری بر شکل فرمانروایی و حاکمیت ها دارد. برخی چون توماس هابز «انسان را گرگ انسان می دانست»، انسان را موجودی خودخواه و «گرگ صفت» که اگر فرمانروا و حکومتی قادر و غشوم بر او چیرگی نیابد، جهان را به آشوبی ابدی و ورطه ای سهمناک فرو می برد،
بر این اساس، همو راه گریز از چنین وضعیت تراژیک را تاسیس قدرت مطلقه ای می دانست که انسان، در مهابت وحشت ازآن هیولای دهشتناک(لویاتان)، خنجر های برادرکشی و مشعل های آتش افروز را بر زمین نهد و از همین رهگذر جهان بدور از غایله هایی مدام به آرامش و قراری ابدی برسد. حال در این تفکر است که دولت به نام آرامش بشر، اختاپوس وار روز به روز بر وسعت اقتدار خود میفزاید؛ راهی که پایانی بر آن متصور نیست.
بیشتر بخوانید:
اما، گروهی دیگر که انسان را موجودی ذاتا اجتماعی و سازگار با سایر هم نوعان خود می دانستند، این لویاتان وحشت افکنِ سفاک را بر نتابیدند و صلح، آرامش جهان و قرار ابدی را در پیدایش حاکمیت و دولتی می دانستند که انسان را به عنوان انسان بشناسد و حقوق او را در اولویت قرار دهد و بدین جهت، راه را بر هیولایی شدن حکومتها بستند و بلعکس بر مسیری گام نهادند که دولتها به اتکای توانمندی مردمان و نهادهایش رو به کوچکی بنهد. امروز جهان در سایه همین تفکر به پیشرفت های شگرفی دست یافته است.
حال نگاه به کارنامه فعالیتهای اخیر اسکودا ما را با این گمانه یاس آور روبرو می سازد که گویی تلقی ناصواب از کانون ها و وکلا قرار است تمامی بنیادها، هنجارها و ارزشهای نهاد وکالت را بر باد دهد. نگارش آیین نامه ای سختگیرانه و وحشت افزا در بخش های کارآموزی و انتظامی حکایتی تلخ از نگاه بدبینانه به توانمندی کارآموزان و سلامت و قانونمداری وکلا است.
آیین نامه ای که در بخش کارآموزی نه تنها، حقوق ایشان (جهت وکالت کردن و کسب درآمد ) را سلب می کند بلکه مسیری صعب و دشوار و افقی تیره و پر غباری در برابر دیدگان ایشان می گستراند. در خصوص وکلا نیز بی مهابا و با گشاده دستی تخلفات انتظامی جدیدی خلق و بر سیاهه بی پایان تخلفات افزوده اند تو گویی که وکلا نیز همچون انسان دستگاه تفکری کلیسای کاتولیک همواره باید با حس گناه ازلی زندگی نمایند.
بیشتر بخوانید:
در آخرین اقدام (آموزش تخصصی وکلای کانونها) نیز، اسکودا نگاه قیم مآبانه خود را بر کانونها آشکار نمود؛ نگاهی که نه تنها کانونها را مستقل نمی داند بلکه خود را با ۳ عضو اجرایی شایسته تر از کانونهایی که موجبات خلقتش را فراهم اورده اند، می داند. نگاهی که هر لحظه این بیم را تقویت می نماید که گویی قرار است لویاتانی غشوم در جهان وکالت خلق گردد. لویاتانی که مایه حیاتش ضعیف انگاشتن کانون های وکلا و بی اعتنایی به استقلال ایشان است.
این در حالی است که کانون ها در طول دهه ها نشان داده اند با طی ناهمواریهای فراوان، مسیر خود را یافته و رو به اعتلا نهاده اند؛ مراجعه به فهرست اعضای توانمند و فاضل کانونهایی چون اصفهان، خراسان، آذربایجان، فارس، مرکزی و… و اساتید حقوقی که در حوزه آن کانونها فعالیت می کنند بیانگر ضرورت بازنگری در سبک نگاه و تلقی اسکودا نسبت به وکلا و کانونهای وکلا است.