وکلاپرس- دکتر تهمورث بشیریه به مناسب سالروز قطع ارتباطش با دانشگاه در ۲ اسفند ماه، در اینستاگرامش شرحی از وقایع سال ۸۸ و اخراجش از دانشگاه تهران را بیان کرده است.
به گزارش وکلاپرس، دکتر بشیریه در این یادداشت از همکاری اش با دکتر محسن برهانی در آن زمان سخن گفته و از شجاعتش در نقد مسائل و همچنین ایستادگی وی تقدیر کرده است.
بیشتر بخوانید:
دکتر بشیریه معتقد است مسئولان آن زمان که با اخراج وی تلاش کردند تا افرادی همسو با خودشان را در دانشگاه منصوب کنند، با استخدام دکتر برهانی اشتباه مهلکی را انجام داده اند.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
مواخذه میشدم که چرا معترضان را محارب نمیدانم
دوم اسفند ۱۳۹۰ که نامه قطع رابطه خود با دانشگاه تهران را گرفتم برایم تاریخ خاصی است. سال ۱۳۸۸ بود و من ناراحت اما امیدوار به تغییر وضعیتی که برای مملکت ساخته بودند منتظر بودم تا اوضاع با میرحسین موسوی فداکار کمی بسامان شود اما …
وضع دانشگاه متشنج شد و رفتار با دگراندیشان طبق روال، نامطلوب اما هنوز فرصت نشده بود تا دروس من توسط رئیس دانشکده و روسایش حذف شود. این به معنی بیعنایتی! به من نبود چون پس از برخی کلاسها مواخذه میشدم که چرا معترضان را در دانشکده حقوق و در پاسخ به مامورین به سوال! محارب نمیدانم!
بیشتر بخوانید:
به هر روی دستور حذف کلاسهایم رسید و اقدامات مسوولانه! رئیس وقت دانشکده در حذف من از دانشگاه جدیتر شد. آن روزها دبیر گروه حقوق جزا و جرمشناسی و در خدمت استاد عزیزم جناب آقای دکتر آقایینیا بودم که خود در حال بازنشاندگی! بود و پیش از آن گروه درصدد جذب نیرو و من به دستور استاد مسوول تهیه گزارش از پرونده آنانی که بعدا اختیار تصمیمگیری در موردشان از گروه ستانده شد.
به بیان ساده اخراج شدم و حتی بی اطلاع قفل اتاقم عوض شد
ایام گذشت، دروسم حذف شد و در اتاق ۲۵۰ تنها میزبان مراجعان بودم. در این بین کسی به دانشکده آمد. تصور عمومی این بود که او برای دفاع از آنچه امثال من مخالفش بودیم آمده است. او دکتر محسن برهانی آموزگار حقوقی بود که این روزها نامش بر سر زبانهاست. آن موقع مشغول برنامهریزی بزرگداشت استاد بزرگمان دکتر ابوالقاسم گرجی بودم.
از محسن هم کمک خواستم و او با نحوه همکاریش تصور آن گاه مرا به هم ریخت چنانکه از کسانی بود که در جلسه بزرگداشت در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی از او تشکر ویژهای کردم.
من از دانشگاه به بیان ساده اخراج شدم و حتی بی اطلاع قفل اتاقم عوض شد تا نتوانم به آنجا بروم و تا مدتها خبر چندانی از او نداشتم غیر آنچه از دانشجویانش در محاسن او میشنیدم. بعدا اما همکاریهایی بین ما شکل گرفت که از دلپذیرترین آنها جمع ۴ نفرهای با دوستان عزیز فیروز محمودی و علی خالقی بود.
آنان که با خیالی خام به تولید مثل خود در دانشگاه میپرداختند در مورد محسن برهانی چه اشتباه مهلکی کردهاند
آن موقع بیشتر دانستم که جنس او با ارباب قدرت و تابعانش فرق دارد و آزادگی در او ملکه است. این روزها که محسن بیشتر میگوید و مینویسد بسیاری او را شناختهاند چنانکه حتی برخی از نزدیکان من میگویند چه خوب شد که تو که آن قدر شجاع نیستی در دانشگاه تهران نماندی و او که شجاعت، فضیلت بارز امروز اوست به آنجا آمد و ماند و کاش بماند.
امروز با این شرافت و شجاعت غبطهبرانگیز میدانم آنان که با خیالی خام به تولید مثل خود در دانشگاه میپرداختند در این مورد چه اشتباه مهلکی کردهاند و برایم تداعی میشود که: مکروا و مکر الله والله خیرالماکرین!